Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (6 milliseconds)
English
Persian
scratch pads
یک حافظه کوچک و سریع که بجای ثبات ها بکار می رود
Other Matches
You scratch my back and Ill scratch yours.
<proverb>
تو پشت مرا مى خارانى من نیز پشت تو را .
You scratch my back and Ill scratch yours.
<proverb>
خواهان کسی باش که خواهان تو باشد
you scratch my back and I'll scratch yours
<idiom>
بهم کمک کردن
you scratch my back and I'll scratch yours
<idiom>
بهم نان قرض دادن
[اصطلاح]
pads
بالشتک
pads
لایی
pads
سکوی پرتاب رسانگر
pads
زانوبند
pads
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
لایی گذاشتن
pads
دفترچه یادداشت لایی
pads
با لایه نرم یا بالشتک پوشاندن
pads
لفاف کردن
pads
جاده
pads
معبر
pads
دزد پیاده
pads
اسب راهوار
pads
پیاده سفر کردن
pads
قدم زدن
pads
زیر پالگد کردن
pads
صدای پا
pads
تشک
pads
هرچیز نرم
pads
لایه پشتی
pads
اب خشک کن
pads
مرکب خشک کن
pads
بالسشتک زخم بندی
pads
بااب و تاب گفتن
elbow pads
زانوبند
launching pads
سکوی پرتاب موشک
deck pads
پادری عرشه ناو
deck pads
زیرپایی
launching pads
باند پرتاب موشک
launching pads
سکوی پرتاب موشک یا جنگ افزار
shin pads
ساقبند
to scratch about
تقلا کردن
to scratch about
جستجو کردن
to scratch off
تراشیدن
to scratch off
پاک کردن
to scratch up
بسختی اندوختن
from scratch
<idiom>
از ابتدا
to scratch along
پلکیدن
scratch
چرکنویس
scratch
تراش چرکنویس
scratch
خراش
scratch
سریع پارو زدن موج سواربرای رسیدن به موج خطاکردن
scratch
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratch
کناره گیری
scratch
حذف بازیگر انجام خطا خطا
scratch
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratch
علامت روی سطح دیسک
scratch
خط زدن
scratch
خط زدن قلم زدن
scratch
خاراندن
scratch
خراشیدن
scratch
پاک کردن
scratch
حذف کردن
scratch the surface
<idiom>
تازه شروع به کار کردن
scratch spin
چرخش روی قسمت جلویی تیغه اسکیت
scratch pad
یک حافظه کوچک و سریع که بجای ثبات ها بکار می رود
To start from scratch.
از اول شروع کردن ( از اول بسم الله )
To scratch each others back .
بهم نان قرض دادن
To start from scratch .
از هیچ شروع کردن
scratch one's back
<idiom>
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
scratch paper
کاغذ یادداشت
scratch where it itches
هر جایی را که میخاردبخارانید
scratch file
ناحیه کاری که برای کار جاری استفاده میشود
scratch file
فایل موقتی
scratch file
فایل چرکنویس
scratch filter
صافی پیکاپ
scratch hardness
درجه سختی خراش
scratch file
نوار مغناطیسی برای فایل نامناسب
scratch line
خط شروع مسابقه
scratch line
خط اغاز
scratch line
خط فول
scratch paper
کاغذ مسوده کاغذ سیاهه
scratch sheet
برگه نامنویسی اسبها
scratch tape
نوار چرکنویس
scratch hardness tester
ازمایشگر سختی خراش
up to par/scratch/snuff/the mark
<idiom>
متناسب با استاندارد طبیعی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com