Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
rock drill
مته سنگ شکن
Other Matches
rock-like
صخرهمانند
rock
تکان
rock
جنبش
rock
سنگ خاره صخره
rock
تخته سنگ یا صخره
rock
سنگ
rock
جنباندن نوسان کردن
rock
تکان نوسانی دادن
rock
صخره
rock
خاره
rock
جنبیدن
rock
حرکت دورانی بال به دور بدنه
rock
تکان دادن
the rock
جبل الطارق
rock
جنباندن
rock fill
سنگریز
rock flour
ارده سنگ
rock erosion
از بین رفتن سنگ در اثرخراش
rock fever
حصبه جبل الطارق
rock flour
سنگارد
rock dyke
سنگریز
rock dove
کبوتر کوهی
rock crystal
سنگ بلور
rock candy
تبرزد
igneous rock
سنگ اذرین سنگ اتشفشانی
igneous rock
سنگ خروجی
igneous rock
سنگ اذرین
rock flint
سنگ اتشزنه سیاه
hand placed rock
سنگفرش فکافته
rock rubble
ریزش سنگ
fall of rock
ریزش سنگ
eruptive rock
سنگ بیرون ریخته
eruptive rock
سنگ خروجی
layer of rock
لایه سنگی
layer of rock
طبقه سنگی
mantle rock
سنگپوش
rock candy
نبات
rock brake
بسفایج معمولی
rock bound
دشوار
rock bound
دیریاب
rock bound
محاط بصخره
rock bound
سنگ بست
rock bound
خاره بست
rock facing
سنگریز حفافتی
phosphate rock
سنگ فسفات
rock cork
پنبه کوهی
rock goat
بزکوهی
rock goat
مرال
vitreous rock
سنگ شیشه نما
volcanic rock
سنگ خروجی
impervious rock
تختهسنگغیرقابلنفوذ
rock basin
حوضهرودصخراهای
rock step
پایهصخرهای
rock music
موسیقیRock
rock pool
استخرکوچک
rock-climber
صخرهنورد
rock-climbing
صخرهنوردی
rock-hard
بینهایتسخت
It is as hard as rock.
مثل سنگ سفت است
To stand like rock .
مانند کوه ایستادن
As firm as a rock .
به محکمی آهن ( سنگ )
as steady as a rock
<idiom>
مثل کوه
[استوار و ثابت]
under szturated rock
سنگ زیر اشباع
to stumble against a rock
گیرکردن به سنگ یاخوردن به سنگ
to rock to sleep
خواب کردن
rock oil
نفت
rock hewn
از کوه کنده شده
rock pigeon
کبوتر کوهی
rock pitons
انواع میخهای سنگ نوردی
rock scorpion
کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
rock sucker
مارماهی دریایی
rock toe
سنگچین پایاب
rock wash
پوشش سنگی
rock wool
پشم کوهی
rock work
خاره یا صخره مصنوعی
rock work
کوه مصنوعی
rock work
دیوار کوه نما
to rock to sleep
جنباندن
to rock the boat
<idiom>
گرد و خاک به پا کردن
[اصطلاح مجازی]
broken rock
صخره
cap rock
پوش سنگ
crystalline rock
سنگ بلوری
rock'n'roll
رقص راک اندرول
rock'n'roll
رقص بحنبان وبچرخان
rock and roll
رقص راک اندرول
rock and roll
رقص بحنبان وبچرخان
rock salt
نمک سنگی
rock the boat
<idiom>
واژگون کردن
rock gardens
باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
almond rock
گزبادامی
bed rock
سنگ کف
bed rock
سنگ مادر
bituminous rock
سنگ قیری
rock garden
باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
detrital rock
سنگ اواری
rock bottom
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock-bottom
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
drill
دریل
[ابزار]
drill
مته برقی
[ابزار]
drill
مته دستگاه مته ستونی
drill
مته مارپیچی
drill
دستگاه مته
to drill a well
چاه کندن
drill
رزمایش
drill
تمرین مته
drill
حفر کردن
to drill through
سوراخ کردن
drill
مشق
drill
تمرین کردن
drill
تعلیم دادن
drill
مته
drill
مته زدن
drill
مشق نظامی
drill
مشق پای قبضه
drill
مته کردن کندن
drill
سوراخ کردن
drill
روش صحیح
drill
سوراخ کردن چاه کندن
drill
دستگاه مته
[ابزار]
drill
مشق خدمه مشق
drill
تمرین
natural rock asphalt
سنگ قیر
rock fill dam
سد سنگی
rock-bottom price
کمترین قیمت
sluiced rock fill
سنگریز ابپاشی شده با فشار
bed rock ledge
لایه سنگی کف بستر
to hit rock bottom
از نظر روحی خرد شدن
rock fill dam
سد سنگریز
zone of rock fracture
ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
to make the party rock
جشن را گرم کردن
zone of rock flowage
منطقه سنگهای روان
drill point
جان مته
drill stock
پایه مته
drill socket
[مخروطی سه نظام مته]
drill sergeant
گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
drill press
دستگاه مته
drill press
متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
drill stock
مته نگهدار
drill box
تخمدان
emergency drill
تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
drill pipe
لوله حفرکن
drill rod
میله مته
electric drill
دریلالکتریکی
electric , drill
مته برقی
jackleg drill
دلر پایه دار
pillar drill
پایه دلر
drill call
شیپور مشق
drill tang
بخشی از مته
drill tang
انتهای مته
drill mine
مین بی اثراموزشی
fire drill
تمرین اطفاء حریق
to drill soldiers
سربازان رامشق دادن
drill hole
سوراخ مته
drill hole
سوراخ
drill head
سر درل
drill harrow
تخم پوش
drill harrow
زمین صاف کن
drill ground
میدان مشق
drill extractor
التی که مته حفاری شکسته رااز سوزن حفاری جدا میکند
drill chuk
مته گیر
drill call
شیپور شروع مشق صف جمع
electric drill
دریل
[ابزار]
drill mine
مین مشقی
drill marching
تمرین پیاده روی
drill master
مشق دهنده
drill marching
راهپیمایی تمرینی
drill chuck
سر درل
electric drill
دستگاه مته
[ابزار]
electric drill
مته برقی
[ابزار]
drill loop
حلقه مخصوص چکه اب درسیم کشی
drill chuck
سه نظام مته
pneumatic drill
مته هوایی
back drill
از پشت سوراخ کردن
angle drill
ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
multiple drill
تمرین چندکاره یا مختلط
adamantine drill
مته ساچمهای
multiple drill
تمرین چند یکانی
masonry drill
مته سنگبری
phonrtic drill
مشتق تلفظ ازروی صدای حروف
cord drill
مته کمانی
impact drill
مته کوبشی
battle drill
تمرین رزم
battle drill
مشق جنگی تمرین جنگی
drill jig
الگوی مته کاری
pneumatic drill
مته خشک
precision drill
مته کردن دقیق
center drill
مته متمرکز
center drill
مته مرکز
breasted drill
مته دستی که ته ان به شکل بیضی است و در سینه شخص قرار می گیرد
breast drill
نوعی دریل دارای مته بزرگ
brace drill
مته شتر گلو
percussion drill
گمانه زن کوبشی
percussion drill
مته ضربه ای
core drill
مته نمونه بردار
corn drill
بذر افشان
drill bit
سر مته
seed drill
تخم پاش
seed drill
بذرافشان
spiral drill
مته مارپیچی
spiral drill
مته مارپیچ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com