Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
security camera
دوربین مدار بسته
security camera
دوربین نظارت
security camera
دوربین امنیتی
Other Matches
camera
دوربین یا جعبه عکاسی
camera
[اتاقی با طاق قوسی یا منحنی]
camera
دوربین
in camera
غیر علنی
camera lucida
دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
surveillance camera
دوربین نظارت
electron camera
دوربین الکترونی
camera window
دریچه دیافراگم دوربین
camera tube
دوربین تلویزیونی
camera station
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
camera obscura
تاریک خانه
camera nadir
محورلولایی دوربین عکاسی
CCTV camera
دوربین امنیتی
camera magazine
جعبه محتوی فیلم عکاسی
camera magazine
کاست فیلم دوربین
camera axis
محور دوربین عکاسی
camera nadir
خط لولای دوربین
observation camera
دوربین نظارت
in camera proceedings
دادرسی غیر علنی
sound camera
دوربین فیلمبرداری مجهزبدستگاه ضبط صوت
miniature camera
دوربین مینیاتوری
camera lucida
[ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
miniature camera
دوربین تصاویر کوچک
CCTV camera
دوربین مدار بسته
observation camera
دوربین مدار بسته
surveillance camera
دوربین مدار بسته
color camera
دوربین رنگی
CCTV camera
دوربین نظارت
observation camera
دوربین امنیتی
stereoscopic camera
دوربینبرجستهبین
camera dolly
پایهدوربین
box camera
دوربین قوطی
camera viewfinder
دوربیننمایاب
disposable camera
دوربینبازاری
disc camera
صفحهدوربین
camera-shy
بیزار از دوربین
camera-shy
کسی که دوست ندارد از او عکس یا فیلم بگیرند
camera screw
پیچدوربین
camera back
قسمتهایپشتیدوربین
camera body
بدنهدوربین
camera platform
سکویدوربین
sitting in camera
جلسه خصوصی دادگاه
sitting in camera
جلسه غیر علنی
Polaroid camera
نوعیدوربینمخصوصگرفتنعکسفوری
cine camera
دوربینفیلمبرداری
box camera
دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
view camera
دوربیننما
underwater camera
دوربینزیرآبی
camera obscura
اطاقک تاریک جعبه عکاسی
still video camera
دوربیننمایشثابت
surveillance camera
دوربین امنیتی
panoramic camera
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
camera control unit
مرکزکنترلدوربین
image camera tube
لامپ تصویر میانی دوربین
camera control technician
متخصصفنیکنترلدوربین
continuous strip camera
دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
closed-circuit camera
دوربین امنیتی
camera cycling rate
نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
closed-circuit camera
دوربین نظارت
air cartographic camera
دوربین عکس برداری هوایی
camera control area
محلتنظیمدوربین
camera ready copy
کپی اماده تکثیر
Polaroid0 Land camera
دوربینزمینیپولاروید
air survey camera
دوربین عکسبرداری هوایی
colour television camera
صفحهرنگیدوربین
television camera tube
دوربین تلویزیونی
closed-circuit camera
دوربین مدار بسته
camera platform lock
محلقفلدوربینبهپایه
cross section of a reflex camera
قسمتعرضیبازتابتلسکوپ
twin-lens reflex camera
لنزدوتاییانعکاسدوربین
lighting/camera control area
سطحکنترلدوربینروشنایی
single-lens reflex camera
دوربینبازتابتکلنزی
single-lens reflex (SLR) camera
دوربینتکلنزی
security
تامین اقدامات تامینی نیروی تامینی
security
گرو سهام قرضه دولتی
security
تامین
security
ایمنی
security
امان
value as security
ارزش تضمین
security
امنیت
security
اسایش خاطر
security
اطمینان
security
تامین مصونیت
security
وثیقه
security
گرو تضمین
security
حفافت
security
ضامن
security
وجه الضمان
security
مشخصات کاربران مجاز
security
اداره امنیت
i will be security for him
من ضامن او میشوم
security
خدمتکاران گروه امنیتی
in security for
یعنوان وثیقه درمقابل
security
مصونیت تضمین
security
پیش از دستیابی
security
کپی از دیسک یا نوار یا فایل که در محل ایمن قرار دارد در صورتی که کپی موجود خراب شود یا گم شود
security
محافظت شده یا رمزدار
security force
اداره امنیت
security service
خدمتکاران گروه امنیتی
job security
امنیت شغلی
transmission security
تامین مخابره
transmission security
تامین ارسال
transmission security
تامین ارسال پیام
to give security
وثیقه دادن
system security
حفافت سیستم
to give security
ضامن دادن
security service
اداره امنیت
security trigger
دستهامنیت
security risk
ریسکبرخلافامنیتیککشوریاارگان
security blanket
<idiom>
استفاده از چیزی برای راحتی
security incident
حادثه امنیتی
security check
چکامنیتی
security reasons
دلایل امنیتی
security force
خدمتکاران گروه امنیتی
for security reasons
به خاطر دلایل امنیتی
software security
امنیت نرم افزاری
social security
بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
emanitions security
تامین ضد استراق سمع تامین استراق سمع
emotional security
ایمنی هیجانی
environmental security
تامین محیطی و فیزیکی منطقه
external security
امنیت خارجی
give security for
تامین کردن
give security for
تامین دادن ضامن دادن
internal security
امنیت داخلی عملیات ضد شورشی
internal security
امنیت داخلی
local security
تامین محلی
national security
امنیت ملی
internal security
تامین داخلی
physical security
تامین تاسیسات
physical security
حفافت تاسیسات
physical security
امنیت فیزیکی
pledge of security
امان
redeem a security
وثیقهای را فک کردن
elevation of security
بالا بردن حاشیه امنیت
elevation of security
زیاد کردن تامین
social security
تامین اجتماعی
area security
تامین منطقه
area security
تامین منطقه عملیات
cash security
وثیقه نقدی
cash security
وجه الضمان نقدی
chemical security
تامین شیمیایی
chemical security
حفافت برعلیه مواد شیمیایی
close in security
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
collective security
تامین دسته جمعی
communication security
تامین مخابراتی
communication security
برقراری تامین مخابراتی
computer security
امنیت کامپیوتر
data security
امنیت داده ها
collective security
تامین اجتماعی
electronic security
تامین الکترونیکی
electronic security
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
security assistance
کمکهای امنیتی
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
security countermeasures
اقدامات تامینی
security council
یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل که 11 عضودارد و وفیفه عمده ان حفظ صلح و امنیت جهانی است
security countermeasures
پیشگیریهای حفافتی
security countermeasures
اقدامات حفافتی پیش بینیهای حفافتی
security files
فایلهای حفافتی
security for cost
تامین هزینه دادرسی
security for costs
تامین هزینه دعوی
security force
نیروی تامینی
security glass
شیشه ایمنی
security glass
شیشه نشکن
security market
بازار اوراق بهادار
security measures
اقدامات تامینیه
security monitoring
نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
security program
برنامه حفافتی
security specialist
فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
signal security
تامین مخابراتی
signal security
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
security council
شورای حفافتی یکان
security council
شورای امنیت
security clearance
تایید صلاحیت کردن
security clearance
تاییدصلاحیت
security clearance
برگ عدم سوء پیشینه
security clearance
داشتن صلاحیت خدمتی
security cognizance
هشیاری امنیتی
security cognizance
شناخت ازنظر صلاحیت
security controls
کنترلهای حفافتی
security council
شورای امنیت سازمان ملل متحد
rear area security
تامین منطقه عقب
to be covered by social security
بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
reserved for security purposes
تامینی
security against faults in tille
ضمان درک
social security act
قانون تامین اجتماعی
maximum security prison
زندان فوق امنیتی
social security benefits
منافع تامین اجتماعی
social security wealth
ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
social security tax
مالیات سیستم تامین اجتماعی
social security system
نظام تامین اجتماعی
social security program
برنامه تامین اجتماعی
social security organization
سازمان تامین اجتماعی
communication security account
میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
communication security custodian
مسئول وسایل تامین مخابراتی
communication security custodian
مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
An important security authourity .
یک مقام مهم امنیتی
pacific security pact
پیمان امنیت پاسفیک
pacific security pact
Anzus
to have social security coverage
بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
social security contributions
پرداختی بابت تامین اجتماعی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com