Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 122 (7 milliseconds)
English
Persian
reverse bias
پیشقدر معکوس
reverse bias
تغذیه معکوس
Other Matches
self bias
ولت شبکه خودکار
bias
وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
bias
ولتاژ قبلی دادن
bias
ولتاژ معین قرار دادن
bias
بایاس
bias
ولتاژ بایاس
bias
سطح مرجع الکتریکی
bias
انحراف نتایج آماری از سطح مرجع
to out bias
اریب بریدن
bias
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
c bias
ولت شبکه
bias
اریب
bias
اریبی
bias
تمایل بیک طرف
bias
طرفداری تعصب
zero bias
ولت شبکه صفر
bias
بایاس کردن
bias
بیک طرف متمایل کردن
bias
تحت تاثیر قراردادن تبعیض کردن
bias
پیشقدر
bias
سمت گیری
bias
تورش
bias
ولت شبکه
bias
سو گیری
bias
سوداری
grid bias
پتانسیل شبکه ولتاژ شبکه
forward bias
پیشقدر به جلو
grid bias
ولت شبکه
exponent bias
پیشقدر نمایی
electrode bias
ولتاژ استراحت
bias error
خطایی با علامت و بزرگی ثابت
grid bias
پلاریزاسیون شبکه
bias cell
پیل ولت شبکه
automatic c bias
ولت شبکه خودکار
grid bias
ولتاژپلاریزاسیون شبکه بایاس شبکه
negative bias
ولت شبکه منفی
spacing bias
پیشقدر فاصله
sampling bias
سوداری نمونه گیری
bias distortion
اعوجاج پیشقدری
test bias
سوداری ازمون
interviewer bias
سوگیری پرسشگر
grid bias supply
تولید ولتاژ شبکه
critical grid bias
ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
grid bias resistance
مقاومت پلاریزاسیون شبکه مقاومت بایاس شبکه
input bias current
جریان بایاس ورودی
input bias current
جریان ارام اولیه
high frequency bias
بایاس فرکانس بالا
grid bias supply
منبع ولتاژشبکه
grid bias battery
پیل پلاریزاسیون شبکه باطری شبکه پیل پلاریزاسیون
grid bias battery
باطری بایاس شبکه
grid bias modulation
مدولاسیون شبکه
grid bias resistance
مقاومت کاتد
grid bias cell
پیل ولت شبکه
reverse
معکوس کردن
instead of the reverse
بجای وارونه این
reverse
کانال کنترل داده کند بین گیرنده وفرستنده
reverse
داده ازگیرنده به فرستنده
reverse
بدبختی
reverse
شکستنی مخالف
reverse
خلاف جهت
reverse
وارونه
reverse
برگشتن
reverse
معکوس
reverse
معکوس کننده
reverse
پشت
reverse
نقض کردن واژگون کردن
reverse
برگرداندن پشت و رو کردن
reverse
شکست وارونه کردن
reverse
لغو کردن
reverse
نقض کردن
reverse
حرکت درخلاف جهت . ارسال
reverse
حرکت در جهت مخالف
reverse
حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
reverse
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reverse
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
reverse
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reverse
حرکت نوک چاپگر در نیمه خط به بالابرای چاپ حروف بزرگ
reverse
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse
حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reverse
فهر
reverse
عکس ضد
reverse
بدل کاری
grid bias voltage generation
تولید ولتاژ بایاس شبکه
reverse polarity
پلاریته معکوس
reverse slope
شیب معکوس
reverse speed
سرعت معکوس
reverse thrust
تراست معکوس
reverse slope
ضد شیب
reverse video
کاراکترهای تیره بر روی زمینه نمایش روشن تصویرمعکوس
reverse gears
دنده معکوس
reverse video
صفحه نمایش معکوس
forward/reverse
جلو/عقببرنده
reverse video
ویدئوی معکوس
to suffer a reverse
شکست خوردن
reverse pitch
گام معکوس
reverse osmosis
اسمز معکوس
reverse image
تصویر وارونه
indian in reverse
هندی معکوس
double reverse
شوت برگردان به دروازه
naked reverse
حمله با مانور سدکنندگان به یک سمت و توپدار به سمت دیگر
the reverse of the medal
طرف یا جنبه دیگر موضوع
reverse control
کنترل معکوس
reverse current
جریان معکوس
reverse dive
شیرجه وارونه
reverse gear
دنده معکوس
auto reverse button
دکمهمعکوساتوماتیک
fireman's carry from outside and reverse
پیچ یک دست و یک پا از پشت دست
reverse slide change
تعویضاسلایدوارونه
reverse stitch button
دکمهوارونهکنندهدوخت
The car is in the reverse gear.
اتو موبیل توی دنده عقب است
reverse current cutout
افتامات
king's indian in reverse
هندی شاه معکوس
reverse chicken wing
نوعی کلید کشی
maximum reverse r.m.s. voltage
ولتاژ سد موثر حداکثر
reverse flow engine
توربین گاز دارای کمپرسورجریان خطی یا محوری
reverse polish notation
نشان گذاری لهستانی معکوس
reverse flow regin
ناحیه جریان معکوس
reverse current circuit breaker
مدارشکن جریان معکوس
reverse side of metal work
پشت کار فلزی
leg ride and reverse chicken wing
سگک قفل قیصر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com