English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 181 (9 milliseconds)
English Persian
screen font فونت یا قلم صفحه نمایش
Other Matches
font [حوض غسل تعمید]
base font فونت پایه
internal font فونت درونی
font subsitution جایگزینی فونت
font smoothing صاف سازی فونت
font smoothing صاف کردن فونت
font metric اندازه گیری فونت
font id conflict اختلال شناسایی فونت
font family خانواده فونت
font da/mover یک برنامه کمکی است که توسط شرکت اپل تهیه گردیده است و در محیط مکینتاش بکار می رود
downloadable font فونت استقراری
downloadable font فونت قابل استقرار در حافظه
default font فونت پیش فرض یا قراردادی
cartridge font فونت کارتریج
built in font فونت توکار
base font فونت پیش فرض
laser font فونت لیزری
monospaced font نوشتاری که در آن هر حرف پهنای یکسانی دارد و تنظیم جدولها و ستون ها ساده میشود
font metric سنجش فونت
script font فونت چاپی شبیه به دستخط
type font خانواده حروف
Symbol font نوع نوشتار Trve Type در ویندوز که حاوی تمام نشانه ها و حروف یونانی است
soft font فونت استقراری
soft font فونت نرم
scalable font روش شرح نوشتار طوری که میتواند حروف با اندازههای مختلف ایجاد کند
printer font قلم چاپگر
out line font فونت متغیر
printer font فونت چاپگر
out line font قلم متغیر
bit mapped font فونت شطرنجی
bit mapped font قلم شطرنجی
automatic font downloading استقرار خودکار فونت
default numetic font فونت عددی پیش فرض یاقراردادی
document base font فونت پایه مدرک
initial base font فونت پایه اغازی
one way screen اینه یکسویه
to screen [from] [با پرده] محافظت کردن [از]
screen صفحه تصویر
screen محافظ
screen انتخاب کردن
screen پرده
screen دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screen اشغالگیر
screen الک کردن غربال کردن
screen تیغه
screen جدار
screen الک پرده چتر
screen صفحه
screen نقاب
screen پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen پرده پوشش
screen پرده سینما
screen صفحه تلویزیون
screen غربال
screen دیوار تخته حفاظ
screen تور سیمی پنجره توری دار
screen تور سیمی نصب کردن
screen روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screen روی پرده افکندن
screen تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screen پاسیوری کردن
screen جدا کردن
screen escort :syn
screen محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screen وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
on screen که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
screen ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screen سد کردن
on-screen که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
split-screen نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
start up screen صفحه اغازگر
splinter screen پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
splash screen صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
smoke screen موجب تاریکی وابهام
split-screen صفحه شکسته
smoke screen پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
smoke screen پرده دود
screen generator مولد صفحه نمایش
screen grid شبکه پردهای
screen grid توری غربال
screen memory خاطره پوشان
screen pass پاس کوتاه به جلو پشت سددفاعی
screen pipe لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
screen position مکان صفحه
screen size اندازه صفحه
screen update بروز دراوردن صفحه
split-screen صفحه شکافته
side screen چادر افتاب گیر
silver screen سینما
silver screen پرده سینما
startup screen متن یا گرافیک نمایش داده شده در حین اجرای برنامه کاربردی یا کتاب چند رسانهای
split screen صفحه نمایش دوبخشی
TFT screen SCREEN TRANSISTOR FILM THIN
genetic screen بررسی ژن [پزشکی] [زیست شناسی]
vieming screen صفحه تلویزیون
viewing screen صفحه تصویر
wind screen شیشه جلوی اتومبیل
acoustic screen تور سیمی قابل نفوذ صدا در میکروفن
monitor screen صفحهنمایشگر
On the movie screen. روی پرده سینما
small screen صفحهتلویزیون
screen print چاپتصویر
altar-screen [پرده محراب که رواق خدمتگاه کشیشان را از بقیه جدا می کند که بسیار پر نقش و نگار از جنس سنگ، چوب یا فلز است.]
screen case صفحهنمایش
flat-screen تخت
genetic screen بررسی ژنتیکی [پزشکی] [زیست شناسی]
TFT screen روش ایجاد صفحه نمایش LCD با کیفیت بالا در کامپیوترهای Laptop
split screen نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
projection screen صفحهنورافکن
split screen صفحه شکسته
tilting screen صفحه نوسان کننده
to screen a scene در روی پرده نشان دادن
touch screen صفحه نمایش لمسی
split screen صفحه نمایش تقسیم شده
split screen صفحه تقسیم بندی شده
split screen صفحه شکافته
choir-screen [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
chancel-screen [پرده ای که محراب را از کلیسا جدا می کند.]
screen window پوششپنجره
bar screen ریچه مشبک
metallized screen صفحه تصویر الومینیمی
graphics screen صفحه گرافیکی
aluminized screen صفحه تصویر الومینیمی
light screen پرده نور
light screen صفحه نور
luminescent screen صفحه تصویر روشن
flashback screen توری مانع شعله
magnetic screen سپر مغناطیسی
full screen تمام صفحه
focusing screen شیشه مات
fluorescent screen صفحه فلورسنت
bar screen دریچه مشبک
bar screen غربال
bar screen سرند
brass screen توری برنجی
band screen صافی مخازن
antisubmarine screen پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
fire screen پنجره بخاری
fluorescent screen صفحه فلوئورسان
magnetic screen حفاظ مغناطیسی
moving screen گشتی ممانعتی
moving screen پوشش ممانعتی
road screen پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
split-screen صفحه نمایش تقسیم شده
screen capture جذب صفحه نمایش
screen coordinator هماهنگ کنند پوشش دریایی
screen dump روبرداری صفحه
screen dump رونوشت صفحه نمایش
screen factor ضریب شبکه
split-screen صفحه تقسیم بندی شده
screen generator مولد صفحه
radar screen indicator position plain :syn display radar
picture screen صفحه تصویر
radar screen صفحه تصویر رادار
off screen buffer فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
off screen formatting قالب بندی نامریی
off screen image تصویری که در ابتدا در حافظه رسم میشود و پس به حافظه صفحه نمایش منتقل میشود تا باعث عمل نمایش سریع شود
split-screen صفحه نمایش دوبخشی
on screen formating قالب بندی مرئی
panel screen صفحه
mirror backed screen صفحه تصویر الومینیمی
anti dazzle screen شیشه ضد نور
anti dazzle screen شیشه نورگیر
to screen one's eyes from the sun از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
metal backed screen صفحه تصویر الومینیمی
ansi screen control کنترل صفحه نمایش ANSI
screen saver utility برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
half tone screen صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
youch sensitive screen صفحه حساس به تماس
full screen terminal پایانه تمام صفحه
full screen editing ویرایش تمام صفحه
screen grid voltage ولتاژ شبکه پردهای
wind screen wiper برف پاک کن
luminescent screen tube لامپ تصویر روشن
eighty column screen صفحه تصویری که میتواند هشت حرف را به صورت افق نمایش دهد
dark trace screen صفحه تصویر تاریک
bit mapped screen pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
bit mapped screen RA قرار گیرد
Use this command to send the output to a file instead of to the screen. برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
air operated pendulum type screen wiper بادامک پاندولی بادی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com