Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 86 (5 milliseconds)
English	Persian
saturated solution	محلول سیر شده
Other Matches
saturated	اشباع شده
saturated	اشباع
saturated	مشبع
saturated	سیر شده
saturated fat	چربی اشباع شده
saturated compound	ترکیب سیر شده
saturated zone	منطقه اشباع
saturated vapour	بخار سیر شده
saturated transistor	ترانزیستور اشباع شده
saturated fats	چربی اشباع شده
saturated hydrocarbon	هیدروکربن سیر شده
saturated colour	که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند
saturated ground	خاک سیر اب
saturated colour	رنگهای روشن
saturated body	بخار مشبع
saturated air	هوای اشباع شده
saturated ground	زمین سیراب
saturated soil paste	خمیر خاک اشباع
cn solution	محلول گاز اشک اور
solution	شولش
cn solution	گازاشک اور مایع
solution	محلول
solution	انحلال
solution	حل
solution	پاسخ یک مشکل
solution	تادیه تسویه
solution	راه حل
solution	حل محلول
solution	چاره سازی
soda solution	محلول جوش شیرین
soap solution	اب صابون
shellac solution	لاک الکل
[procedure of] solution	راه حل
supersaturated solution	محلول ابر سیر شده
soild solution	محلول جامد
solid solution	محلول جامد
solution [process]	راه حل
unique solution	راه حل یگانه
unique solution	جواب منحصر بفرد
unique solution	راه حل منحصر بفرد
supersaturated solution	محلول فوق سیر شده
stock solution	محلول ذخیره
standard solution	محلول استاندارد
solution to a problem	راه حل یک مسئله
solution polymerization	بسپارش محلولی
solution of continuity	گسیختگی
solution of a problem	حل یک مسئله
solid solution	کریستال مخلوط
soap solution	محلول صابون
acid solution	محلول اسید
exact solution	حل دقیق
antifreezing solution	محلول ضد یخ
endothermic solution	انحلال گرماگیر
solution gas	گاز حل شده
cutting solution	محلول برش
corner solution	راه حل گوشهای
caustic solution	محلول سوزاور
buffer solution	محلول بافر
benedict's solution	محلول بندیکت
battery solution	محلول باتری
solution of battery	الکترولیت باتری
exothermic solution	انحلال گرماده
fehling solution	محصول فهلینگ
graph solution	حل ترسیمی
optimal solution	راه حل مطلوب
optimal solution	راه حل بهینه
normal solution	محلول نرمال
alkaline solution	محلول قلیایی
metastable solution	محلول شبه پایدار
iterative solution	راه حل تکراری
danc solution	نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
antifreezing solution	ضد یخ
ideal solution	محلول ایده ال
heat of solution	گرمای انحلال
approximate solution	حل تقریبی
A solution suddenly proffered itself.	ناگهان راه حلی به نظر رسید.
We must find a basic solution.	باید یک فکر اساسی کرد
substitutional solid solution	محلول جامد جانشینی
differential heat of solution	گرمای انحلال تفاضلی
solution heat treatment	عملیات حرارتی محلول
integral heat of solution	گرمای کل انحلال
molar heat of solution	گرمای مولی انحلال
total heat of solution	گرمای کل انحلال
This would provide an obvious solution [to the problem] .	این می تواند یک راه حل واضح [به مشکل] فراهم می کند.
I racked ( cudgeled ) my brain to find a solution .	به مغزم فشارآوردم تا راه حلی پیدا کنم

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com