Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
shock proof
ضد ضربه
Other Matches
shock
تکان دادن
shock
سراسیمه کردن
shock
ضربت سخت زدن تکان سخت خوردن
shock
هول وهراس پیدا کردن
shock
تکان سخت خوردن
shock
خرمن کردن
shock
توده کردن
shock
خرمن
shock
توده
shock
تشنج سخت
shock
ضربت سخت
shock
تصادم تلاطم
shock
ترساندن
shock
ضربه
shock
شوک
shock
تصادم
shock
صدمه ضربت
shock
ضربت
shock
حمله غافلگیرانه
shock
ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shock
ضربه تکان
shock
حمله عصبی
shock
لطمه
shock
هراس ناگهانی
shock
صدمه
shock
دچارهراس سخت شدن
shock
تکان
shock
هول
electric shock
شوک الکتریکی
shock inducer
دستگاه ضربه زن
shock headed
انبوه گیسو دارای موی فراوان
shock head
دارای موی فراوان
shock head
انبوه گیسو
shock hazard
خطر تماس
shock front
جبهه یا خط جبهه موج انفجار گلوله اتمی
shock concrete
بتن ضرب دیده
shock concrete
بتن ضربهای
electric shock
ضربه برقی
shock action
غافلگیری حمله ناگهانی غافلگیر کردن دشمن
shock action
عمل غافلگیری
shock action
عمل شوک
shock point
نقطه ایجاد زلزله
shock troops
گروه تهاجمی
to sustain a shock
ضربت خوردن وپایداری کردن
to sustain a shock
تکان خوردن ونیفتادن
color shock
ضربه رنگ
condensation shock
چگالش ناگهانی هوای فوق اشباع در حین عبور از حالت شوک
electroconvulsive shock
ضربه برقی تشنج اور
thermal shock
تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
culture shock
ضربهی فرهنگی
culture shock
کوبهی فرهنگی
shock excitation
تحریک ضربهای
shock tactics
انجام کاریباسرعتوباخشونت
shock troops
واحد مخصوص حمله غافلگیرانه
shock troops
یکان ضربت
future shock
اضطراب دگرگونی
shock troops
گروه حمله
shock waves
موج ضربهای
shock waves
موج ضربه
shock absorbers
تکانگیر
shock absorbers
کمک فنر
shock absorbers
ضربه گیر
shell shock
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell shock
روان رنجوری جنگ
shell-shock
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell-shock
روان رنجوری جنگ
shock waves
موج ضربت
shock waves
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock wave
موج ضربهای
shock wave
موج ضربه
shock wave
موج ضربت
shock wave
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock therapy
درمان با ضربه برقی
shock absorber
ضربه گیر
shock absorber
ضربه پذیر
shock absorber
کمک فنر
shock absorber
تکانگیر
shock absorbers
ضربه پذیر
of proof
سوراخ نشدنی
of proof
ازرموده
proof
گواه
proof
اثبات
proof
مقیاس خلوص الکل
proof
محک
proof
قطعی
proof
دلیل
proof
برهان
proof
نشانه مدرک
proof
مدرک
proof
چرکنویس
proof
اثبات
[ریاضی]
in proof of
برای اثبات
hydraulic shock absorber
ضربه گیر روغنی
hydraulic shock absorber
ضربه گیر هیدرولیکی کمک فنرروغنی
insulin shock therapy
درمان با ضربه انسولین
hydraulic shock absorber
کمک فنر هیدرولیکی
oblique shock wave
موج ضربهای مایل
detached shock wave
موج ضربهای منفصل
normal shock wave
موج ضربهای عمود
proof spirit
الکل خالص
proof sheet
نمونه غلط گیری
proof reader
مصحح
proof weather
هوا پایدار
rain proof
ضد باران
shell proof
ضد نفوذ گلوله
rust proof
پادزنگ
Proof – reading.
غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره )
rust proof
ضد زنگ
smoke proof
غیر قابل نفوذ دود
rust proof
غیر قابل زنگ زدن
shell proof
ضد گلوله
proof reader
غلط گیری کننده
to put to proof
ازمودن
to bring to the proof
به تجربه رساندن
to bring to the proof
ازمایش کردن
to bring to the proof
امتحان کردن
to pull a proof
نمونه چاپی دراوردن
to pull a proof
نمونه دراوردن باماشین فشاردستی که ...سوی خودبکشند
bullet-proof
ضد گلوله
weather proof
محفوظ از اثرهوا هوا نخور
to put to proof
ازمایش کردن دراوردن
to put to proof
امتحان کردن محک زدن
to put to proof
به تجربه رساندن
water proof
رطوبت ناپذیر
to bring to the proof
محک زدن
to bring to the proof
ازمودن
thief proof
دزد نخور
shell proof
مقاوم در مقابل گلوله
lean-to proof
بام سینه دیواری
proof by contradiction
برهان خلف
[ریاضی]
slip proof
مقام در برابر لغزش
damp-proof course
عایقرطوبتی-ایزوله
smoke proof
ضد دود
sound proof
ضد صوت
bullet-proof
ضد گلوله کردن
bullet-proof
پاد گلوله
thief proof
محفوفاز دزد
water proof
دافع اب
accident proof
علت وقوع حادثه
damp proof
نمبند
damp proof
نمگیر
damp proof course=
لایه نمبند
damp proof course=
لایه نمگیر
acid proof
ضد اسید
earthquake proof
ضد زلزله
explosion proof
پوشش ضد انفجار
document in proof
دلیل مستند
explosion proof
ازمایش- انفجار
fire proof
نسوز
fire proof
ضد اتش
flame proof
ضد شعله
clear proof
دلیل واضح
clear proof
بینه
acid proof
ثبات اسیدی
air proof
هوا ناپذیر
alkali proof
مقاومت محلول سوزش اور
bomb proof
ضد بمب
bomb proof
پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
break proof
ازمایش شکست
burden of proof
بار اثبات
burden of proof
وفیفه اثبات
burden of proof
مسئوولیت اثبات ادعا
cannon proof
ضد گلوله
cannon proof
ضد گلوله توپ
foundry proof
نمونه غلط گیری شده برای تهیه کلیشه یاگراور
fracture proof
مقاوم در برابر شکستگی نشکن
high proof
تند
high proof
برنده
proof of debt
سندی که از طرف بستانکار شخص ورشکسته یامتوفی یا شرکت در حال تصفیه ارائه میشود
immersion proof
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
proof of debt
دلیل طلب
in proof of his statement
برای اثبات گفته خود
indirect proof
برهان غیرمستقیم
it is proof against cold
سرما در ان کارگر نسیت دافع سرما است
lead proof
ارائه دلیل کردن
proof load
بار ازمایشی
light proof
ضد نور
onus of proof
بار اثبات
leak proof
متراکم
plate proof
نمونه اول صفحات و مطلب چاپ شده
high proof
سنگین
galley proof
نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
he was proof against harm
اسیب بردار نبود
he was proof against harm
هر اسیبی را دفع میکرد
heat proof
ضداتش
proof of laziness
نشانه تنبلی
heat proof
نسوز
proof of laziness
دلیل تنبلی
acid proof paint
رنگ ضد اسید
acid proof brick
آجر ضد اسید
acid proof floortile
کاشی ضد اسید
splash proof enclosure
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
acid proof wire
سیم ضد اسید
acid=proof galosh
گالش ضد اسید
proof is the result of evidenc
دلیل نتیجه مدرک است
damp proof membrane
پوسته نمبند
heat proof quality
حالت نسوزی
earthquake proof foundation
شالوده ضد زلزله
earthquake proof foundation
غیر مقاوم درمقابل زلزله
heat proof quality
ثبات حرارتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com