English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (7 milliseconds)
English Persian
reverse slope ضد شیب
reverse slope شیب معکوس
Other Matches
slope شیب دار
slope شیب سربالایی
slope شیب منحنی
slope شیب نمودار
slope سرازیری
slope زمین سراشیب شیب
slope سربالایی کجی
slope انحراف
slope سراشیب کردن سرازیر شدن
slope شیب
slope دامنه
slope of falp شیب زاویه فرود
positive slope شیب مثبت
negative slope شیب منفی
maximum slope حداکثر شیب
maximum slope بیشترین شیب
glide slope زاویه فرود ازاد هواپیما یاموشک
gentle slope شیب ملایم
forward slope شیب متمایل به جلو
forward slope شیب جلو
convex slope شیب محدب
continental slope شیب قارهای
concave slope مقعر
concave slope شیب مقعر
bed slope شیب کف
angle of slope زاویه شیب
slope angle زاویه شیب
slope arm بند فنگ
mountain slope کوهشیبدار
stability of slope پایداری ترانشه
slope weir بندسرریز با رویه شیبدار
slope weir شادروان با رویه شیبدار
slope wash شیب شست
slope soaring بلند شدن به هوا از بالای تپه
slope of falp شیب فرودهواپیما
slope of embankment شیروانی کند
slope of bankment دامنه خاکریز یا سینه خاکریز
slope kerb جدول شیبدار
slope of a roof شیب شیروانی
slope of cutting دامنه برش یا سینه برش شیروانی کند
slope of cutting شیروانی خاکبرداری
slope of embankment شیروانی خاکریزی
slope guages اشل شیب سنج
accross the slope system شبکه تقائی
accross the slope system شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
slope of lift curve شیب منحنی برا
instead of the reverse بجای وارونه این
reverse روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse معکوس کردن
reverse نقض کردن واژگون کردن
reverse برگرداندن پشت و رو کردن
reverse بدبختی
reverse پشت
reverse معکوس کننده
reverse معکوس
reverse نقض کردن
reverse برگشتن
reverse بدل کاری
reverse لغو کردن
reverse شکستنی مخالف
reverse خلاف جهت
reverse فهر
reverse وارونه
reverse حرکت نوک چاپگر در نیمه خط به بالابرای چاپ حروف بزرگ
reverse سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reverse وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
reverse عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reverse حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
reverse حرکت در جهت مخالف
reverse حرکت درخلاف جهت . ارسال
reverse داده ازگیرنده به فرستنده
reverse حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reverse کانال کنترل داده کند بین گیرنده وفرستنده
reverse عکس ضد
reverse شکست وارونه کردن
rip par in dam slope سنگ ریزی در شیب سد
reverse gears دنده معکوس
to suffer a reverse شکست خوردن
forward/reverse جلو/عقببرنده
reverse gear دنده معکوس
the reverse of the medal طرف یا جنبه دیگر موضوع
reverse speed سرعت معکوس
reverse video ویدئوی معکوس
reverse video صفحه نمایش معکوس
reverse video کاراکترهای تیره بر روی زمینه نمایش روشن تصویرمعکوس
indian in reverse هندی معکوس
naked reverse حمله با مانور سدکنندگان به یک سمت و توپدار به سمت دیگر
reverse bias پیشقدر معکوس
reverse bias تغذیه معکوس
double reverse شوت برگردان به دروازه
reverse control کنترل معکوس
reverse dive شیرجه وارونه
reverse image تصویر وارونه
reverse current جریان معکوس
reverse osmosis اسمز معکوس
reverse thrust تراست معکوس
reverse pitch گام معکوس
reverse polarity پلاریته معکوس
king's indian in reverse هندی شاه معکوس
reverse polish notation نشان گذاری لهستانی معکوس
reverse slide change تعویضاسلایدوارونه
reverse flow regin ناحیه جریان معکوس
reverse stitch button دکمهوارونهکنندهدوخت
The car is in the reverse gear. اتو موبیل توی دنده عقب است
auto reverse button دکمهمعکوساتوماتیک
maximum reverse r.m.s. voltage ولتاژ سد موثر حداکثر
fireman's carry from outside and reverse پیچ یک دست و یک پا از پشت دست
reverse current cutout افتامات
reverse flow engine توربین گاز دارای کمپرسورجریان خطی یا محوری
reverse chicken wing نوعی کلید کشی
reverse side of metal work پشت کار فلزی
reverse current circuit breaker مدارشکن جریان معکوس
leg ride and reverse chicken wing سگک قفل قیصر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com