English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English Persian
reverse current circuit breaker مدارشکن جریان معکوس
Other Matches
heavy current circuit breaker کلید قدرت
maximum current circuit breaker کلید قطع کننده جریان حداکثر
circuit breaker مدارشکن
circuit breaker سویچی برای قطع جریان
circuit breaker برق شکن
maximum circuit breaker کلید جریان زیاد
overload circuit breaker فیوز اضافه بار
main circuit breaker قطبمداراصلی
oil circuit breaker مدارشکن روغنی
underload circuit breaker فیوز کمی بار
power circuit breaker کلید بار
automatic circuit breaker کلید قطع کننده مدار خودکار
line circuit breaker کلید قطع کننده مدار
automatic circuit breaker مدارشکن خودکار
line circuit breaker کلید جریان زیاد
three phase circuit breaker کلید قدرت سه فاز
impluse circuit breaker کلید قطع کننده جریان
current breaker کلید قطع کننده جریان
earth fault circuit breaker مدارزمینیشکننده
single pole circuit breaker مدارتکفطبشکننده
fault voltage circuit breaker کلید قطع کننده ولتاژ عیب
automatic reset circuit breaker محافظت کننده مدر که باافزایش بیش از حد مجازمدار را قطع میکند
magnetic blow out circuit breaker کلید قدرت با خاموش کننده مغناطیسی
double pole circuit breaker دوقطبمدارشکننده
reverse current جریان معکوس
reverse current cutout افتامات
current circuit مسیر بسته جریان
current circuit مدارجریان
alternating current circuit مدار جریان متناوب
heavy current circuit شبکه یا مدار جریان قوی
instantaneous short circuit current جریان اتصال کوتاه ضربهای
instantaneous short circuit current جریان اتصال کوتاه لحظهای
breaker وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
breaker شکن
breaker موج بزرگی که بساحل خورده ودرهم می شکند
breaker arm چکش برق
breaker contact پلاتین
breaker point پلاتین
breaker line خطی در رسم فنی برای نشان دادن حذف قسمتی از جسم درشکل مزبور
brush breaker بوته کنی
stone breaker سنگبر
ignition breaker پلاتین دلکو
bale breaker برچسب عدل
bale breaker ابزار عدل بازکن
magneto breaker ضربه گر مگنت
ingot breaker شمش شکن
line breaker کلید خط
prison breaker زندان گریز
jaw breaker ارواره شکن
jaw breaker سنگ شکن کلمهای که تلفظ ان دشواراست
house breaker دزد روز کار
house breaker دزد روز
horse breaker اسب رام کن
horse breaker چابک سوار
breaker arm انگشتی دلکو
law breaker قانون شکن
ice breaker اژدر یخ شکن
ice breaker ناو یخ شکن
peace breaker اشوب کن
contact breaker افتومات
heart breaker زلف روی شقیقه
contact breaker کلید قطع کننده
strike-breaker اعتصاب شکن
record-breaker فردیکهرکوردجدیدیبنام خود
record-breaker ثبتکند
peace breaker ارامش بهم زن
peace breaker اشوبگر
tie breaker گره بازکن
ice breaker کشتی یخ شکن
gyratory breaker سنگ شکن دورانی
tie-breaker گره بازکن
reverse وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
reverse بدبختی
reverse حرکت نوک چاپگر در نیمه خط به بالابرای چاپ حروف بزرگ
reverse برگشتن
reverse سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reverse معکوس کردن
reverse حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
reverse برگرداندن پشت و رو کردن
reverse نقض کردن واژگون کردن
reverse شکست وارونه کردن
reverse کانال کنترل داده کند بین گیرنده وفرستنده
reverse شکستنی مخالف
reverse روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse لغو کردن
reverse نقض کردن
reverse بدل کاری
reverse داده ازگیرنده به فرستنده
reverse حرکت درخلاف جهت . ارسال
reverse حرکت در جهت مخالف
reverse فهر
reverse عکس ضد
reverse خلاف جهت
reverse پشت
instead of the reverse بجای وارونه این
reverse حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reverse عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reverse وارونه
reverse معکوس
reverse معکوس کننده
high tension breaker کلید فشار قوی
reverse speed سرعت معکوس
reverse slope شیب معکوس
indian in reverse هندی معکوس
reverse slope ضد شیب
forward/reverse جلو/عقببرنده
reverse polarity پلاریته معکوس
reverse pitch گام معکوس
reverse osmosis اسمز معکوس
double reverse شوت برگردان به دروازه
reverse image تصویر وارونه
reverse dive شیرجه وارونه
the reverse of the medal طرف یا جنبه دیگر موضوع
reverse control کنترل معکوس
reverse thrust تراست معکوس
reverse video کاراکترهای تیره بر روی زمینه نمایش روشن تصویرمعکوس
reverse gears دنده معکوس
reverse gear دنده معکوس
naked reverse حمله با مانور سدکنندگان به یک سمت و توپدار به سمت دیگر
to suffer a reverse شکست خوردن
reverse bias پیشقدر معکوس
reverse bias تغذیه معکوس
reverse video ویدئوی معکوس
reverse video صفحه نمایش معکوس
fireman's carry from outside and reverse پیچ یک دست و یک پا از پشت دست
maximum reverse r.m.s. voltage ولتاژ سد موثر حداکثر
reverse flow engine توربین گاز دارای کمپرسورجریان خطی یا محوری
reverse chicken wing نوعی کلید کشی
reverse polish notation نشان گذاری لهستانی معکوس
The car is in the reverse gear. اتو موبیل توی دنده عقب است
reverse stitch button دکمهوارونهکنندهدوخت
reverse slide change تعویضاسلایدوارونه
reverse flow regin ناحیه جریان معکوس
auto reverse button دکمهمعکوساتوماتیک
king's indian in reverse هندی شاه معکوس
reverse side of metal work پشت کار فلزی
leg ride and reverse chicken wing سگک قفل قیصر
not circuit مدار نقض
or circuit مدار OR
not circuit مدار نفی
circuit نصب تختهای که عناصری که بعداگ بهم وصل شده
circuit احاطه کردن
circuit مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And
circuit طرح گرافیکی یک مدار
circuit اتحادیه کنفرانس
circuit مدار
circuit جریان حوزه
circuit گردش
circuit یچ کردن عملیات انجام میدهد
circuit روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit دوره
circuit مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
circuit جریان الکتریکی
circuit وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند
circuit حوزه قضایی یک قاضی دور
circuit مدار جریان
circuit حوزه قضائی
circuit حوزه صلاحیت دادگاه
circuit پیست اسبدوانی
circuit دورچیزی گشتن درمداری سفر کردن
circuit و یک مدار را تشکیل می دهند بهم وصل میکند
circuit وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuit وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuit پیست اتومبیلرانی
circuit ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuit اتصال الکتریکی
circuit اطلاعات مربوط به توانایی یک مدار مخصوص
circuit دایره
circuit مسیر گردش
circuit مسیر
circuit مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
phantom circuit مدار چهار سیمی
quadruplex circuit تلگراف تمام جهتی
parallel circuit مدار موازی
open circuit مدار باز
open circuit اتصال باز
filament circuit مدار فیلامان
oscillating circuit مدار نوسان
output circuit مدار خروجی لامپ الکترونی
neural circuit مدار عصبی
parallel circuit مدار شنتی
non inductive circuit مدار ناخودالقا
phantom circuit مدار فانتوم
etched circuit مدار چاپی
external circuit مدار خارجی
ground circuit مدار زمینی
feedback circuit مدار پس خورد
grid circuit مدار شبکه
filament circuit مدار افروزه
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
gating circuit مداری که مشابه با یک کلیدانتخاب شده عمل میکند
filed circuit مدار میدان
filter circuit مدار صافی
firing circuit مدار اتش
firing circuit مدار چاشنی مدار انفجار
four wire circuit مدار چهارسیمه
four wire circuit مدار چهار سیمه
engineering circuit کانال ارتباطی فنی
printed circuit مدار چاپی
phantom circuit مدار دو خطه تلفنی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com