English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 83 (6 milliseconds)
English Persian
sing a different tune <idiom> تغییر جهت دادن
Other Matches
sing تصنیف اواز خواندن
sing سرود خواندن سراییدن
sing سرودن
sing سرود
sing اواز
i had him sing وا داشتم بخوانم
her willing to sing رضایت یامیل اوبخواندن
to sing out با اوازبه پایان رساندن
to sing out فریادزدن
to sing out بلندخواندن
they sing small now دیگر جیک نمیزنند
to sing to sleep با اواز یا لالایی خوابندن
i attmpted to sing کوشش کردم که بخوانم خواستم بخوانم
i do not pretend to sing well من ادعا نمیکنم که خوب میخوانم
sing-song تناوب یکجور و خسته کنندهی نواخت یا تن صدا
sing-song ترنم
sing-song شعر بندتنبانی
sing-song شعر یکنواخت
they sing small now سرافکنده شده اند
sing-song دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا
they sing small now اکنون دیگر صداشان در نمیاید
sing-song صدایمصنوعی و یکنواخت
sing-songs تناوب یکجور و خسته کنندهی نواخت یا تن صدا
sing-songs ترنم
sing-songs آواز
sing-songs شعر بندتنبانی
sing-songs شعر یکنواخت
sing-song آواز
sing-songs دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا
sing-songs صدایمصنوعی و یکنواخت
in tune <idiom> با یکدیگر موافق بودن
to be in tune with somebody هم آهنگ بودن با کسی [اصطلاح مجازی]
tune up <idiom> کوک کردن ساز
tune up شروع باواز کردن
tune up موتور را تنظیم کردن
tune up <idiom> تنظیم موتور ماشین
tune in <idiom> پخش از رادیو وتلوزیون
to the tune of <idiom> به وسعت
out of tune <idiom> باهم خوب وسازش نداشتن
tune in <idiom> با چیز مهمی درارتباط بودن
to tune up سازها را جفت
to tune up خواندن ونواختن اغازکردن
to tune up کردن
tune لحن
tune تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی
tune تنظیم کردن
tune تغییر فرکانس دادن
tune نغمه
tune رنگ
tune میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune وفق دادن کوک کردن
tune لحن تلفظ
tune اهنگ صدا اواز
tune نوا
tune میزان کردن
tune وفق دادن
tune کوک کردن
out of tune ناکوک
in tune سازگار
in tune کوک
in tune هم کوک
tune تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune اهنگ
out of tune خارج
to play a tune اهنگی را ساز زدن
whistle a different tune <idiom> عوض کردن میل شخصی ویاعقیده گذشته
to tune in TV [radio] روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
to drum a tune ضرب مقامی راباکوس گرفتن
to change one's tune تغییر عقیده دادن
prelude to a tune پیشدرامد
dance to a different tune <idiom> نوع گفتارونوع رفتارراتغییر دادن
fine tune تنظیم خصوصیات و پارامترهای نرم افزار و سخت افزار برای افزایش کارایی
signature tune سرودآغازینوپایانیبرنامههایرادیوییوتلویزیونی
Who has composed this tune? این آهنگ راکی ساخته ؟
The violin is out of tune . ویولن کوک نیست ( کوک ندارد )
change (one's) tune <idiom> تغیر نظر
This tune is in the key of Isfahan . این آهنگ درمایه اصفهان است
Theres many a good tune played on an old fiddle. <proverb> یک ویولون قدیمى قطعات خوب بسیارى مى تواند بنوازد .
He who pays the piper calls the tune . بی مایه فطیر است
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'. هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید.
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer. کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com