English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
school age children کودکان واجب التعلیم
Search result with all words
Children start school at the age of 7. بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
Other Matches
children طفل ها
children بچه ها
children کودکها
None of the boys ( children ) came . هیچ کدام از بچه هانیامدند
to watch children مواظب بچه ها بودن
slide [for children] سورتمه [سرسره ] [در برف]
disadvantaged children کودکان محروم
disturbed children کودکان پریشان
exceptional children کودکان استثنایی
If you count the children too. اگر بچه ها راهم حساب کنید ( بشمارید )
Keep an eye on the children. چشمت به بچه ها با شد ( مراقب آنهاباش )
suitable for children مناسب برای بچه ها
twin children دو بچه دوقولو یا همزاد
suitable for children د رخور بچه ها
children's home محلنگهداریبچههاییکهپدرومادر خوبوشایستهایندارند
institutionalized children کودکان پناهگاهی
Some parent spoil their children . برخی پدر ومادرها بچه هایشان را لوس بار می آورند
A mothers love for her children. عشق مادر نسبت به فرزندانش
children's apperception test ازمون اندریافت کودکان
children's apperception test سی ا تی
Some children are afraid of the dark. بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
Mentally retarded children. کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
Our children have all left home now, but [except] [bar] one. همه بچه های ما خانه را ترک کردند به غیر از یکی.
Line up the children in order of height. بچه ها رابترتیب قد بخط کنید
We are thirty people not counting the children . بدون شمرن بچه ها سی نفر هستیم
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support. سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او [مرد] باید از آنها حمایت بکند.
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents. بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
go to school خواننده میله نوری
first school -مخصوصبچههایبین5تا9سال
to go to school باموزشگاه رفتن
to go to school درس خواندن
to go to school to یاد گرفتن یا تقلید کردن از
first school پایهدبسبان
the school is out مدرسه تعطیل است
school پیروان یک مکتب اموزشگاه
school مکتب
school اموزشگاه
school مرکز اموزش نظامی
school دانشکده
school مکتب نحله
school تربیب کردن
school گروه پرندگان
school تدریس درمدرسه
school جماعت
school تحصیل در مدرسه
school گروه
school مکتب دبستان
school دبیرستان
school تادیب یا تربیت کردن
school رام کردن وعادت دادن
school بمدرسه فرستادن درس دادن
school مکتب علمی یافلسفی
school دسته ماهی
school دسته
school تربیت اسب
school مدرسه
school جماعت همفکر
training school اموزشگاه حرفهای
day school مدرسهی روزانه
zurich school مکتب زوریخ
wurzburg school مکتب وورتسبورگ
vocational school اموزشگاه حرفهای
to leave school ازتحصیل دست کشیدن
vienna school مکتب وین
to leave school ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
training school کاراموزگاه
to leave school ترک تحصیل کردن
theological school مدرسه علوم دینی
school psychologist روانشناس اموزشگاهی
school psychology روانشناسی اموزشگاهی
school readiness امادگی ورود به مدرسه
school slang اصطلاح ویژه اموزشگاه
school teacher اموزگار
school truancy مدرسه گریزی
school year سال تحصیلی
secondery school دبیرستان
secondery school مدرسه متوسطه
special school اموزشگاه استثنایی
nancy school مکتب نانسی
school report گزارش اموزشگاه
technical school اموزشگاه فنی
technical school مدرسه فنی
technical school هنرستان دبیرستان فنی
school phobia مدرسه هراسی
day school مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
old school tie کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
I must take the kid to school . باید بچه راببرم مدرسه
school age سالهای تحصیل
It is some distance to the school . تا مدرسه فاصله زیاد است
drop out (of school) <idiom> ترک مدرسه
to be moved to another school به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
to enrol somebody at a school کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
school shooting تیراندازی در مدرسه
Since I left school. ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
The last school day. آخرین روز مدرسه
school-leaver کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
old school tie سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
pre-school شیرخوارگاه
pre-school مهدکودک
pre-school وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
pre-school پیش دبستانی
prep school دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
school age سن آغاز تحصیل
school age سن مدرسه
Sunday School مدرسهی یکشنبه
school zone قلمرومدرسه
business school مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
driving school آموزشگاهرانندگی
graduate school دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
school friend دوستمدرسهای
Glasgow School [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
school pence پول هفتگی اموزشگاه
mathematical school مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
hedge school مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
hedge school اموزشگاه پست
foundation school اموزشگاه موقوف
finshing school مدرسه تکمیلی دختران
banking school مکتب بانکداری
austrian school مکتب اتریشی
austrian school یزر و بوهم باورک
association school مکتب تداعی
grammar school مدرسه ابتدایی
industrial school اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
kailyard school مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
mathematical school مکتب ریاضی
maternal school اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
maternal school کودکستان
manchester school مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
manchester school مکتب منچستر
liberal school مکتب اقتصادی کلاسیک
liberal school مکتب ازادی اقتصادی
leipzig school مکتب لایپزیک
school of law دانشکده حقوق
grade school مدرسه ابتدایی
summer school کلاس تابستانی
infant school کودکستان
primary school دبستان
elementary school دبستان
high school دبیرستان
high school مدرسه متوسطه دبیرستان
secondary school دبیرستان
junior school دوره اول دبیرستان
middle school دبیرستان
comprehensive school اموزشگاه جامع
nursery school کودکستان
nursery school مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
summer school مدرسه تابستانی
public school دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
preparatory school اموزشگاه امادگی
private school اموزشگاه خصوصی
private school مدرسه ملی
trade school مدرسه حرفهای
night school اموزشگاه شبانه
boarding school اموزشگاه شبانه روزی
finishing school اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
school of tecnology مدرسه عالی فنی
school divine اموزگارالهیات
school divine طلبه
school counselor مشاور مدرسه
school center مرکز اموزش
salpetriere school مکتب سالپتریر
resident school مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
reform school مدرسه تهذیب اخلاقی
reform school دارالتادیب نوجوانان
roman school مکتب رفائیل
school drop out ترک تحصیل کرده
school drop out افت تحصیلی
school fee ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
school of jurisprudence مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
school neurosis روان رنجوری اموزشگاهی
school miss دخترکم رو یانا ازموده
school figures حرکات اسب
school figures مجموعه 96 حرکت در اسکیت
school mate هم شاگردی
school mate هم مدرسه
school fellow هم شاگردی
school fellow هم مدرسه
raphael school مکتب رفائیل
ragged school اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
principal of a school مدیر اموزشگاه
one of the sunni school Imam after jurisprudencenamed al-shafeiof Idris
one of the sunni school شافعی مذهب شافعی
normal school دانش سرا
nongraded school اموزشگاه بی دانشپایه
orthodox school مکتب کلاسیک
neoclassical school مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
orthodox school مکتب اقتصادی سنتی که اقتصاددانان قبل ازکینز را نیزشامل میشود
neoclassical school مکتب نئوکلاسیک
normal school دارالمعلمین
parochial school مدرسه وابسته به کلیسای بخش
monetary school مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
school doctor استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
parochial school اموزشگاه کلیسایی
mixed school اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
monetary school مکتب پولی
preliminary school مدرسه ابتدائی
to be excused [from work or school] معاف بودن [از کار یا مدرسه]
marginal utility school قرار داد
school of hard knocks <idiom> تجربه عادی از زندگی
constructive school credit بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com