Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 205 (10 milliseconds)
English	Persian
single precision	تک دقتی
single precision	با دقت معمولی
single precision	دقت واحد
single precision	دقت تک
single precision	دقت یگانه
Other Matches
precision	تعداد ارقام یک عدد
precision	عدد ذخیره شده در یک کلمه
precision	استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
precision	استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی عدد و ایجاد دقت بیشتر
precision	بسیار دقیق بودن
precision	رقم دقت
precision	دقت
precision	صراحت
precision	درستی
precision	صحت فرافت
precision	دقیق
precision	اندازه گیری دقیق
precision	دقت تیر
precision adjustment	تنظیم تیر دقیق
precision adjustment	تنظیم دقیق
precision balance	ترازوی دقیق
precision bore	سوراخ کردن دقیق
precision casting	ریخته گری دقیق
precision coefficient	ضریب دقت
multiple precision	دقت چند برابر
long precision	دقت زیاد
long precision	با دقت بالا
precision measurment	سنجش دقیق
extended precision	دقت توسعه یافته
double precision	دقت مضاعف
double precision	مضاعف
double precision	دقت
degree of precision	درجه دقت
precision drill	مته کردن دقیق
precision engineering	مهندسی ابزار دقیق
precision engineering	تکنیک ابزار دقیق
triple precision	دقت سه برابر
short precision	دقت کوتاه
short precision	دقت کم
relative precision	دقت نسبی
precision tool	ابزار دقیق
precision sweep	روبش دقیق
precision scale	مقیاس دقیق
precision levelling	ترازیابی دقیق
precision lathe	ماشین تراش دقیق
precision instrument	سنجه دقیق
precision index	نمایه دقت
precision fire	تیر دقیق
triple precision	با دقت سه برابر
precision adjustment	تنظیم دقیق تیر
precision tools	الات دقیق
arm of precision	اسلحه دقیق
precision measuring equipment	تجهیزات سنجش دقیق
precision spirit level	ترازوی دقیق
finite precision numbers	استفاده از تعداد بیتهای ثابت برای نمایش اعداد
single	جدا کردن برگزیدن
single	یک نفره
single	مسابقه یکنفره
single	انفرادی
single up	یک لا کردن طنابها
single	ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
every single day <adv.>	روز به روز
single	قایق یک نفره
single	عزب
single	واحد
single value	ارزش منحصر بفرد
single zero	صفرمنفرد
single	تنها یک نفری
single	فرد
single	تک
single	منفرد
single a	زنای مردزن داریازن شوهر یازن شوهرداربامردبیزن
single	انتخاب کردن
single	مجرد
single	تنها
single	استفاده از اعدادی که در یک کلمه ذخیره میشوند
single	ریبون چاپگر که فقط یک بار قابل استفاده است
single	فقط یک
is he still single?	ایا هنوز تک است
is he still single?	ایا هنوزعزب یا مجرد است
every single day <adv.>	هر روز
every single day <adv.>	همه روز
single	ازدواج نکرده
every single day <adv.>	روزانه
single last	دوخت لب به لب
every single day <adv.>	بطور روزانه
every single day <adv.>	بطور یومیه
every single day <adv.>	روزبروز
single lane	شاهراه یک خطه
single skinned	یک پوسته
single skinned	یک جداره
single sling	باربردار یک بندی
single space	در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
single space	تک فاصله تو هم
single tax	مالیات بر درامد انفرادی
single shot	اسلحه تک تیر
single stage	یک طبقهای
single stepping	در یک مرحله انجام دادن یا شدن
single stage	یک طبقه
single step	تک مرحلهای
single interlocking	یک پیچه
single stepping	دقت یگانه پیمودن یگانه
single stepping	پیمودن تک
single lane	شاهراه یک طرفه
single life	زندگی مجردی
single life	انفرادی
single phase	تک فازه
single pole	تک قطب
single pole	چوبدستی تکی اسکی
single phase	برق یک فاز
single perforated	باروت یک سوراخه
single name paper	سفته دارای یک امضاء
single minimum	تک کمینه
single load	بار تک
single line	مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
single purpose	تک منظوره
single reduction	تقلیل سرعت تکی
single life	تجرد
single shot	یکبارهای
single shot	گلوله منفرد
single shot	تک گلولهای تک تیر
single pneumonia	اماس یک شش
single yarn	نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
single-digit <adj.>	تک رقمی
single tax	مالیات انفرادی
to be single-minded <idiom>	مصمم بودن [اصطلاح]
single sign-on	ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
single flight	پرواز رفت
with single cream	با کرم یا خامه کم
single line	ردیف تکی
single line	خط مجزا
single line	خط تنها
single-use tableware	ظروف یک بار مصرف
single-digit <adj.>	یک رقمی
single line	ردیف مجزا
a single room	یک اتاق یک نفره
single-decker	اتوبوسیکطبقه
single sex	مدرسهباشگاهویاارگانغیرمختلط
single valued	تک ارز
single user	تک کاربری
single unit	یکان مستقل
single unit	یکان منفرد
single transposition	نوعی تبدیل به رمز که فقط ازیک نوع کلید رمز استفاده میشود
single track	فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
single track	تک راهه
single throw	یک لنگی
single valued	تک ارزشی
single valued	تک مقدار
single parent	بچهایکهفقطیاپدرویامادرداشتهباشد
single cream	خامهپرچرب
single twist	تکدورانی
single seat	صندلییکنفره
single scull	پارویتکنفره
single reed	نیتکی
single whip	قرقره قلاب تک قرقرهای
single way switch	کلید یکراهه
single tax	مالیات واحد
single bond	پیوند یگانه
single density	با تراکم واحد
single density	چگالی تک
single ended	یکطرفه
single ended	یکسو
single breasted	دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single entry	حسابداری فردی
single entry	حسابداری ساده
single envelopment	احاطه یک طرفه
single file	صف نظامی که یکی یکی پشت سرهم باشند
single file	یک ردیف ستون
single file	ستون یک
single file	به ستون یک حرکت کنید
single file	به ستون یک
single flow	راه یک طرفه
single action	یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
single address	بایک نشانی
single bond	پیوند ساده
single blessedness	بی زنی یا انفراد
single base	تک مادهای
single base	باروت یک حبهای
single barreled	یک لول
single combat	جنگ تن بتن
single combat	اثبات حقانیت بوسیله نبرد تن به تن battle of wager
single conductor	سیم تک رشتهای
single conductor	هادی تک رشتهای
single core	کابل یک رشتهای
single core	هادی تک رشتهای
single address	با یک نشانی
single address	با یک آدرس
single crystal	تک بلور
single flow	جاده یک مسیره
single foot	تک روی
single footer	تک رو
single minded	بااراده
single minded	مصمم
single handed	تنها
single handed	یکدستی
single minded	بی تزویر
single minded	امین
single haneded	یک تنه
single haneded	دست تنها
single haneded	تنهایی
single hearted	امین
single hearted	وفادار
single-handed	یک دستی
single hearted	بی ریا
single hearted	یکدل

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com