English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
short service line خط سرویس کوتاه
Other Matches
service line خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
service line حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
service line خط سرویس
service line ستون ناوها لجستیکی دریایی
short line محدوده تعیین شده برای فرودتوپ
service box line خطجایگاهزدنسرویس
long service line خط طولی زمین در بازی دونفره
centre service line خطسویسزنیمیانی
on line information service سرویس اطلاعاتی مستقیم
line by line analysis تجزیه سطر به سطر
line by line milling فرز کردن سطری
line to line spacing فاصله سطور
line to line fault تماس خطوط
line by line milling فرز کردن سطر به سطر
line to line fault اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line fault اتصال کوتاه خط به خط
line to line fault اتصال کوتاه دوقطبی
line to line voltage ولتاژ زنجیر شده
line to line voltage ولتاژ بین دو خط
take into service استخدام کردن
i am at your service در خدمت شما هستم
one's service خدمت یکسره
on service سر کار
on service سر خدمت
d. service عبادت خدا
d. service نماز
in service خدمتی
in service به خاطر خدمت
in service درخدمت ارتش در ارتش
out of service <adj.> خراب [ازکارافتاده]
to see service در ارتش یانیروی دریایی خدمت
out of service <adj.> ازکارافتاده
self service با انتخاب ازاد
self service ازاد
self service تهیه وانتخاب غذاتوسط خود شخص
self service خود یاوری
self service خود زاوری
self service بدون مسئول توزیع سلف سرویس
self-service خود زاوری
service over خطای سرویس
self service کمک بوسیله خود شخص
self-service بدون مسئول توزیع سلف سرویس
self-service با انتخاب ازاد
self-service ازاد
self-service تهیه وانتخاب غذاتوسط خود شخص
self-service کمک بوسیله خود شخص
self-service خود یاوری
to see service کردن
service نظامی
service روبراه ساختن
service تعمیر کردن
service قسمت یکان
service سرویس
service اداره
service رسیدگی به
service سنجد
service ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
service سرویس کردن
service درخت سنجد وابسته بخدمت
please do me a service خواهشمندم یک همراهی بامن بکنید
f.service نمازمعمولی هفته
service خدمت
service استخدام
service نوکری یاری
service کار
service وفیفه
service عبادت تشریفات
service کمک
service بنگاه سرویس
service یکدست فروف اثاثه
service لوازم
service نظام وفیفه
service منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
service اطاعت و فرمانبرداری عبادت و نماز
service توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
service ابلاغ
service تعمیر
service بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
service برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
service شعائر
service جنگی
he is of no service to us بکار ما نمیخورد
he is of no service to us بدرد مانمیخورد
service شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
short تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
short امکانی در ویندوز که به کاربر امکان تعریف یک نشانه و اتصال آن به یک فایل یا برنامه دیگر میدهد
short طولانی نه
i took him up short بی مقدمه جلو او را گرفتم
short-changes گوشبری کردن
short بدون نیاز به حمل کننده مسیر
short مودم ارسال داده روی مسافت کوتاه
short کوتاه مدت
short مدار قطع شده
short اتصال مدار اتصالی پیدا کردن
short تک تیر کسری
short ناقص
short کسری داشتن
short کوتاه خوردن گلوله
short پایین تر
short توپ بی هدف
short نزدیک تور
very short برد خیلی کوتاه
very short شعاع عمل خیلی کم
short course مسابقه شنا به مسافت 52 وحداکثر 05 متر
something short عرق
something short نوشابه تند
short of <idiom> کمبودچیزی
short-changes حق کشی کردن
short <adj.> خلاصه
short <adj.> مختصر
short <adj.> کوتاه
come short قاصر امدن
to come short قاصر امدن
for short برای رعایت اختصار
short-changes مغبون کردن
short-changes کمتر پول دادن
short-changes کش رفتن
short-changes کلاهبرداری کردن
in short مختصرا
it was nothing short of کم از.....نبود
in short خلاصه
it was nothing short of پای کمی از.......نداشت
short کمتر
short اتصالی پیداکردن
short of جز
short of غیراز
short بی مقدمه پیش از وقت
short کوتاه
short مختصر
short قاصر
short کوچک باقی دار
short کسردار
short غیرکافی
short خلاصه
short شلوار کوتاه تنکه
short یکمرتبه
short کوتاه کردن
short ندرتا
nothing short of عینا همان
certificate of service تصدیق نامه خدمت
substituted service ابلاغ قانونی
substituted service اوراق دعوی
statement of service خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
service ace امتیاز سرویس تنیس
service ammunition مهمات جنگی
service ammunition مهمات رزمی
service building ساختمانسرویس
service area برد فرستنده
service area منطقه سرویس
social service موسسه تعاون اجتماعی
certificate of service برگ پایان خدمت سربازی
change of service تعویض سرویس والیبال
suspend from service معلق کردن از کار
into plane service تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
constructive service ابلاغ قانونی
compulsory service خدمت وفیفه
telephone service سرویس تلفن
knight service تصرف مجانی ملک دربرابرخدمت نظامی
labor service سازمان کار
labor service اتحادیه کارگران
labor service اداره کار
land service خدمت نظام در نیروی زمینی
selective service خدمت داوطلبانه نظام
service calls شیپور جمع عمومی
service woman زنارتشی
social service خدمات اجتماعی
burial service مراسم دفن
advisory service دفتر مشاور
aditional service سرویس اضافی
service dog سگ دستیار
service dog سگ سرویس
security service اداره امنیت
service charge سرویس مهمانخانه وغیره
service charge اضافه کار
service charge انعام
Civil Service خدمات اجتماعی
after sales service سرویس خدماتی
after sales service سرویس
medical service خدمات پزشکی
burial service ایین بخاک سپاری
lip service <idiom> تنها زبونی موافقت کردن
service area منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
Service Included سرویس حساب شده است.
Is service included? آیا سرویس حساب شده است؟
auxiliary service خدمات جنبی
medical service قسمت بهداری
service force یکان خدمات
service voltage ولتاژ کار
alerting service قسمت اعلام اماده باش سرویس اعلام خطر
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
national service خدمت نظام وظیفه
Civil Service خدمات کشوری
Health Service سرویسسلامتی
railroad service خدمات راه اهن
yeoman's service خدمت صادقانه و از روی وفاداری و صمیمیت
windmill service سرویس چکشی
veteran service خدمت سربازی
ordnance service خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
order of service سوت داور بمعنای دستورسرویس دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com