Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 88 (6 milliseconds)
English	Persian
rural planning	برنامه ریزی روستائی
Other Matches
rural	روستائی
rural	رعیتی
rural	کشاورزی
rural	روستایی
rural property	ملک زراعتی
rural property	کشتزار کشتخوان
rural development	توسعه روستائی
rural markets	بازارهای روستائی
a rural backwater	محل روستایی عقب افتاده
rural district council	انجمن محلی زراعی
rural labor force	نیروی کار روستائی
rural urban migration	مهاجرت از روستا به شهر
governor of a rural district	دهدار
planning	سازماندهی نحوه انجام کاری
planning <adj.>	برنامه ریزی
planning	طرح ریزی
overall planning	برنامه ریزی کلی
planning	نقشه کشی
planning	طراحی
planning	طرحریزی طرح نقشه
planning	زمینه سازی
planning model	الگوی برنامه ریزی
planning guidance	راهنمای طرح ریزی راهنمای طرح ریزی فرمانده
planning horizon	افق برنامه ریزی
planning horizon	مدت برنامه ریزی
planning factor	معیارهای طرح ریزی عوامل طرح ریزی
planning directive	دستورالعمل طرح ریزی راهنمای طرح ریزی
planning cycle	دوره برنامه ریزی
optimal planning	برنامه ریزی مطلوب
optimal planning	برنامه ریزی بهینه
national planning	برنامه ریزی ملی
planning organization	سازمان برنامه
planning principles	اصول برنامه ریزی
planning staff	ستاد طرح ریزی کننده
system planning	طرح ریزی سیستم
spatial planning	امایش سرزمین
social planning	برنامه ریزی اجتماعی
sectoral planning	برنامه ریزی بخشی
state planning	برنامه ریزی دولتی
town planning	شهرسازی
regional planning	برنامه ریزی منطقهای
project planning	نقشه کشی ساختمان
product planning	برنامه ریزی محصولات
production planning	برنامه ریزی تولید
planning system	نظام برنامه ریزی
population planning	برنامه ریزی جمعیت
generalized planning	برنامه ریزی تعمیم یافته
corporate planning	برنامه ریزی شرکت
financial planning	برنامه ریزی مالی
career planning	طرح ریزی تهیه تخصصهای نظامی
educational planning	برنامه ریزی اموزشی
economic planning	برنامه ریزی اقتصادی
centeralized planning	برنامه ریزی متمرکز
central planning	برنامه ریزی مرکزی
directive planning	برنامه ریزی هدایت شده
development planning	برنامه ریزی توسعه
decentralized planning	برنامه ریزی غیر متمرکز
consolidated planning	برنامه ریزی تلفیقی
comprehensive planning	برنامه ریزی جامع
career planning	طرح ریزی مشاغل
centralized planning	برنامه ریزی متمرکز
family planning	برنامه ریزی خانواده
family planning	تنظیم خانواده
adhoc planning	برنامه ریزی روزمره
planning permission	اجازه عمران و ابادی اراضی
manpower planning	برنامه ریزی نیروی انسانی
planning comission	هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
agricultural planning	برنامه ریزی کشاورزی
imperative planning	برنامه ریزی اجباری
fire planning	طرح ریزی کردن اتش
fire planning	طرح ریزی اتش
material requirements planning	برنامه ریزی نیازمندیهای کالا
central planning team	تیم طرح ریزی مرکزی
basic planning guide	راهنمای اولیه طرح ریزی
short run planning	برنامه ریزی کوتاه مدت
planning programming budgetting	نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
medium term planning	برنامه ریزی میان مدت
materials requirements planning	برنامه ریزی مواد مورد نیاز
long run planning	برنامه ریزی بلند مدت
inter sectoral planning	برنامه ریزی بین بخشی
multi level planning	برنامه ریزی چند سطحی
financial planning system	سیستم برنامه ریزی مالی
planning programming budgetting	system
family planning programs	برنامههای تنظیم خانواده
production planning and control	برنامه ریزی و کنترل تولید
production resource planning	برنامه ریزی منابع تولید
military planning process	مراحل طرح ریزی نظامی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com