English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 60 (5 milliseconds)
English Persian
repeat keys دکمههایتکرار
Other Matches
operation keys کلیدهایعملیات
function keys کلیدهایانجام وفایف
function keys کلیدهاتابع
control keys کلیدهایکنترل
soft keys کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
power of the keys اختیارات کلیسای پاپ
shift keys که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift keys کلید shift
arrow keys مجموعهای از چهار کلید در صفحه کلید که نشانه گر را در صفحه به بالا و پایین و چپ و راست
arrow keys حرکت دهد
skeleton keys کلیدی که چندین قفل را بازکند
arrow keys کلیدهای جهت
skeleton keys شاه کلید
variation keys کلیدهامختلف
They pinched my keys. کلیدهایم رابلند کردند
master keys کلید چندین قفل
Help me find my keys. کمک کن کلیدهایم را پیدا کنم
master keys قاعده کلی شاه کلید
A bunch of keys. دسته کلید
cursor control keys کلیدهای کنترل مکان نما
cursor movement keys کلیدهای جهت
cursor movement keys کلیدهای حرکت مکان نما
pgup/pgdn keys کلیدهای PgUp ,PgDn
viewfinder adjustment keys دکمه یابنده هدف
track search keys کلیدهایجستجویزمان
shooting adjustment keys دکمه
repeat مکرر کردن تکرار شدن
repeat until تکرارکن ... تااینکه
repeat تکرار
repeat دوباره انجام دادن
repeat تکرار تجدید
repeat باز گفتن
repeat بازگو کردن بازگو
repeat تکرار کردن
repeat بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeat تکرار کنید
repeat دوباره ساختن
repeat تکرار کردن تکرار شدن
repeat انجام مجدد یک عمل
repeat تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
repeat کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
repeat ثباتی که تعداد دفعاتی که یک تابع یا کاری تکرارشده است را نگه می دارد
repeat رونوشت
Could you repeat what you said, please? میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
repeat دوباره گفتن
repeat باز انجام
drop repeat واگیره [تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
auto repeat خود تکرار
repeat counter شمارنده تکرار
repeat key کلید تکرار
repeat mark خال
repeat range فرمان برد از نو
repeat range با همین مسافت تیراندازی کنید
to make repeat وادار به تکرار کردن
to repeat oneself تکرار شدن
to repeat oneself کاریا گفته خودرا تکرار کردن
endless repeat [به هر نوع طرح بندی که کل متن فرش را تا ناحیه حاشیه پر نماید، اطلاق می شود. مثل طرح بته جقه، ماهی درهم، هراتی و غیره.]
repeat action key کلید تکرار عمل
It must be left to the future to repeat the study under better controlled conditions این را باید به آینده باقی گذاشت که پژوهش را در شرایط کنترل شده بهتر تکرار کرد.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com