English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
short-circuit اتصال کوتاه
Other Matches
short circuit اتصالی مدار
short circuit اتصال پیداکردن
short circuit اتصالی
short circuit اتصال برق
short circuit کوته مداری
short circuit اتصالی شدن دو سیم برق اتصال کوتاه
short circuit اتصال کوتاه
sustained short circuit اتصال کوتاه دائمی
internal short circuit کوتهمداری داخلی
instantaneous short circuit current جریان اتصال کوتاه لحظهای
instantaneous short circuit current جریان اتصال کوتاه ضربهای
initial alternating short circuit curren جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
phase to phase short circuit اتصال فاز به فاز
phase to phase short circuit اتصال کوتاه فاز به فاز
phase to phase short circuit اتصال فاز
short نزدیک تور
short کسری داشتن
it was nothing short of کم از.....نبود
short ناقص
short تک تیر کسری
short کوتاه خوردن گلوله
nothing short of عینا همان
short کوتاه مدت
short مودم ارسال داده روی مسافت کوتاه
short بدون نیاز به حمل کننده مسیر
short امکانی در ویندوز که به کاربر امکان تعریف یک نشانه و اتصال آن به یک فایل یا برنامه دیگر میدهد
short تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
short توپ بی هدف
short طولانی نه
short پایین تر
short اتصال مدار اتصالی پیدا کردن
short <adj.> خلاصه
short-changes مغبون کردن
in short خلاصه
in short مختصرا
very short شعاع عمل خیلی کم
very short برد خیلی کوتاه
i took him up short بی مقدمه جلو او را گرفتم
come short قاصر امدن
to come short قاصر امدن
for short برای رعایت اختصار
short-changes کمتر پول دادن
short-changes کش رفتن
short-changes کلاهبرداری کردن
short <adj.> مختصر
short <adj.> کوتاه
short course مسابقه شنا به مسافت 52 وحداکثر 05 متر
something short نوشابه تند
it was nothing short of پای کمی از.......نداشت
short of <idiom> کمبودچیزی
short-changes حق کشی کردن
short-changes گوشبری کردن
something short عرق
short کوتاه
short غیرکافی
short of جز
short of غیراز
short مدار قطع شده
short مختصر
short قاصر
short کوچک باقی دار
short کسردار
short کمتر
short کوتاه کردن
short خلاصه
short شلوار کوتاه تنکه
short یکمرتبه
short بی مقدمه پیش از وقت
short ندرتا
short اتصالی پیداکردن
circuit مدار
circuit مسیر
circuit دایره
circuit مسیر گردش
circuit مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And
circuit جریان حوزه
circuit اطلاعات مربوط به توانایی یک مدار مخصوص
circuit طرح گرافیکی یک مدار
circuit روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit گردش
circuit مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
circuit مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
circuit اتصال الکتریکی
circuit مدار جریان
circuit اتحادیه کنفرانس
circuit جریان الکتریکی
circuit پیست اتومبیلرانی
circuit پیست اسبدوانی
circuit حوزه صلاحیت دادگاه
circuit حوزه قضائی
circuit احاطه کردن
circuit دورچیزی گشتن درمداری سفر کردن
circuit وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuit ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
not circuit مدار نفی
circuit وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuit دوره
or circuit مدار OR
circuit یچ کردن عملیات انجام میدهد
circuit حوزه قضایی یک قاضی دور
circuit و یک مدار را تشکیل می دهند بهم وصل میکند
circuit نصب تختهای که عناصری که بعداگ بهم وصل شده
not circuit مدار نقض
circuit وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند
in a short time در مدت کمی
in a short time در یک مدت کوتاهی
in a short time در اندک زمانی
short sight نزدیک بین کوته نظر
short sighted نزدیک بین
short sighted کوته بین
short weigt سنگ کم
short sighted کوته نظر
short sighted ناشی از کوته نظری
short tempered از جا در رفته
short sight نزدیک بینی کوتاه نظری
short wheel خودرو شاسی کوتاه
short side خط بازیگران با تعداد کمتری بازیگر دهانه دروازه
short sale بیع سلف پیش فروشی
short term کوتاه مدت
short sale سلم
short winded کم نفس
short sea دریایی که خیزابهای ان خردوغیرمنظم است
short winded از نفس افتاده
short shrift مهلت مختصربرای اقرار بگناه پیش از مردن
short winded دارای تنگی نفس
short shunt شنت کوتاه
short wind تنگه نفس
short ski اسکی کوتاه پهن برای مبتدیان و سالمندان
short splice پیوند کوتاه
short stay لنگر طول کوتاه
short tempered زودرنج
sale short معامله سلف کردن
short term مختصر
short ton تن کوچک
short title فهرست عناوین قانون
short term دوره کوتاه
short title عنوان یارمز مخفف یا کوتاه
short term حداقل مدت تنبیه و زندانی
short thrust نوعی سخمه کوتاه در جنگ سرنیزه
short time کوتاه مدت
short tour ماموریت کوتاه مدت
fall short قاصر امدن
short weight وزنه کم
short timer پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
hot short شکسته گرم
short supply اماد کمبود دار
short supply اماد کم یاب
short weight سنگ کم
short tour انتقال کوتاه مدت
short swing پیچهای با شعاع کم
short temper کم حوصلگی
heave short کوتاه کردن زنجیر
he is short of hands کارگر کافی ندارد
short tempered عصبانی
fall short کم امدن
short title عنوان کوتاه شده
red short ترک سرخ
short castling قلعه کوچک
sale short پیش فروش کردن
short sale پیش فروشی
short circuiting میان بر زدن
short clay خاک کم مایه
short clay خاکی که خاک رسش کم باشد خاک رس کم مایه
short clothes جامه کوتاه که به بچهای که تا اندازهای بزرگ شده بپوشانندچون نیم تنه
short coats جامه کوتاه که به بچهای که تا اندازهای بزرگ شده بپوشانند چون نیم تنه
short covering پیش خرید
short covering خرید سهم برای تامین فروشهای سلف
short credit اعتبار کوتاه مدت
short division تقسیم باختصار
short drop دراپ کوتاه
short game ضرورت کنترل ضربههای کوتاه
short burst رگبار کوتاه
short brittle شکننده- کوتاه
red short شکسته سرخ
run short کم امدن
run short کم اوردن
of short duration کوتاه
of short duration کم مدت
of short continuance زود گذر
of short continuance کم دوام
odd come short زیادی باقی مانده
sell short پیش فروش کردن
short bill برات کم مدت
short bills سفته یا برات کوتاه مدت
short blast بوق کوتاه
short blast اژیر کوتاه ناو
short blast سوت کوتاه
short international مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
short iron چوبهای شماره 7 و 8 و 9گلف برای ضربههای کوتاه
short life کم دوام
short pin گوی خطا
short precision دقت کم
short precision دقت کوتاه
short quard سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
short recoil عقب نشینی کوتاه
short return برگشت کوتاه
short ribs گوشت با استخوان دنده
short round فشنگ لق یا اسیب دیده گلولهای که کوتاه خورده باشد
short round گلولهای که اشتباها روی قوای خودی فرود می اید
short run کوتاه مدت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com