Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 149 (2 milliseconds)
English
Persian
sign languages
زبان علامات
sign languages
زبان مخصوص کرها
sign languages
مکالمه با اشاره
sign languages
زبان اشاره
Other Matches
languages
زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
languages
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages
زبان برنامه نویسی که حاوی دستورات کد دولویی است و مستقیما توسط CPU قابل فهم است
languages
نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
languages
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
languages
زبان اصلی که برنامه با آن نوشته میشود تا توسط کامپیوتر پردازش شود
languages
ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس
languages
سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
languages
زبان ها
languages
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
languages
زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
languages
زبان
languages
لسان
languages
کلام
languages
سخنگویی تکلم
languages
بصورت لسانی بیان کردن
languages
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
برنامهای که به عنوان مترجم
languages
تبدیل و اجرا میکند
languages
زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند
languages
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages
قالب و فرمت دستورات و داده ها در یک زبان مشخص
languages
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
languages
در زمان اجرا
languages
هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
modern languages
زبانهای امروزی
To have a flair for languages.
ذوق فرا گیری زبانهای خارجی را داشتن
modern languages
زبانهای این عصر
low level languages
زبانهای سطح پایین
string processing languages
زبانهای پردازش رشته
The living languages of the world.
زبانهای زند ؟ دنیا
robot control languages
زبانهای کنترل روبوت
sign off
از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
I wI'll sign for him .
من بجای اوامضاء خواهم کرد
sign off
جارفتن
V-sign
علامت پیروزی
sign off
پایان دادن به
to sign away
با امضامنتقل کردن
sign off
علایم ختم مخابرات یامکالمات
sign on
on log
sign on
قرارداد استخدام کسی را امضاکردن
sign off
علامت ختم ارسال پیام
sign off
off log
sign over
<idiom>
بطور قانونی
sign-on
ورود به سیستم
[رایانه شناسی]
plus sign
که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
plus sign
علامت جمع
to sign on
برای سربازی اسم نویسی کردن
to sign up
قراردادی را امضا کردن
[اسم نویسی کردن]
to sign up for something
نام خود را درفهرست نوشتن
[برای انجام کاری اشتراکی]
plus sign
علامت چاپ شده یا نوشته شده
plus sign
علامت بعلاوه
plus sign
علامت باضافه
sign up
<idiom>
تعهددادن
Please sign here.
لطفا اینجا را امضا کنید.
Just sign here and leave at that .
اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
sign test
ازمون علامتها
sign of weakness
نشان ضعف
sign post
تابلو راهنما
sign position
موقعیت علامت
sign of weakness
دلیل ضعف
sign position
مکان علامت
sign position
موضوع علامت
sign of zodiac
برج
equal sign
علامت برابری
sign writer
تابلو نویس
sign writer
لوحه نویس
I wI'll get (persuade)him to sign .
اورا حاضر بامضاء می کنم
star sign
علامتزودیاک
multiplication sign
نمادضرب
equals sign
نمادتساوی
division sign
نماد تقسیم
exterior sign
علامتخارجی
single sign-on
ورود یگانه به سیستم
[رایانه شناسی]
warning sign
علامت احضار
warning sign
علامت اخطار
traffic sign
علامت عبور و مرور
traffic sign
تابلو نشانه گذاری
traffic sign
تابلو علایم
temporal sign
علامت زمانی
stop sign
علامت توقف
traffic sign
لوحه نشانه گذاری
sign flasher
چشمک زن
counter sign
نشانی
counter sign
اسم عبور
counter sign
اسم شب
dollar sign
حرف
dollar sign
که رد برخی زبانها برای بیان یک متغیر به عنوان نوع رشته به کار می رود
equal sign
علامت تساوی
he gave me a sign to go
اشاره کرد که بروم
is a monetary sign
نشان پول
is a monetary sign
انگلیسی است
pharmaceutical sign
نشان داروسازی
conventional sign
علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
advance sign
علامت اوانس
minus sign
علامت منها
minus sign
منفی
minus sign
علامت چاپ شده یا نوشته شده
minus sign
برای تفریق یا مقدار منفی
sign language
زبان علامات
sign language
زبان مخصوص کرها
sign language
مکالمه با اشاره
sign language
زبان اشاره
call sign
معرف رادیویی
call sign
معرف
pharmaceutical sign
علامت دواسازی
positive sign
علامت مثبت
procedure sign
علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
sign a waiver
قبول اغماض نمودن
sign and magnitude
علامت و مقدار
sign magnitude
علامت و مقدار
sign flag
پرچم علامت
sign bit
بیت علامت
sign character
دخشه علامت نما
sign extension
گسترش علامت
sign digit
رقم علامت
romberg's sign
علامت رومبرگ
sign bit
ذره علامت نما
radical sign
علامت جذر
sign of the cross
علامت صلیب
sign of god
ایت الله
sign of aggregation
علائم مخصوص جمله جبری
sign manual
صحه ملوکانه
sign manual
امضا پادشاه
sign learning
علامت اموزی
sign gestalt
علامت- گشتالت
sign digit
رقم علامت نما
address call sign
معرف ادرس
address call sign
رمز ادرس
collective call sign
معرف عمومی
I wI'll sign for (on behalf of)my brother.
از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد
net call sign
معرف شبکه
net call sign
معرف رادیویی شبکه
radio call sign
معرف رادیویی
change sign key
کلیددکمهتغییرات
tactical call sign
معرف رادیویی تاکتیکی
level crossing sign
علامتخطعبور
number of tracks sign
شمارهعلائملبه
radio call sign
معرف ایستگاه رادیویی
sign flip flop
الاکلنگ علامت نما
collective call sign
معرف مشترک یکانها
To give a signal ( sign) .
علامت دادن
These clouds are a sign of rain .
این ابرها علامت بارندگی است
I shall not sign this contract in its present from (as it appears).
این قرار داد را بصورت فعلی امضاء نخواهم کرد
A white flag is a sign ( token ) of surrender.
پرچم سفید علامت تسلیم است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com