Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 124 (2 milliseconds)
English	Persian
rock rubble	ریزش سنگ
Other Matches
rubble	ویران کردن
rubble	سنگ لاشه
rubble	خرده سنگ
rubble	قلوه سنگ پاره اجر
rubble	سنگ نتراشیده
expanse of rubble	جایگاه خرابیها
rubble concrete	بتن قلوه سنگ
coursed rubble masonry	سنگ کلنگی رگهای
dry rubble fill	سنگچینی بدون ملات
hand placed rubble or riprap	سنگریز دستچینی
uncoursed rubble masonery	بنایی سنگ لاشه در هم
rubble with binding material	سنگچینی با ملات
coursed rubble masonry	سنگ بادبر با ارتفاع مساوی در یک رگ
rubble hard core	مصالح اوار
rubble hard core	مصالح تخریب
rock	تکان دادن
rock	جنبیدن
rock	خاره
rock-like	صخرهمانند
rock	سنگ
the rock	جبل الطارق
rock	جنباندن
rock	حرکت دورانی بال به دور بدنه
rock	تخته سنگ یا صخره
rock	تکان نوسانی دادن
rock	جنباندن نوسان کردن
rock	جنبش
rock	تکان
rock	صخره
rock	سنگ خاره صخره
rock wash	پوشش سنگی
rock wool	پشم کوهی
rock work	خاره یا صخره مصنوعی
rock work	کوه مصنوعی
rock work	دیوار کوه نما
rock toe	سنگچین پایاب
rock sucker	مارماهی دریایی
rock scorpion	کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
rock fever	حصبه جبل الطارق
rock flour	سنگارد
rock flour	ارده سنگ
rock goat	بزکوهی
rock goat	مرال
rock hewn	از کوه کنده شده
rock oil	نفت
rock pigeon	کبوتر کوهی
rock pitons	انواع میخهای سنگ نوردی
to rock the boat <idiom>	گرد و خاک به پا کردن [اصطلاح مجازی]
as steady as a rock <idiom>	مثل کوه [استوار و ثابت]
rock-hard	بینهایتسخت
rock-climbing	صخرهنوردی
rock-climber	صخرهنورد
rock pool	استخرکوچک
rock music	موسیقیRock
rock step	پایهصخرهای
rock basin	حوضهرودصخراهای
To stand like rock .	مانند کوه ایستادن
impervious rock	تختهسنگغیرقابلنفوذ
volcanic rock	سنگ خروجی
vitreous rock	سنگ شیشه نما
under szturated rock	سنگ زیر اشباع
As firm as a rock .	به محکمی آهن ( سنگ )
rock the boat <idiom>	واژگون کردن
to stumble against a rock	گیرکردن به سنگ یاخوردن به سنگ
to rock to sleep	خواب کردن
to rock to sleep	جنباندن
It is as hard as rock.	مثل سنگ سفت است
rock-bottom	کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
cap rock	پوش سنگ
crystalline rock	سنگ بلوری
detrital rock	سنگ اواری
rock cork	پنبه کوهی
eruptive rock	سنگ خروجی
eruptive rock	سنگ بیرون ریخته
fall of rock	ریزش سنگ
hand placed rock	سنگفرش فکافته
rock flint	سنگ اتشزنه سیاه
igneous rock	سنگ اذرین
bituminous rock	سنگ قیری
bed rock	سنگ مادر
rock'n'roll	رقص راک اندرول
rock'n'roll	رقص بحنبان وبچرخان
rock and roll	رقص راک اندرول
rock and roll	رقص بحنبان وبچرخان
rock salt	نمک سنگی
rock garden	باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
rock gardens	باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
rock bottom	کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
almond rock	گزبادامی
bed rock	سنگ کف
igneous rock	سنگ خروجی
broken rock	صخره
rock bound	دیریاب
rock bound	دشوار
rock brake	بسفایج معمولی
rock candy	نبات
rock candy	تبرزد
rock crystal	سنگ بلور
rock dove	کبوتر کوهی
rock drill	مته سنگ شکن
rock dyke	سنگریز
rock fill	سنگریز
rock bound	محاط بصخره
rock bound	سنگ بست
igneous rock	سنگ اذرین سنگ اتشفشانی
layer of rock	لایه سنگی
rock erosion	از بین رفتن سنگ در اثرخراش
layer of rock	طبقه سنگی
mantle rock	سنگپوش
phosphate rock	سنگ فسفات
rock facing	سنگریز حفافتی
rock bound	خاره بست
to make the party rock	جشن را گرم کردن
rock fill dam	سد سنگی
rock fill dam	سد سنگریز
sluiced rock fill	سنگریز ابپاشی شده با فشار
to hit rock bottom	از نظر روحی خرد شدن
rock-bottom price	کمترین قیمت
bed rock ledge	لایه سنگی کف بستر
zone of rock fracture	ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
natural rock asphalt	سنگ قیر
zone of rock flowage	منطقه سنگهای روان
A big rock rolled down the mountain.	سنگ بزرگی از کوه بپایین غلتید

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com