Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
sequential machine
ماشین ترتیبی
Other Matches
sequential
پی در پی متوالی
sequential
فایل ذخیره شده که رکوردهای آن به ترتیب قابل دستیابی هستند
sequential
زنجیرهای
sequential
متوالی
sequential
ترتیبی
sequential
پی رفتی
sequential
<adj.>
متوالی
sequential
دائمی
sequential
مداوم
sequential
<adj.>
پشت سرهم
sequential
<adj.>
پی در پی
sequential
حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
sequential
نوعی کامپیوتر که باید هر دستورکامل شود پیش از اینکه بعدی شروع شود وبنابراین نمیتواند پردازش همزمان را مدیریت کند
sequential
مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد
sequential
مرتب شده به صورت ترتیبی
sequential
عملیاتی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند
sequential
بررسی میشود تا عنصر مورد نظر بدست آید
sequential
خاتمه دادن یک کار در سیستم دستهای پیش از اینکه بعدی شروع شود
sequential
جستجویی که هر عنصریت
sequential
داده یا دستوراتی که به ترتیب پردازش می شوند , به ترتیبی که دستیابی می شوند
sequential
پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
sequential file
فایل ترتیبی
sequential access
روش بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی با شروع از ابتدای رسانه
sequential access
دستیابی ترتیبی
sequential list
لیست ترتیبی
sequential access
و خواندن هر رکورد تا رسیدن به داده مورد نظر
sequential file
پرونده ترتیبی
sequential access
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
sequential device
دستگاه ترتیبی
sequential control
کنترل ترتیبی
sequential computer
کامپیوتر ترتیبی
sequential circuit
مدار ترتیبی
sequential algorithm
الگوریتم ترتیبی
sequential logic
منطق ترتیبی
sequential opreation
عمل ترتیبی
sequential access
رسانه ذخیره سازی که داده در آن به ترتیب دستیابی میشود
sequential storage
انباره ترکیبی
sequential search
جستجوی ترتیبی
sequential processing
پردازش ترتیبی
sequential process
فرایند ترتیبی
sequential access
صف بلاکهای منتظر برای پردازش , که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی میشود
sequential access device
دستگاه با دستیابی ترتیبی
sequential access method
روش دستیابی ترتیبی
indexed sequential file
پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
sequential color television
تلویزیون رنگی مرحلهای
sequential file organization
سازمان دهی ترتیبی فایل
sequential storage device
دستگاه انباره ترتیبی
sequential data set
مجموعه ترتیبی داده
sequential data structure
ساختار ترتیبی داده
indexed sequential access method
روش دستیابی ترتیبی شاخص دار
queued sequential access method
روش دستیابی ترتیبی صف بندی شده
basic sequential access method
روش دستیابی ترتیبی اساسی
basic indexed sequential acess method
روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
queued indexed sequential access method
روش دستیابی ترتیبی اندیس دار صف بندی شده
machine
شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
machine
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machine
بیت اجرا میشود
machine
کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
machine
ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machine
خطای ناشی از خرابی قطعه
machine
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine
ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machine
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
machine
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machine
تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
two way machine
ماشین دو راهه
machine
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machine
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
machine
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine
دستگاه
machine
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
تراشکاری کردن صیقل کردن
machine
شیارانداختن روی فلز
machine
براده برداشتن
machine
تراشیدن ماشین
machine
خطای ناشی خرابی سخت افزار
machine
فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
machine
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machine
دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machine
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machine
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machine
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machine
ماشین
machine sensible
قابل درک توسط کامپیوتر
machine
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machine operating
عملکرد ماشین
machine oil
روغن ماشین
machine operator
کارگردان ماشین
machine number
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
machine operator
اپراتوردستگاه
machine equipment
تجهیزات ماشین
machine operator
متصدی ماشین
machine oriented
ماشین گرا
machine readable
خواندنی توسط ماشین
machine readable
قابل خواندن توسط ماشین
machine recognization
بازشناختی توسط ماشین
seeding machine
ماشین تخم کاری
seaming machine
ماشین درزگیری
scouring machine
ماشین سمباده
machine number
عدد سرعت هواپیما
machine learning
فراگیری ماشین
machine gunner
مسلسل چی
machine independent
مستقل از ماشین
machine frame
چارچوب دستگاه
machine foundation
پایه دستگاه
machine fault
نقص ماشین
machine fault
عیب ماشین
machine error
خطای ماشین
machine instruction
دستورالعمل ماشین
machine intelligence
هوش ماشین
machine interupption
وقفه ماشین
machine language
زبان ماشین
scouring machine
ماشین سایش
sanding machine
ماشین سنباده زنی وصیقل کاری
machine shop
کارگاه محاسبات ماشینی
machine run
رانش ماشین
mowing machine
علف چین
mowing machine
ماشین علف چینی
mortising machine
دستگاه کام کنی
molding machine
دستگاه قالب گیری
milling machine
دستگاه فرز
milling machine
ماشین فرز
milling machine
ماشین تراش
milking machine
ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند
machine operator
اپراتور ماشین
machine run
اجرای ماشین
machine welding
جوشکاری ماشینی
machine translation
ترجمه ماشینی
machine time
زمان ماشین کاری
machine ringing
زنگ ماشینی
multi way machine
دستگاه چند راهه
sandblast machine
ماشین ماسه پاش
reeling machine
چرخک
reeling machine
ماشین نخ پیچی
reaping machine
ماشین درو
machine representation
نمایش ماشیی
machine word
کلمه ماشین
punching machine
دستگاه پانچ
punching machine
دستگاه منگنه
punching machine
ماشین سوراخکن
printer machine
دستگاه چاپ
printer machine
ماشین چاپ
planing machine
ماشین کندگی
planer machine
ماشین صفحه تراش
open machine
ماشین باز
object machine
ماشین مقصود
machine time
وقت ماشین
pleating machine
دستگاه چاکدار کن
[صنعت نساجی]
plaiting machine
دستگاه چاکدار کن
[صنعت نساجی]
pleating machine
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
plaiting machine
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
cog in the machine
<idiom>
قطرهای از دریا
kidney machine
ماشینکمکیبرایافرادبیمار
rowing machine
ماشینپایی
fuelling machine
ماشینسوخت
fax machine
فاکس
accept machine
دستگاه پذیرنده
sub-machine guns
تیربار خودکار
sub-machine guns
تیربار دستی
dyeing machine
ماشین رنگرزی
sweeper
[machine]
ماشین خاکروب
freezing machine
فریزر
[غذا و آشپزخانه]
fax (machine)
دستگاه فکس
facsimile (machine)
دستگاه فکس
drilling machine
دریل
[ابزار]
boring machine
دریل
[ابزار]
drilling machine
مته برقی
[ابزار]
boring machine
مته برقی
[ابزار]
drilling machine
دستگاه مته
[ابزار]
boring machine
دستگاه مته
[ابزار]
sub-machine guns
مسلسل دستی
sub-machine gun
تیربار خودکار
sub-machine gun
تیربار دستی
teaching machine
ماشین تدریس
teaching machine
ماشین اموزش
talking machine
دستگاه ضبط صوت
talking machine
گرامافون
tabulating machine
جدول نویس
tabulating machine
جدول بند
synchronous machine
ماشین همزمان
synchronous machine
ماشین همگام
swaging machine
حلبی خمکن
sunchronous machine
ماشین سنکرون
spreading machine
مقسم بتن
spininning machine
ماشین یا دستگاه ریسندگی
sowing machine
بذر افشان
sowing machine
ماشین تخم کاری
snow machine
ماشین ایجاد کننده برف مصنوعی
smart machine
ماشین هوشیار
shaping machine
دستگاه صفحه تراش
the machine is in operation
ماشین در گردش است ماشین دایر است
three phase machine
ماشین سه فازه
sub-machine gun
مسلسل دستی
pinball machine
ماشین ساچمه پران
pinball machine
ماشین پینبال
fruit machine
جک پات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com