English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
safety officer افسر تامین یکان
Other Matches
safety نجات
safety اطمینان
safety اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
safety بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
right safety مهرهمحافظراست
safety به ضامن کردن ضامن
safety برقرار کردن تامین
safety امنیت
overall safety ایمنی کامل
safety ایمنی
safety سلامت
safety امنیت محفوفیت
safety بی خطری
safety تامین
officer افسر
officer صاحب منصب
officer فرمان دادن
officer متصدی ضابط عدلیه
officer عضو هیات رئیسه
officer مامور
officer امین صلح
officer مامور کارمند اداری
officer افسر معین کردن فرماندهی کردن
officer مامور متصدی
officer کارمند دولت
safety wire سیم ایمنی
flame safety ایمنی در مقابل شعله اتش
safety stakes دستکهای تامین
safety stock موجودی ذخیره انبار
safety stock موجودی تضمینی
safety regulations ایین نامه جلوگیری از خطر
safety razor تیغ خود تراش
strong safety مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
safety lock قفل ضامن
safety lock چفت ضامن سلاح
safety match کبریت بی خطر
safety motive انگیزه ایمنی
i provided for his safety وسائل سلامت او را فراهم کردم
safety plug پولک اطمینان
safety post پایه ایمنی
free safety مدافع در منطقه ضعف
safety stop ترمز خطر
safety stop ضامن اسلحه گیره ضامن
safety zone بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
safety wire سیم ضامن
safety precaution پیش بینیهای احتیاطی
safety valve پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
factor of safety عامل اطمینان
factor of safety سازه ابیمی
safety valve دریچه اطمینان
safety wire اشبیل ضامن
factor of safety ضریب تامین ضریب اطمینان
factor of safety عامل تامین
factor of safety ضریب اطمینان
ship safety سلامت کشتی
safety trap تله ایمنی
safety lock ضامن اسلحه
safety lock قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
safety fuse فیوز
safety fork گیره ضامن
safety fork دوشاخه امنیت
safety fence جانپناه
safety fence جانپناه کنار راه
safety factor عامل تامین
safety factor ضریب تامین
safety diagram دیاگرام تامین
safety device خارضامن
safety device ضامن
put on safety به ضامن کردن
put on safety روی ضامن گذاشتن
safety device دستگاه ضامن
safety card کارت تامین اتشبار
safety card کارت تامین جنگ افزار
safety bolt تفنگ ضامن دار
safety bolt ضامن
safety fuse فیوز اطمینان
safety fuse فیوز ایمنی
safety fuze ماسوره تامینی
safety limit حد تامین
safety lever دستگیره ضامن
safety lever اهرم ضامن
safety lanes مسیرهای امن دریایی
safety lamp چراغ ایمنی
safety lamp چراغ اطمینان
safety lamp فانوس
safety lamp چراغ بی خطر معدن ذغال سنگ
safety island سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
safety hook قلاب اطمینان
safety hazard مخاطره ایمنی
safety glass شیشه اطمینان
safety glass شیشه نشکن
safety glass شیشه ایمنی
safety glass عینک ایمنی
safety gap دهانه حفافت
safety fuze چاشنی
safety biltz حمله با روش استفاده ازبازیگر بالا
safety net وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety interlock قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
safety belts کمربند رکاب
safety belts کمربند نجات
safety belts کمربند اطمینان
safety belts کمربند ایمنی
safety mechanism ساز و کار ایمنی
safety thermostat ترموساتامنیتی
safety thong تسمهامنیتی
safety catch ضامنتفنگ
left safety مهرهمفمنچپ
reasons of safety دلایل امنیتی
for reasons of safety به خاطر دلایل امنیتی
safety belt کمربند رکاب
safety belt کمربند نجات
failure safety قابلیت اعتماد
failure safety قابلیت اطمینان
failure safety ایمنی در برابر خرابی
failure safety [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
safety nets وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety-valve دریچه اطمینان
safety-valves دریچه اطمینان
safety belt کمربند اطمینان
safety belt کمربند ایمنی
safety interlocks قفل های ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
safety glasses عینک ایمنی
safety pins خار ضامن میله ضامن
safety pins اشبیل ضامن
safety pin خار ضامن میله ضامن
safety pin اشبیل ضامن
angle of safety زاویه امنیت
angle of safety زاویه تامین گلوله
safety cage قفسهبازی
safety boot چکمهیایمنی
safety binding نوارامنیت
safety area مهرهایپشتدست
right safety back مهرهمحافظعقبیراست
safety glass شیشه بی خطراتومبیل
safety boat قایق نجات
weak safety جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
troop safety حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
troop safety تامین عده ها
coefficient of safety ضریب اطمینان
safety cap کلاهکامنیتی
safety tether احتیاجاتامنیتی
safety tank منبعامنیت
safety scissors قیچیناخنگیر
safety rail سپرامنیتی
can one pass it with safety? ایا میتوان بیخطر ازانجاگذرنمود
safety pad تشکنجات
safety chain زنجیرهامنیت
safety earmuff گوشپرشامنیتی
safety handle دستهایمنی
safety goggles عینکایمنی
senior officer افسر ارشد
service officer افسر ارشد نگهبان
surveying officer افسر بررسی کننده
spial officer افسر عملیات جاسوسی
spial officer افسرتجسس و اطلاعات
surveying officer افسر تحقیق
supply officer افسر تدارکات
undercover officer کارآگاه مخففی
undercover officer مامورتحقیق مخففی
subassembly officer افسر جزء
senior officer ارشدترین افسران
staff officer افسر ستاد
first officer's seat صندلیخلباناول
returning officer سرپرست انتخابات برزن
police officer مامور پلیس
police officer پاسبان
police officer افسر شهربانی
police officer افسر پلیس
press officer سخنگوییکارگانیاموسسه
to salute an officer افسری را سلام دادن
finance officer افسر مالی
supplies officer مسئول مواد
reserve officer افسر احتیاط
flag officer افسر دریایی
division officer افسر قسمت
disbursing officer افسر ذیحساب مالی
disbursing officer افسر پرداخت پول
disbursing officer افسر عامل
diplomatic officer مامور سیاسی
detail officer افسر مسئول گروه بیگاری
detail officer افسر کارگزینی
detail officer افسر مشاغل
customs officer گمرکچی
customs officer مامور گمرک
custom's officer گمرکچی
division officer فرمانده قسمت افسر رسته
divisional officer افسر قسمت
divisional officer فرمانده یگان
finance officer افسر دارایی
field officer افسر رسته رزمی
field officer افسر رزمی
field officer افسر عملیات صحرایی
executive officer معاون یکان افسر تیر
executive officer افسر اجراییات
espial officer افسر عملیات جاسوسی
espial officer افسر تجسس
embarkation officer افسر مسئول بارگیری یا سوارشدن افسر نافر سوار شدن ستون
duty officer افسرمداومتکار ستاد
duty officer افسر نگهبان ستاد
control officer افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com