Dictiornary-Farsi | sign learning | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 184 (9 milliseconds)

English	Persian
sign learning	علامت اموزی


Other Matches

learning	اطلاع
learning	یادگیری
whole learning	یادگیری سرتاسری
learning	دانش یادگیری
learning	معرفت
learning	فراگیری
learning	فضل وکمال
self learning	خود فراگیر
insightful learning	یادگیری بینش افرین
vicarious learning	یادگیری مشاهدهای
incidental learning	یادگیری اتفاقی
verbal learning	یادگیری کلامی
incentive learning	یادگیری با مشوق
latent learning	یادگیری نهفته
heuristic learning	یادگیری ذهنی
he is a prodigy of learning	درعلم معرکه است
he is a prodigy of learning	اعجوبه ایست در دانش
motor learning	یادگیری حرکتی
transfer of learning	انتقال یادگیری
one trial learning	یادگیری یک کوششی
distributed learning	یادگیری فاصله دار
discrimination learning	یادگیری افتراقی
learning set	امایه یادگیری
learning curve	منحنی یادگیری
learning curve	منحنی اموزش
mastery learning	تسلط اموزی
maze learning	یادگیری در ماز
maze learning	مازاموزی
massed learning	یادگیری بی وقفه
machine learning	فراگیری ماشین
learning to learn	یادگیری اموزی
learning theory	نظریه یادگیری
rate of learning	سرعت یادگیری
learning rate	سرعت یادگیری
learning machine	ماشین فراگیر
learning curve	نمایش گرافیکی بدست آوردن دانش در زمان
learning curve	که استفاده از آن بسیار سخت باشد
mastery learning	یادگیری در حدتسلط
cue learning	نشانه اموزی
part learning	یادگیری بخش بخش
subliminal learning	یادگیری زیراستانهای
rote learning	یادگیری طوطی وار
relation learning	رابطه اموزی
avoidance learning	یادگیری اجتنابی
global learning	یادگیری یکپارچه
social learning	یادگیری اجتماعی
probability learning	یادگیری احتمالاتی
skill learning	مهارت اموزی
learning curve	منحنی که نمودار این مطلب است که باتکرار یک عمل زمان انجام ان عمل کوتاهتر می گردد
patrons of learning	دانش پروران
perceptual learning	یادگیری ادراکی
place learning	مکان اموزی
serial learning	یادگیری زنجیرهای
conceptual learning	مفهوم اموزی
book learning	علم کتابی
concept learning	مفهوم اموزی
there is no royal road to learning <proverb>	تن به دود چراغ و بی خوابی ننهادی هنر کجا یابی
statistical learning theory	نظریه اماری یادگیری
means end learning	یادگیری وسیله- هدف
He lays claim to learning.	ادعای علم وفضل می کند
trial and error learning	یادگیری از راه کوشش و خطا
the common wealth of learning	افراد اهل علم
computer based learning	یادگیری بر پایه کامپیوتر
computer augmented learning	بسط اموزش به کمک کامپیوتر
mathematical learning theory	نظریه ریاضی یادگیری
the common wealth of learning	مجمع ادبا
There is no royal road to learning . <proverb>	مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
sign off	جارفتن
sign off	پایان دادن به
sign off	علایم ختم مخابرات یامکالمات
sign off	علامت ختم ارسال پیام
sign off	off log
sign on	قرارداد استخدام کسی را امضاکردن
sign on	on log
to sign away	با امضامنتقل کردن
sign off	از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
to sign up for something	نام خود را درفهرست نوشتن [برای انجام کاری اشتراکی]
sign up <idiom>	تعهددادن
Please sign here.	لطفا اینجا را امضا کنید.
plus sign	علامت بعلاوه
I wI'll sign for him .	من بجای اوامضاء خواهم کرد
sign-on	ورود به سیستم [رایانه شناسی]
to sign on	برای سربازی اسم نویسی کردن
plus sign	علامت باضافه
V-sign	علامت پیروزی
plus sign	علامت چاپ شده یا نوشته شده
plus sign	که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
plus sign	علامت جمع
to sign up	قراردادی را امضا کردن [اسم نویسی کردن]
sign over <idiom>	بطور قانونی
sign writer	تابلو نویس
sign test	ازمون علامتها
sign post	تابلو راهنما
sign position	موقعیت علامت
sign position	موضوع علامت
sign position	مکان علامت
sign writer	لوحه نویس
single sign-on	ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
warning sign	علامت احضار
exterior sign	علامتخارجی
division sign	نماد تقسیم
equals sign	نمادتساوی
multiplication sign	نمادضرب
traffic sign	علامت عبور و مرور
traffic sign	تابلو نشانه گذاری
star sign	علامتزودیاک
traffic sign	لوحه نشانه گذاری
sign languages	زبان اشاره
traffic sign	تابلو علایم
Just sign here and leave at that .	اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
temporal sign	علامت زمانی
I wI'll get (persuade)him to sign .	اورا حاضر بامضاء می کنم
stop sign	علامت توقف
warning sign	علامت اخطار
minus sign	علامت منها
conventional sign	علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
counter sign	نشانی
counter sign	اسم عبور
counter sign	اسم شب
dollar sign	حرف
dollar sign	که رد برخی زبانها برای بیان یک متغیر به عنوان نوع رشته به کار می رود
equal sign	علامت برابری
equal sign	علامت تساوی
he gave me a sign to go	اشاره کرد که بروم
is a monetary sign	نشان پول
is a monetary sign	انگلیسی است
advance sign	علامت اوانس
sign flasher	چشمک زن
call sign	معرف
minus sign	منفی
minus sign	علامت چاپ شده یا نوشته شده
minus sign	برای تفریق یا مقدار منفی
sign language	زبان علامات
sign language	زبان مخصوص کرها
sign language	مکالمه با اشاره
sign language	زبان اشاره
sign languages	زبان علامات
sign languages	زبان مخصوص کرها
sign languages	مکالمه با اشاره
call sign	معرف رادیویی
pharmaceutical sign	نشان داروسازی
pharmaceutical sign	علامت دواسازی
positive sign	علامت مثبت
sign magnitude	علامت و مقدار
sign bit	ذره علامت نما
sign bit	بیت علامت
sign manual	امضا پادشاه
sign gestalt	علامت- گشتالت
sign character	دخشه علامت نما
sign of god	ایت الله
sign flag	پرچم علامت
sign extension	گسترش علامت
sign digit	رقم علامت
sign digit	رقم علامت نما
sign and magnitude	علامت و مقدار
sign manual	صحه ملوکانه
sign of zodiac	برج
sign of weakness	دلیل ضعف
procedure sign	علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
radical sign	علامت جذر
sign a waiver	قبول اغماض نمودن
sign of the cross	علامت صلیب
romberg's sign	علامت رومبرگ
sign of weakness	نشان ضعف
sign of aggregation	علائم مخصوص جمله جبری
radio call sign	معرف ایستگاه رادیویی
sign flip flop	الاکلنگ علامت نما
address call sign	معرف ادرس
number of tracks sign	شمارهعلائملبه
tactical call sign	معرف رادیویی تاکتیکی
change sign key	کلیددکمهتغییرات
radio call sign	معرف رادیویی
level crossing sign	علامتخطعبور
net call sign	معرف شبکه
collective call sign	معرف مشترک یکانها
collective call sign	معرف عمومی
address call sign	رمز ادرس
I wI'll sign for (on behalf of)my brother.	از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد
To give a signal ( sign) .	علامت دادن
These clouds are a sign of rain .	این ابرها علامت بارندگی است
net call sign	معرف رادیویی شبکه
I shall not sign this contract in its present from (as it appears).	این قرار داد را بصورت فعلی امضاء نخواهم کرد
A white flag is a sign ( token ) of surrender.	پرچم سفید علامت تسلیم است

sign learning

علامت اموزی