Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (6 milliseconds)
English
Persian
reserve parachute
چترذخیرهای
Other Matches
parachute
پاراشوت بکار بردن
parachute
با چترپریدن
parachute
چتر هوایی
parachute
پاراشوت
parachute
چتر نجات
parachute
چتر
booster parachute
چترنجاتبالابرنده
parachute spinnaker
بادبان سه گوش قایقهای تفریحی
parachute spinnaker
نوعی بادبان خیلی بزرگ 3گوشه
main parachute
چتراصلی
parachute valve
دریچهچتر
He was killed when his parachute malfunctioned.
بخاطر اینکه چترش کار نکرد
[عیب فنی داشت]
او
[مرد]
کشته شد.
free type parachute
چتر سقوط ازاد
reserve
پس نهاد
I'd like to reserve ...
می خواهم یک ... رزرو کنم؟
to have something in reserve
چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
with reserve
بقید احتیاط
under reserve
تحت تضمین
to have something in reserve
چیزی درچنته داشتن
reserve
ذخیره کردن اختصاص دادن
reserve
نگهداشتن
reserve
اندوخته
reserve
رزرو کردن
reserve
از پیش حفظ کردن
reserve
مدارا
reserve
توداربودن
reserve
احتیاط یدکی
reserve
ذخیره
reserve
اندوختن اندوخته
reserve
کنار گذاشتن
reserve
پس نهاد کردن
reserve
نگه داشتن اختصاص دادن
reserve
عضو علی البدل
reserve
قید شرط
reserve
ذخیره کردن
reserve
کتمان حقیقت
reserve
احتیاط
reserve
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserve mobilization
بسیج نیروهای احتیاط
reserve curreny
پول ذخیره
reserve officer
افسر احتیاط
reserve on board
مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
reserve price
قیمت پایه در حراج
reserve mobilization
بسیج احتیاطها
reserve fund
وجوه اندوخته
reserve fund
وجوه ذخیره
reserve fund
سرمایه احتیاطی
reserve force
نیروی احتیاط
reserve factor
نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر
reserve curreny
ارز ذخیره
reserve echelon
رده احتیاط
reserve price
اخرین بها
reserve price
بهای قطعی
reserve price
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
I'd like to reserve a table for 5.
میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
paper in reserve
کاغذذخیرهای
Could you reserve a room for me?
آیا میتوانید اتاقی برای من رزرو کنید؟
tactical reserve
نیروهای احتیاط تاکتیکی
tactical reserve
احتیاط تاکتیکی
stone reserve
ذخیره سنگ
rolling reserve
امادذخیره دم دست وهمیشه حاضر در پای کار
rolling reserve
اماد ذخیره غلطان
reserve stock
موجودی ذخیره
reserve stock
اماد ذخیره
reserve requirements
ذخائر مورد نیاز
reserve requirement
مقدار ودیعه مالی که هر بانک تجارتی در بانک مرکزی بایدداشته باشد
reserve price
قیمت نهایی بهای قطعی
reserve officer
افسر وفیفه
reserve components
قسمتهای احتیاط ارتش
army reserve
قسمت احتیاط نیروی زمینی
liability reserve
ذخیره بدهیها
gold reserve
اندوخته طلا
general reserve
احتیاط عمومی
battle reserve
احتیاط جنگی
floating reserve
نیروی ذخیره احتیاط متحرک
floating reserve
احتیاط سیال
equipment reserve
ذخیره تجهیزاتی
army reserve
احتیاط نیروی زمینی
central reserve
سکوی میانی
central reserve
سکوی وسط
capital reserve
اندوخته سرمایه
capital reserve
ذخیره سرمایه
battle reserve
ذخیره جنگی
mobile reserve
احتیاط متحرک
national reserve
اندوختگاه ملی
national reserve
پاستگاه ملی
reserve accumulator
انباره کمکی
operational reserve
ذخیره عملیاتی
reserve buoyancy
حجم بالاتر از خط ابخور ناو
reserve buoyancy
جرم اضافی برای غوطه ورساختن کامل شناورها یابدنه هواپیمای دریایی
ready reserve
ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
payment under reserve
پرداخت تحت تضمین
reserve center
مرکز احتیاط
operational reserve
احتیاط عملیاتی
nature reserve
اندوختگاه نیادی
reserve center
مرکز اموزش احتیاط
nature reserve
اندوختگاه طبیعی
reflex reserve
پس مانده بازتاب
auction sale without reserve
فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
army reserve command
فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
fractional reserve banking
بانک باید 02دلار ذخیره قانونی داشته باشد
reserve army of unemployed
ارتش ذخیره بیکاران
federal reserve bank
بانک فدرال رزرو
industrial reserve army
ارتش ذخیره صنعتی
fuel reserve tank
مخزن ذخیره سوخت
reserve army of unemployed
سپاه ذخیره بیکاران
fractional reserve banking
روش مبتنی بر ذخیره جبران کسری در امریکا در ازای هرصد دلاری که مشتریان دربانک می گذارد
strict nature reserve
اندوختگاه طبیعی بازداشته
federal reserve system
ایالات متحده علیرغم تقسیم به ایالات مختلف دارای پشتوانه ارزی واحد است
federal reserve system
سیستمی که به موجب ان
federal reserve system
سیستم ذخیره فدرال
federal reserve system
نظام فدرال رزرو
civil reserve air fleet
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com