Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
single whip	قرقره قلاب تک قرقرهای
Other Matches
whip	تازیانه
whip in	با شلاق مانع شراکندگی تازیها شدن
to whip in	از پراکندگی باز داشتن
to whip in	باهم نگاهداشتن
whip up <idiom>	به راحتی وسریع به انجام رساندن
whip up <idiom>	فعال کردن
whip	ضربه زدن
whip	شلاق ماهیگیری باطعمه مصنوعی
whip	پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
whip	شلاق
whip	حرکت تند وسریع و با ضربت
whip	شلاق زدن تازیانه زدن
whip	شلاق زدن
whip	بازوی بار
whip	تاکل کوچک
crack the whip <idiom>	باعث سخت کارکردن شخصی شدن
pistol whip	با تپانچه بر بدن کسی زدن
whip-round	تهیههدیهدستجمعیبرایفردی
cargo whip	طناب بوم اسکله
whip stall	شیرجه قائم سوت کشیدن شیرجه کردن هواپیما
whip stall	حرکت عمودی
Give him a taste of the whip .	بگذار مزه شلاق را یک کمی بچشد
A blood horse needs only one stroke of the whip . <proverb>	اسب نجیب را یک تازیانه بس است .
every single day <adv.>	همه روز
every single day <adv.>	هر روز
single last	دوخت لب به لب
single a	زنای مردزن داریازن شوهر یازن شوهرداربامردبیزن
is he still single?	ایا هنوز تک است
is he still single?	ایا هنوزعزب یا مجرد است
single up	یک لا کردن طنابها
single	یک نفره
single value	ارزش منحصر بفرد
single zero	صفرمنفرد
every single day <adv.>	روز به روز
single	واحد
single	عزب
single	قایق یک نفره
single	ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
single	مسابقه یکنفره
single	تنها
single	انتخاب کردن
single	جدا کردن برگزیدن
single	مجرد
single	انفرادی
single	تنها یک نفری
single	فرد
single	تک
single	منفرد
single	ازدواج نکرده
single	ریبون چاپگر که فقط یک بار قابل استفاده است
every single day <adv.>	بطور یومیه
every single day <adv.>	روزبروز
every single day <adv.>	بطور روزانه
every single day <adv.>	روزانه
single	استفاده از اعدادی که در یک کلمه ذخیره میشوند
single	فقط یک
single life	تجرد
single life	زندگی مجردی
single load	بار تک
single stepping	دقت یگانه پیمودن یگانه
single space	در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
single life	انفرادی
single space	تک فاصله تو هم
single tax	مالیات واحد
single tax	مالیات بر درامد انفرادی
single tax	مالیات انفرادی
single stepping	در یک مرحله انجام دادن یا شدن
single stepping	پیمودن تک
single step	تک مرحلهای
single stage	یک طبقه
single stage	یک طبقهای
single sling	باربردار یک بندی
single skinned	یک جداره
single skinned	یک پوسته
single precision	دقت واحد
single precision	با دقت معمولی
single perforated	باروت یک سوراخه
single precision	تک دقتی
single phase	برق یک فاز
single pole	چوبدستی تکی اسکی
single pole	تک قطب
single line	مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
single pneumonia	اماس یک شش
single precision	دقت تک
single name paper	سفته دارای یک امضاء
single shot	اسلحه تک تیر
single shot	گلوله منفرد
single shot	یکبارهای
single reduction	تقلیل سرعت تکی
single purpose	تک منظوره
single shot	تک گلولهای تک تیر
single precision	دقت یگانه
single minimum	تک کمینه
single phase	تک فازه
single throw	یک لنگی
a single room	یک اتاق یک نفره
with single cream	با کرم یا خامه کم
single flight	پرواز رفت
single sign-on	ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
single yarn	نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
single line	ردیف تکی
single line	ردیف مجزا
single line	خط تنها
single line	خط مجزا
to be single-minded <idiom>	مصمم بودن [اصطلاح]
single-use tableware	ظروف یک بار مصرف
single-digit <adj.>	یک رقمی
single minded	امین
single-decker	اتوبوسیکطبقه
single track	تک راهه
single track	فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
single transposition	نوعی تبدیل به رمز که فقط ازیک نوع کلید رمز استفاده میشود
single unit	یکان منفرد
single unit	یکان مستقل
single user	تک کاربری
single valued	تک ارز
single valued	تک ارزشی
single valued	تک مقدار
single way switch	کلید یکراهه
single reed	نیتکی
single scull	پارویتکنفره
single seat	صندلییکنفره
single twist	تکدورانی
single cream	خامهپرچرب
single parent	بچهایکهفقطیاپدرویامادرداشتهباشد
single sex	مدرسهباشگاهویاارگانغیرمختلط
single-digit <adj.>	تک رقمی
single bond	پیوند یگانه
single address	با یک آدرس
single address	بایک نشانی
single entry	حسابداری فردی
single action	یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
single envelopment	احاطه یک طرفه
single file	صف نظامی که یکی یکی پشت سرهم باشند
single file	یک ردیف ستون
single file	ستون یک
single file	به ستون یک حرکت کنید
single file	به ستون یک
single entry	حسابداری ساده
single flow	راه یک طرفه
single flow	جاده یک مسیره
single foot	تک روی
single acting	یکطرفه
single ended	یکسو
single ended	یکطرفه
single blessedness	بی زنی یا انفراد
single combat	جنگ تن بتن
single combat	اثبات حقانیت بوسیله نبرد تن به تن battle of wager
single base	تک مادهای
single conductor	هادی تک رشتهای
single base	باروت یک حبهای
single barreled	یک لول
single core	کابل یک رشتهای
single core	هادی تک رشتهای
single bond	پیوند ساده
single crystal	تک بلور
single density	با تراکم واحد
single address	با یک نشانی
single density	چگالی تک
single foot	تکاور تک رو بودن
single footer	تک رو
single ignition	احتراق تک برقی
single-minded	مصمم
single-minded	بی تزویر
single conductor	سیم تک رشتهای
single-minded	امین
single minded	بااراده
single minded	مصمم
single minded	بی تزویر
single interlocking	یک پیچه
single-breasted	دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single hearted	وفادار
single hearted	بی ریا
single-handed	یک دستی
single lane	شاهراه یک طرفه
single-handed	تنها
single hearted	یکدل
single breasted	دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single-minded	بااراده
single foot	اسب تک رو
single handed	تنها
single handed	یکدستی
god is single	خدا یکتایا واحد است
single hearted	امین
single haneded	یک تنه
single haneded	دست تنها
single haneded	تنهایی
single lane	شاهراه یک خطه
single quotation marks	علامتنقلقولتکی
single board computer	کامپیوتر تک بردی
single curtain rail	ریلپردهتکی
single-decked pallet	سکویتکعرشه
single valued function	تابع یک مقداری
single bevel but weld	جوش لب به لب "وی " ساده
It wI'll pass off without one single incident	آب از آب تکان نخواهد خورد
single barrel culvert	ابرولولهای
single barrel culvert	ابگذر استوانهای ساده
indian or single file	ستون یک
single acting cylinder	سیلندر یک طرفه
He has not a single star in all the seven skies. <proverb>	یک ستاره در هفت آسمان ندارد.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com