Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 171 (9 milliseconds)
English
Persian
shooting star
شهاب ثاقب
shooting star
ستاره ثاقب
shooting star
تیرشهاب
Other Matches
shooting
تیراندازی
shooting
جوانه
shooting
تیر
shooting
باتیر زدن
shooting
شوت بسوی دروازه
shooting
شکار باتفنگ
shooting
رمایه
shooting
تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
popinjay shooting
کمانگیری با تیرهای نوک کندبه پرندگان مصنوعی
clout shooting
تیراندازی به هدف بزرگ ازمسافت 021 تا 081 متری باتیر و کمان
decoy shooting
شکار به کمک مرغ دام
execute by shooting
تیرباران کردن
trouble shooting
رفع اشکال
flights shooting
مسابقه مسافت نه هدف
instinctive shooting
هدفگیری بدون کمک وسایل دید
adobe shooting
خرج گذاری مسدود
pass shooting
شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
trouble shooting
رفع گیر
shooting gallery
میدان تیراندازی تمرینی
shooting line
خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
shooting galleries
میدان تیراندازی تمرینی
shooting ckock
ساعت مسابقه
shooting iron
اسلحه گرم
shooting stars
ستاره ثاقب
shooting stars
تیرشهاب
school shooting
تیراندازی در مدرسه
shooting position
حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
trouble shooting
رفع عیب کردن رفع گیر کردن
wing shooting
شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
shooting stick
صندلی عصایی
shooting stars
شهاب ثاقب
shooting stick
صندلی جمعشو و متحرک
shooting sticks
صندلی عصایی
shooting sticks
صندلی جمعشو و متحرک
olympic trench shooting
مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
shooting adjustment keys
دکمه
horse racing and shooting
سبق رمایه
all star
تیم تمام ستاره
five star
افسر پنج ستارهای
star
انجم
co-star
نقش مشترک داشتن
co-star
همبازی
co-star
همبازیگر
two star
دریا دار
all-star
تیم تمام ستاره
two star
دوستارهای
co-star
همبازیگری کردن
star
نجم
two star
سرلشکر
star
ستاره
star
باستاره زینت کردن
star
نشان ستاره اختر
d. star
ستاره جفتی
star
نوعی قایق دونفره
star
کوکب
star
ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
star thistle
قنطوریون ستارهای گل توری
star turn
ستاره یا شخصیت برجسته جماعت
star turn
موضوع مهم وقابل توجه
star voltage
ولتاژ ستاره
star washer
واشر ستاره ای
star anise
بادیان ختایی
star bit
بیت ستاره
star spangled
مزین به ستاره
star shell
گلوله منور
star of bethlehem
ستاره بیت اللحم
star of bethlehem
عیسی
star handle
دستگیره گردان
star program
بدون خطا اجرا شود
star sapphire
یاقوت کبود درخشان
star shell
گلوله نورافشان
star globe
ستاره یاب کروی
star grass
هر نوع گیاه گل ستارهای
star program
برنامه کامل
star network
شبکه ستارهای
star spangled
ستاره نشان
star catalogue
فهرست ستارگان
fixed star
ستاره ثابت
star diagonal
ستارهمورب
star facet (8)
تراشستارهای
film star
ستارهیکفیلم- سوپراستار
rising star
آیندهدار باآتیه
star sign
علامتزودیاک
star-studded
فیلمیااجرائیکهستارههایزیادیدرآنبازیمیکنند
lucky star
<idiom>
ستاره بخت واقبال
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
Star Wars
جنگ فضایی
word star
یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
Pole Star
Polaris
falling star
ثاقب
star chamber
جابرانه وسری
star chart
نقشه ستارگان
star circuit
مدار ستارهای
the north star
ستاره قطبی یا شمالی
falling star
شهاب
Pole Star
جدی
Pole Star
ستاره قطبی
Lesghi star
ستاره لسگی
[این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
star chamber
دادگاه عالی مدنی وجنایی
star finder
ستاره یاب
cascaded star
روش گره ها در شبکه با توپولوژی ستاره با بیش از یک hub که در صورت مشکل پشتیبانی از آن ایجاد میکند
blazing star
هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
fixed star
ثوابت
blazing star
ستاره دنباله دار
gaint star
ستاره غول
giant star
ستاره بزرگ و درخشان
binary star
ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
binary star
دوتایی
interconnected star
اتصال زیگزاگی
jet star
نوعی هواپیمای کوچک حمل ونقل چهار موتوره جت
moring star
ستاره بامداد
moring star
ستاره صبح ناهید
moring star
شباهنگ
evening star
ستاره شامگاهی
evening star
عطارد
evening star
مشتری
day star
ستاره بامداد
day star
خورشید
dog star
ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
double star
دوتایی
double star
دوگانه
double star
ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
dwarf star
ستاره کوتوله
Energy Star
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
campaign star
نشان جنگی ستاره
evening star
ناهید
evening star
زهره
evening star
برجیس
moring star
زهره
morning star
ستاره صبح
morning star
زهره
falling star
حجر سماوی
falling star
تیرشهاب
silver star
نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
star cloud
ابری ستارهای
star cloud
سحابی ستارهای
star nebula
ابری ستارهای
star nebula
سحابی ستارهای
star connection
اتصال ستارهای
star connection
اتصال ستاره
star crossed
بدشانس
star crossed
دارای ستاره نحس
star drag
وسیله کشیدن نخ روی قرقره ماهیگیری
falling star
تیر شهاب
north star
جدی
north star
ستاره شمالی
morning star
ستاره بامدادی
north star
ستاره قطبی
neutron star
ستاره نوترونی
multiple star
ستاره چندگانه
falling star
شخانه
proto star
پیش ستاره
pulsating star
ستاره ضربان دار
pulsating star
ستاره تپنده
radio star
اختر رادیو
bronze service star
نشان خدمت برنزی
star delta switch
کلید ستاره مثلث
Guernsey Star-of-Bethlehem
سیر ناپل
star network topology
شبکهای از چندین ماشین که هر گره آن به hub مرکزی وصل است
He has not a single star in all the seven skies.
<proverb>
یک ستاره در هفت آسمان ندارد.
open star cluster
خوشه باز ستارهای
hitch one's wagon to a star
<idiom>
دنبال هدف رفتن
heliacal setting of a star
افول نمودارستاره پیش ازخورشید
heliacal rising of a star
طلوع نمودارستاره پیش ازخورشید
born under an unlucky star
بد اختر
bronze star medal
مدال ستاره برنز
section of a follicle: star anise
قسمتهایمختلفبرگه
The box office star of 1980.
پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com