Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (4 milliseconds)
English
Persian
share certificate
گواهی مالکیت سهام
Other Matches
certificate
رضایت نامه شهادت نامه
certificate
تصدیق
certificate
گواهی نامه
certificate
گواهی
certificate
گواهی صادر کردن
certificate
سندرسمی
certificate
شهادت نامه
certificate
گواهینامه
certificate
تاییدیه
d. certificate
ورقه پایان خدمت
d. certificate
گواهی نامه مرخصی
certificate
تصدیق نامه
share
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
share
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
share
سهم
to share out
بخش کردن
to share out
تقسیم کردن
What about my share?
پس حق من چه شد ؟
share
[in]
شرکت
[سهم]
[در]
share-out
سهمبندیشده
share
که توسط کاربران متعدد متصل به شبکه قابل دستیابی است
share
حصه
share
شرکت داشتن در سهم بردن
share
تقسیم کردن
share
فرض
share
قیچی کردن
share
سهم بردن
share
تسهیم کردن
share
بخش کردن
share
بهره قسمت
share
بخش
share
دانگ
share
حافظهای که با بیش از یک CPV قابل دستیابی باشد
share
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
share
دایرکتوری
share
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
share
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
share
برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی
share
باس مورد استفاده
share
استفاده از کامپیوتر یا رسانههای جانبی توسط بیش از یک شخص یا سیستم
share
پوشه فایل ها روی دیسک درایوکامپیوتر محلی که قابل استفاده
share
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
share
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
share
توسط کاربران دیگر شبکه است
share
فایل ذخیره شده که توسط بیش از یک کاربر یا سیستم قابل دستیابی است
certificate of service
تصدیق نامه خدمت
certificate of service
برگ پایان خدمت سربازی
certificate of measurement
گواهی وزن
certificate of survey
گواهی بازرسی
certificate of survey
گواهی بازدید
certificate of weight
گواهی وزن
certificate of receipt
گواهی وصول
certificate of receipt
گواهی رسید
certificate of quantity
گواهی مقدار
certificate of quantity
گواهی کمیت
certificate of quality
گواهی کیفیت
certificate of origin
گواهی مبداء
certificate of origin
گواهی مبدا
certificate of measurement
گواهی مقدار
certificate of origin
گواهینامه مبداء
quality certificate
گواهی کیفیت
certificate of authority
وکالت نامه
certificate of authority
اختیار نامه
stock certificate
گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
certificate of authority
اجازه نامه
qualifying certificate
گواهی صلاحیت
master's certificate
گواهینامه فرماندهی
insurance certificate
گواهی بیمه
insurance certificate
بیمه اتکایی
insurance certificate
بیمه مشترک
inspection certificate
گواهی نظارت
inspection certificate
گواهی بازرسی
identity certificate
شناسنامه
health certificate
گواهی بهداشت
divorce certificate
طلاقنامه
certificate of measurement
گواهی اندازه و ابعاد
death certificate
گواهی فوت
certificate of clearance
مفاصا حساب
certificate of capacity
مدرک شایستگی
certificate of capacity
مدرک ابراز لیاقت
certificate of analysis
گواهی بررسی
certificate of achievement
مدرک تصدیق شایستگی
certificate of achievement
مدرک ابراز لیاقت
certificate of a doctor
گواهی پزشک
certificate of a doctor
تصدیق طبیب
certificate for decoration
مدرک اعطای نشان
birth certificate
شناسنامه
certificate for decoration
حکم نشان
birth certificate
گواهی تولد
birth certificate
زایچه
bankrupts certificate
گواهی نامه اعاده حیثیت
airworthiness certificate
گواهینامه صلاحیت پرواز
certificate of compliance
گواهی تطبیق
certificate of damage
گواهی خسارت
certificate of incorporation
شرکت نامه
certificate of health
گواهی بهداشت
certificate of inspection
گواهی بازرسی
certificate of expenditure
سند هزینه
certificate of expenditure
صورت حساب
certificate of expenditure
صورت هزینه
certificate of deposits
گواهی نامه سپرده
certificate of deposit
گواهی سپرده
certificate of deposit
گواهی پول سپرده
certificate of death
تصدیق فوت
certificate of damage
تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
certificate of land
قباله زمین
certificate of liquidation
مفاصا
certificate of death
گواهی فوت
share warrant
گواهینامه سهام
lion's share
همهی چیزی
lion's share
بزرگترین سهم
lion's share
بخش عمده
wage share
سهم مزد
share of inheritance
سهم الارث
undivided share
حصه مشاع
non cash share
سهم غیر نقدی
lion's share
تمام
bearer share
سهم بی نام
time-share
استفادهازسیستماشتراکزمانیبرایتعطیلات
to have your share of something
[negative]
چیزی
[بدی]
را اجبارا تحمل کردن
[باران یا سرزنش]
appointed share
سهم مفروز
appointed share
حصه مفروز
to have your share of something
[negative]
چیزی
[بدی]
را گرفتن
apple share
اپل شر
This is your share ( portion ) .
این قسمت ( سهم) شماست
Please let me take a share in the expenses.
اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
share cropper
زارع
share list
صورت بهای سهام شرکتها
share in cash
سهم نقدی
ordinary share
سهام عادی
ordinary share
سهام معمولی
lion share
بزرگترین یا بهترین بخش
privileged share
سهم ممتاز
market share
سهم بازار
earnings per share
درامد هر سهم
capital share
سهم سرمایهای
deferred share
سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
registered share
سهم با نام
share holding
سرمایه گذاری در سهام
share holder
دارنده سهام صاحب سهام
share holder
سهامدار
share cropper
زارع سهم گیر
share cropper
مستاجر
deferred share
سهام موجل
non registered share
سهم بی نام
certificate of exclusive inheritance
گواهی انحصار وراثت
certificate
[official document]
مدرک
certificate of gains or losses
سند مصدق سود و زیان فروشگاه
certificate
[official document]
گواهی
certificate of honorable service
مدرک تصدیق خدمت صادقانه
certificate in computer programming
CCP
fixed share of an heir
فرض در ارث
We didnt get a share (acut).
به ما چیزی نرسید
break in share prices
کاهش قیمت سهام
to hold a share in a business
در شرکتی سهمی داشتن
to be of
[or share]
the same view
[or opinion]
هم عقیده بودن
paid in cash share
سهام نقدا" پرداخت شده
quota share treaty
قرار سهمیه بندی
One-hundred Share Index
شاخصقیمتهایسهام
Of this amount Europe's share is 20 percent.
از این مقدار ۲۰ درصد مال اروپا است.
Financial Times Share Index
شاخصقیمتهایسهام
general meeting of share holders
مجمع عمومی صاحبان سهام
share of stock
[American English]
سهم
[اقتصاد]
I worked ten hours a day this week and my boss bit my head off for not doing my share of the work!
من این هفته روزی ده ساعت کار کردم، اما رئیسم بخاطر کم کاری توبیخم کرد!
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com