English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 15 (3 milliseconds)
English Persian
scrambling بادست وپا بالارفتن
scrambling تقلاکردن
scrambling بزحمت جلو رفتن تلاش
scrambling تقلا
scrambling کوشش
scrambling املت درست کردن
scrambling درگیر شدن
scrambling درگیر شدن باهواپیمای دشمن
scrambling فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن
scrambling درهم امیختن
scrambling دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
Other Matches
aircraft scrambling دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
speech scrambling نفوذ در شبکه مکالماتی دخالت در شبکه صوتی و به هم زدن ان
Shoppers were scrambling to get the best bargains. خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com