Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
rugby test match
مسابقه بین المللی رگبی
Other Matches
Test match
مسابقه بین المللی کریکت
Test match
مسابقه ازمایشی
Test match
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
rugby
رگبی
rugby
بازی رگبی
rugby point
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
rugby point
3 امتیاز برای ضربه ازاد یاضربه پنالتی
rugby point
3 امتیاز برای رد کردن توپ از فراز دروازبا پا
rugby field
زمین بازی رگبی
rugby ball
توپلاستیکی
match
نظیر
match
مسابقه کبریت
match
بهم امدن
match
جور بودن با
match
وصلت دادن حریف کسی بودن
an out match
مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند
match
مسابقه
match
حریف
match
ازدواج زورازمایی
match
همتا
match
چوب کبریت
match
تطبیق تطابق
match
مطابقت
match
قرینه سازی در طرح یا بافت
match
مطابقت کردن
match
تطابق
match
تطبیق
match up
یارگیری
match
جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
match
علامت دوبدو گذاشتن چوب
match
جور کردن
match
لنگه همسر
match
رویارویی بازیهای دو جانبه
match
تنظیم ثبات معادل با دیگری
match
جفت
match
همتا کردن
match points
اخرین امتیاز
international match
مسابقه بین المللی
[ورزش]
a good match
زن و شوهری که خوب بهم بخورند
slanging match
بزنبزن کتککاری
radio match
رویارویی رادیویی
return match
بازیبرگشت
shouting match
بحثوجدلپرسروصدا
To strike a match.
کبریت زدن
These gloves do not match .
این دستکشها لنگه به لنگه است
match points
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match fishing
مسابقه ماهیگیری درانگلستان
discounting match
ادامه ندادن به مسابقه کشتی
friction match
کبریتی که با اصطکاک ومالش روشن میشود
telex match
رویارویی تلکسی
sparring match
مبارزه تمرینی بوکس
slow match
کبریت کند سوز
match penalty
خطای اسیب رساندن عمدی واخراج
safety match
کبریت بی خطر
quick match
فتیله توپ یا ترقه
postal match
مسابقهای که در محل انجام میشود و نتیجه ان با پست نزد داوران ارسال می گردد
match race
مسابقه دو بین دو نفر
match play
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
match mark
جفتن و جور کردن قطعات
love match
عروسی ای که پایه اش عشق باشد و بس
match maker
ترتیب دهنده مسابقه
match foursome
مسابقه بین دو تیم دونفره بایک گوی برای هر تیم
cable match
رویارویی تلگرافی شطرنج
brimstone match
کبریت گوگردی
wresthing match
مسابقه کشتی
wrestling match
مسابقه کشتی
ballistic match
تطابق شرایط بالیستیکی خورند بالیستیکی
winner of a match
برنده مسابقه
match point
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
to strika a match
کبریت زدن
match box
قوطی کبریت
match point
اخرین امتیاز
to strike a match or light
کبریت زدن
The craps should match the curtains.
پرده ها با قالیها باید بخورد ( جور در آید )
To win the match(race,contest).
مسابقه رابردن
The football players are warming up before the game ( match) .
هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
test value
نمره ازمون
u test
ازمون یو
f test
ازمون اف
t test
ازمون تی
x o test
ازمون ضربدر و دایره
test course
مسافت ازمایش
z test
ازمون " زی "
self test
ازمایش خودکار
self test
خودازمایی
test
تست کردن ازمایش
test
اختیار
test
امتحان
test
آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
test
اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
test
ازمودن کردن
test
بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
test
قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
test
ازمایش کردن امتحان
test
معاینه کردن
test
تست
test
ازمایش کردن
test
امتحان محک
test
شهادت گواهی بازرسی کردن
test
داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
test
تست
test
محک
test
امتحان کردن
test
معیار
test
امتحان
test
محک زدن
to do a test
امتحان کتبی نوشتن
test
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند
test
آزمایش
test
اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
test
محیط ی برای آزمایش برنامه ها
test
آزمون
slump test
ازمایش فرو نشستن
sampling test
ازمون نمونهای
stripping test
ازمایش زدودن
sign test
ازمون علامتها
sedimentation test
ازمایش تهنشینی
shop test
ازمایش کارگاهی
shearing test
ازمون برشی
self administering test
خودازما
shear test
ازمایش برشی
service test
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
smoke test
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
sorting test
ازمون دسته بندی
szondi test
ازمون زوندی
marginal test
ازمون مرزی
mantoux test
ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
tapping test
ازمون ضربه زدن
manikin test
ازمون ادمک سازی
tensile test
ازمایش کششی
tensile test
ازمون کششی
tensile test
ازمایش کشش
test age
سن ازمونی
test announcement
اعلام نتیجه ازمایش
system test
ازمون سیستم
substitution test
ازمون جانشین سازی
verbal test
ازمون کلامی
spinning test
تست ویژگیهای چرخش هواپیما
spiral test
ازمون مارپیچ
spot test
ازمایش فوری
standardized test
ازمون میزان شده
static test
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
stilling test
ازمون استیلینگ
stripping test
ازمایش زدودگی
similarities test
ازمون شباهتها
subjective test
ازمون غیرعینی
test announcement
نتیجه ازمایش
mental test
ازمون روانی
oral test
ازمون شفاهی
ordering test
ازمون رده بندی
oseretsky test
ازمون اوزرتسکی
performance test
ازمون عملکردی
personality test
ازمون شخصیت
post test
پس ازمون
matching test
ازمون جور کردن
matching test
ازمون همتایابی
opposites test
ازمون کلمات متضاد
one tailed test
ازمون یک دامنه
one sided test
ازمون یکسویه
mosaic test
ازمون موزائیکها
myokinetic test
ازمون جنبش عضلانی
non destructive test
ازمایش بدون خرابی
nonlanguage test
ازمون غیر کلامی
nonverbal test
ازمون غیرکلامی
objective test
ازمون عینی
occupational test
ازمون شغلی
omnibus test
ازمون مختلط
psychological test
ازمون روانی
power test
ازمون قدرت
recall test
ازمون یاداوری
recognition test
ازمون بازشناسی
repeated test
ازمون دوباره
rivet test
ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
road test
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
rorschach test
ازمون رورشاخ
performance test
ازمون عملی
reasoning test
ازمون استدلال
rattler test
ازمایش تردی
rattler test
ازمایش تورق
preliminary test
ازمایش مقدماتی
proverbs test
ازمون ضرب المثلها
puncture test
ازمایش قدرت نارسانایی
put to test
ازمودن
put to test
امتحان کردن
random test
ازمایش نامنظم
random test
ازمایش پیشامدی
hammer test
ازمایش سقوطی
saliva test
ازمایش بزاق دهان اسب
test run
اجرای ازمایشی
to put to the test
ازمودن
to put to the test
محک زدن
tollen's test
ازمون تولن
torsion test
ازمایش پیچش
triaxial test
ازمون سه اسهای
triaxial test
ازمایش سه بعدی
troop test
ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
Turing test
بررسی هوشمند بودن کامپیوتر
turing's test
ازمایش تورینگ
two tailed test
ازمون دو دامنه
test wise
ازمون اشنا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com