Dictiornary-Farsi | sign post | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
sign post	تابلو راهنما


Other Matches

plus sign	علامت جمع
sign off	از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
sign off	جارفتن
I wI'll sign for him .	من بجای اوامضاء خواهم کرد
sign off	پایان دادن به
sign off	علایم ختم مخابرات یامکالمات
sign off	off log
sign on	قرارداد استخدام کسی را امضاکردن
sign on	on log
plus sign	علامت چاپ شده یا نوشته شده
plus sign	علامت بعلاوه
plus sign	علامت باضافه
to sign away	با امضامنتقل کردن
plus sign	که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
sign off	علامت ختم ارسال پیام
to sign on	برای سربازی اسم نویسی کردن
to sign up for something	نام خود را درفهرست نوشتن [برای انجام کاری اشتراکی]
Please sign here.	لطفا اینجا را امضا کنید.
V-sign	علامت پیروزی
sign up <idiom>	تعهددادن
sign over <idiom>	بطور قانونی
sign-on	ورود به سیستم [رایانه شناسی]
to sign up	قراردادی را امضا کردن [اسم نویسی کردن]
sign position	موضوع علامت
sign digit	رقم علامت نما
sign flasher	چشمک زن
romberg's sign	علامت رومبرگ
sign a waiver	قبول اغماض نمودن
sign bit	بیت علامت
sign bit	ذره علامت نما
sign magnitude	علامت و مقدار
sign and magnitude	علامت و مقدار
sign gestalt	علامت- گشتالت
sign character	دخشه علامت نما
sign extension	گسترش علامت
sign flag	پرچم علامت
radical sign	علامت جذر
procedure sign	علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
call sign	معرف
is a monetary sign	انگلیسی است
is a monetary sign	نشان پول
he gave me a sign to go	اشاره کرد که بروم
advance sign	علامت اوانس
equal sign	علامت تساوی
equal sign	علامت برابری
dollar sign	که رد برخی زبانها برای بیان یک متغیر به عنوان نوع رشته به کار می رود
dollar sign	حرف
counter sign	اسم شب
counter sign	اسم عبور
counter sign	نشانی
sign languages	زبان اشاره
sign languages	مکالمه با اشاره
sign languages	زبان مخصوص کرها
positive sign	علامت مثبت
pharmaceutical sign	علامت دواسازی
pharmaceutical sign	نشان داروسازی
minus sign	علامت منها
minus sign	منفی
minus sign	علامت چاپ شده یا نوشته شده
minus sign	برای تفریق یا مقدار منفی
sign language	زبان علامات
sign language	زبان مخصوص کرها
sign language	مکالمه با اشاره
sign language	زبان اشاره
sign languages	زبان علامات
conventional sign	علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
sign learning	علامت اموزی
temporal sign	علامت زمانی
single sign-on	ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
Just sign here and leave at that .	اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
traffic sign	تابلو نشانه گذاری
traffic sign	لوحه نشانه گذاری
I wI'll get (persuade)him to sign .	اورا حاضر بامضاء می کنم
star sign	علامتزودیاک
multiplication sign	نمادضرب
equals sign	نمادتساوی
traffic sign	تابلو علایم
division sign	نماد تقسیم
traffic sign	علامت عبور و مرور
warning sign	علامت اخطار
warning sign	علامت احضار
call sign	معرف رادیویی
stop sign	علامت توقف
exterior sign	علامتخارجی
sign of weakness	دلیل ضعف
sign of weakness	نشان ضعف
sign of the cross	علامت صلیب
sign of god	ایت الله
sign of aggregation	علائم مخصوص جمله جبری
sign manual	صحه ملوکانه
sign manual	امضا پادشاه
sign of zodiac	برج
sign digit	رقم علامت
sign writer	لوحه نویس
sign writer	تابلو نویس
sign test	ازمون علامتها
sign position	موقعیت علامت
sign position	مکان علامت
collective call sign	معرف مشترک یکانها
To give a signal ( sign) .	علامت دادن
I wI'll sign for (on behalf of)my brother.	از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد
level crossing sign	علامتخطعبور
address call sign	معرف ادرس
collective call sign	معرف عمومی
address call sign	رمز ادرس
change sign key	کلیددکمهتغییرات
radio call sign	معرف رادیویی
net call sign	معرف شبکه
net call sign	معرف رادیویی شبکه
radio call sign	معرف ایستگاه رادیویی
tactical call sign	معرف رادیویی تاکتیکی
number of tracks sign	شمارهعلائملبه
sign flip flop	الاکلنگ علامت نما
These clouds are a sign of rain .	این ابرها علامت بارندگی است
I shall not sign this contract in its present from (as it appears).	این قرار داد را بصورت فعلی امضاء نخواهم کرد
A white flag is a sign ( token ) of surrender.	پرچم سفید علامت تسلیم است
out post	پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
to post up	مطلع کردن کامل دادن به
last post	شیپورعزا
last post	شیپور خاموشی
out post	نگهبان
Would you post this for me, please?	ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
the post has come	پست امد
the post has come	پست رسید
post-	محل ماموریت موضع
ex post	واقعی
ex post	عملی
ex post	بوقوع پیوسته
out post	نگهبانی
first post	شیپور خبر شبانه
the post has come	پست وارد شد
to post up	تکمیل کردن
ex post	به اعتبار گذشته
post	تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post-	مجموعه پستی
post-	بسته پستی
post-	سیستم پستی پستخانه
post-	صندوق پست تعجیل
post-	عجله
post-	ارسال سریع پست کردن
post-	تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post-	پست نظامی
post-	پاسگاه
post-	چاپار
post-	پست
post	وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post-	نامه رسان پستچی
post	محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post	پست
post	ستون
post	بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post	که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post	ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post	وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post-	مقام مسئولیت
post-	شغل
post-	اگهی کردن اعلان کردن
post-	پست کردن
post-	تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post-	محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post-	ستون
post-	بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post-	که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post-	ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post-	وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post-	دیرک ستون
post-	تیر
post-	بدیوار زدن
post-	پایگاه
post-	پادگان قرارگاه
post-	گماردن نگهبان قرار دادن
post-	مربوط به پست
post-	چوب تقویت
post-	تیرعمودی
post-	وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post-	جرز
post	مربوط به پست
post	عجله
post	جرز
post	صندوق پست تعجیل
post	تیرعمودی
post	تیر
post	سیستم پستی پستخانه
post	بسته پستی
post	ارسال سریع پست کردن
post	تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post	شغل
post	اگهی کردن اعلان کردن
post	بدیوار زدن
post	پادگان قرارگاه
post	محل ماموریت موضع
post	پست نظامی
post	مجموعه پستی
post	نامه رسان پستچی
post	پست کردن
post	پایگاه
post	پاسگاه
post	گماردن نگهبان قرار دادن
post	چوب تقویت
post	چاپار