English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
roman school مکتب رفائیل
Other Matches
Roman رومی
Roman اهل روم
Roman لاتین حروف رومی
Roman رومن
roman vitriol کات کبود
roman vitriol زاج کبود
Roman Catholics وابسته به کلیسای کاتولیک روم
Roman numerals ارقام رومی
Roman numeral اعداد رومی
he has Roman nose او بینی عقابی دارد
Roman Catholic وابسته به کلیسای کاتولیک روم
Roman numeral عدد رومی [ریاضی]
greco roman کشتی فرنگی
Roman legionary سربازورمی
roman balance قپان
Roman blind درپرشرومانی
Roman law مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
Roman alphabet الفبای لاتین
roman cross حرکت صلیبی
roman empire امپراطوری رم
times roman تایمز رومن
roman a clef داستان واقعی که نام شخصیتهای ان بطور ناشناس برده شده
roman candle افتاب مهتاب
Roman metal pen خودکاررومی
Either be a pure Ethiopian or a full - blooded Roman. <proverb> یا زنگى زنگ باش یا رومى روم .
the school is out مدرسه تعطیل است
to go to school باموزشگاه رفتن
to go to school درس خواندن
to go to school to یاد گرفتن یا تقلید کردن از
go to school خواننده میله نوری
first school -مخصوصبچههایبین5تا9سال
first school پایهدبسبان
school رام کردن وعادت دادن
school دسته ماهی
school گروه پرندگان
school اموزشگاه
school مکتب دبستان
school دبیرستان
school تحصیل در مدرسه
school مکتب
school تربیت اسب
school تربیب کردن
school دانشکده
school مکتب نحله
school تدریس درمدرسه
school پیروان یک مکتب اموزشگاه
school مکتب علمی یافلسفی
school مرکز اموزش نظامی
school گروه
school مدرسه
school جماعت
school بمدرسه فرستادن درس دادن
school جماعت همفکر
school تادیب یا تربیت کردن
school دسته
vienna school مکتب وین
training school کاراموزگاه
training school اموزشگاه حرفهای
technical school اموزشگاه فنی
technical school مدرسه فنی
technical school هنرستان دبیرستان فنی
to leave school ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
to leave school ازتحصیل دست کشیدن
theological school مدرسه علوم دینی
to leave school ترک تحصیل کردن
school year سال تحصیلی
school miss دخترکم رو یانا ازموده
school neurosis روان رنجوری اموزشگاهی
school of jurisprudence مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
school of tecnology مدرسه عالی فنی
school phobia مدرسه هراسی
school psychologist روانشناس اموزشگاهی
school psychology روانشناسی اموزشگاهی
school readiness امادگی ورود به مدرسه
school figures مجموعه 96 حرکت در اسکیت
school report گزارش اموزشگاه
school slang اصطلاح ویژه اموزشگاه
school teacher اموزگار
school truancy مدرسه گریزی
school pence پول هفتگی اموزشگاه
secondery school دبیرستان
secondery school مدرسه متوسطه
special school اموزشگاه استثنایی
school figures حرکات اسب
vocational school اموزشگاه حرفهای
school-leaver کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
The last school day. آخرین روز مدرسه
Since I left school. ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
I must take the kid to school . باید بچه راببرم مدرسه
old school tie کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
It is some distance to the school . تا مدرسه فاصله زیاد است
drop out (of school) <idiom> ترک مدرسه
to be moved to another school به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
to enrol somebody at a school کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
Glasgow School [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
school friend دوستمدرسهای
graduate school دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
wurzburg school مکتب وورتسبورگ
zurich school مکتب زوریخ
day school مدرسهی روزانه
day school مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
old school tie سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
pre-school شیرخوارگاه
pre-school مهدکودک
pre-school وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
pre-school پیش دبستانی
prep school دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
school age سن آغاز تحصیل
school age سن مدرسه
school age سالهای تحصیل
Sunday School مدرسهی یکشنبه
school zone قلمرومدرسه
business school مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
driving school آموزشگاهرانندگی
school shooting تیراندازی در مدرسه
maternal school کودکستان
foundation school اموزشگاه موقوف
finshing school مدرسه تکمیلی دختران
banking school مکتب بانکداری
austrian school مکتب اتریشی
austrian school یزر و بوهم باورک
association school مکتب تداعی
grammar school مدرسه ابتدایی
grade school مدرسه ابتدایی
hedge school اموزشگاه پست
hedge school مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
manchester school مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
manchester school مکتب منچستر
liberal school مکتب اقتصادی کلاسیک
liberal school مکتب ازادی اقتصادی
leipzig school مکتب لایپزیک
school of law دانشکده حقوق
kailyard school مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
industrial school اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
summer school کلاس تابستانی
summer school مدرسه تابستانی
public school دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
primary school دبستان
elementary school دبستان
high school دبیرستان
high school مدرسه متوسطه دبیرستان
secondary school دبیرستان
junior school دوره اول دبیرستان
middle school دبیرستان
comprehensive school اموزشگاه جامع
infant school کودکستان
nursery school کودکستان
preparatory school اموزشگاه امادگی
private school اموزشگاه خصوصی
private school مدرسه ملی
trade school مدرسه حرفهای
night school اموزشگاه شبانه
boarding school اموزشگاه شبانه روزی
nursery school مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
finishing school اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
maternal school اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
school mate هم شاگردی
parochial school اموزشگاه کلیسایی
salpetriere school مکتب سالپتریر
mathematical school مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
resident school مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
reform school مدرسه تهذیب اخلاقی
reform school دارالتادیب نوجوانان
raphael school مکتب رفائیل
ragged school اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
school center مرکز اموزش
school counselor مشاور مدرسه
school divine طلبه
school mate هم مدرسه
school fellow هم شاگردی
school fellow هم مدرسه
school fee ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
school drop out ترک تحصیل کرده
school doctor استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
school divine اموزگارالهیات
school drop out افت تحصیلی
principal of a school مدیر اموزشگاه
preliminary school مدرسه ابتدائی
normal school دارالمعلمین
one of the sunni school Imam after jurisprudencenamed al-shafeiof Idris
monetary school مکتب پولی
normal school دانش سرا
nongraded school اموزشگاه بی دانشپایه
neoclassical school مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
neoclassical school مکتب نئوکلاسیک
nancy school مکتب نانسی
mixed school اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
monetary school مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
one of the sunni school شافعی مذهب شافعی
orthodox school مکتب کلاسیک
parochial school مدرسه وابسته به کلیسای بخش
mathematical school مکتب ریاضی
orthodox school مکتب اقتصادی سنتی که اقتصاددانان قبل ازکینز را نیزشامل میشود
The boy is fresh from school. پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
parnassian school of poets شعرای سده نوزدهم فرانیه که بیشتراهمیت بوزن شعرمیداندتابمعانی لطیف ان
to be excused [from work or school] معاف بودن [از کار یا مدرسه]
senior high school مدرسه متوسطه
junior high school دبیرستان مقدماتی
school of hard knocks <idiom> تجربه عادی از زندگی
marginal utility school قرار داد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com