Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (4 milliseconds)
English
Persian
reverse dive
شیرجه وارونه
Other Matches
dive
تفحص کردن
inward dive
شیرجه پشت به استخر
dive
غوطه خوردن
dive
غواصی کردن
dive
شیرجه
dive
غور
take a dive
تظاهر به ناک اوت
dive
شیرجه رفتن
dive
فرو رفتن
dive bomber
هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
dive bombing
بمباران کردن در حالت شیرجه
swan dive
شیرجه فرشته
dive angle
زاویه شیرجه هواپیما
crash dive
ناگهان بزیر اب رفتن
back dive
شیرجه از پشت و فرود با پا
armstand dive
شیرجه توام با بالانس
armstand dive
بالانس برگشت
dive flap
ترمز هوایی از نوع فلپ
twist dive
پیچپرش
starting dive
شیرجهآغاز
height of the dive
ارتفاعپرش
backward dive
شیرجهبهپشت
surface dive
غوص گرفتن در حال شنای درسطح اب
skin dive
غوص کردن
skin dive
زیر ابی رفتن
scuba dive
فرورفتن غواص به زیر اب باوسایل
swan dive
شیرجه
racing dive
شیرجه افقی دراغاز مسابقه
dive schedule
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
power dive
با استفاده از نیروی موتور طیاره
power dive
شیرجه رفتن هواپیما
nose dive
ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
nose dive
شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
forward dive
شیرجه رو به اب با چرخش
no decompression dive
غواصی کوتاه مدت یا در عمق کم که به هنگام صعود نیازبه توقف یا مکث در زیر اب ندارد
power dive
شیرجه
instead of the reverse
بجای وارونه این
reverse
برگشتن
reverse
معکوس
reverse
بدل کاری
reverse
شکستنی مخالف
reverse
خلاف جهت
reverse
معکوس کننده
reverse
پشت
reverse
بدبختی
reverse
شکست وارونه کردن
reverse
برگرداندن پشت و رو کردن
reverse
نقض کردن واژگون کردن
reverse
معکوس کردن
reverse
لغو کردن
reverse
نقض کردن
reverse
حرکت نوک چاپگر در نیمه خط به بالابرای چاپ حروف بزرگ
reverse
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reverse
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reverse
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse
حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reverse
حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
reverse
کانال کنترل داده کند بین گیرنده وفرستنده
reverse
عکس ضد
reverse
فهر
reverse
حرکت در جهت مخالف
reverse
داده ازگیرنده به فرستنده
reverse
حرکت درخلاف جهت . ارسال
reverse
وارونه
reverse
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
reverse video
کاراکترهای تیره بر روی زمینه نمایش روشن تصویرمعکوس
reverse thrust
تراست معکوس
reverse speed
سرعت معکوس
reverse slope
شیب معکوس
reverse video
صفحه نمایش معکوس
reverse video
ویدئوی معکوس
forward/reverse
جلو/عقببرنده
the reverse of the medal
طرف یا جنبه دیگر موضوع
to suffer a reverse
شکست خوردن
reverse polarity
پلاریته معکوس
reverse gears
دنده معکوس
reverse slope
ضد شیب
reverse current
جریان معکوس
reverse bias
پیشقدر معکوس
reverse control
کنترل معکوس
naked reverse
حمله با مانور سدکنندگان به یک سمت و توپدار به سمت دیگر
double reverse
شوت برگردان به دروازه
reverse gear
دنده معکوس
reverse image
تصویر وارونه
reverse osmosis
اسمز معکوس
reverse pitch
گام معکوس
indian in reverse
هندی معکوس
reverse bias
تغذیه معکوس
fireman's carry from outside and reverse
پیچ یک دست و یک پا از پشت دست
reverse slide change
تعویضاسلایدوارونه
auto reverse button
دکمهمعکوساتوماتیک
reverse stitch button
دکمهوارونهکنندهدوخت
The car is in the reverse gear.
اتو موبیل توی دنده عقب است
king's indian in reverse
هندی شاه معکوس
maximum reverse r.m.s. voltage
ولتاژ سد موثر حداکثر
reverse current cutout
افتامات
reverse chicken wing
نوعی کلید کشی
reverse flow engine
توربین گاز دارای کمپرسورجریان خطی یا محوری
reverse flow regin
ناحیه جریان معکوس
reverse polish notation
نشان گذاری لهستانی معکوس
reverse current circuit breaker
مدارشکن جریان معکوس
reverse side of metal work
پشت کار فلزی
leg ride and reverse chicken wing
سگک قفل قیصر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com