Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (8 milliseconds)
English
Persian
situation display
صفحه نمودار وضعیت افق دیدرادار
Other Matches
situation
موقعیت
situation
موقعیت حالت
situation
محل
d. situation
موقع یا موقعیت باریک
d. of a situation
موقعیت باریک
appreciate the situation
situation of estimate
situation
وضع
situation
وضعیت
situation
جایگزینی وضع
situation
حالت
situation
حال
situation
جا
situation
محل موقع
situation
شغل
situation of a building
وضع قرارگرفتن بنا
situation report
گزارش وضعیت
social situation
موقعیت اجتماعی
situation of a building
موقعیت ساختمان
situation map
نقشه نشان دهنده وضعیت جنگ
appreciation of the situation
براورد وضعیت
appreciation of the situation
بررسی وضعیت
situation map
نقشه وضعیت
situation indicator
دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
bonus situation
خطای تیم به حد نصاب
estimate of the situation
براورد وضعیت
estimated of situation
situation the appreciate :syn
estimated of situation
براورد وضعیت
stimulus situation
موقعیت محرک
strategic situation
وضع جنگی
The situation there is bad.
وضعیت در آنجا بد است.
to revisit the situation
وضعیتی را بازدید کردن
situation comedy
کمدی سبک
situation comedy
کمدی سریال
situation comedies
کمدی سبک
situation comedies
کمدی سریال
to p off an awkward situation
حواس خود را از کیفیت بدی منحرف و به چیز دیگری متوجه کردن
the situation promises well
صورت حال مایه امیدواری است
synoptic situation
شرایط جوی محلی موجود شرایط جوی اندازه گیری شده منطقهای
strategic situation
حالت جنگی موقعیت استراتژیک
the matter itself
[the situation itself ]
[ the thing itself]
این مطلب بخودی خود
To gauge the situation and act accordingly.
حساب کار خود را کردن
How do you predict(view)the situation?
اوضاع را چگونه می بینی ؟
The situation is fI'lled with impending troubles (incidents).
اوضاع آبستن حوادث است
g display
ارائه جی
j display
ارائه جی
display
نمایشگری
h display
ارائه اچ
f display
ارائه اف
k display
ارائه کی
l display
ارائه ال
m display
ارائه ام
n display
ارائه ان
p display
ارائه پی
self display
خودنمایی
self display
جلوه گری
i display
ارائهای
display
نمایش دادن
b display
ارائه ب
display
نمایش
display
نشان دادن ابراز کردن
display
اشکارکردن نمایش
display
تظاهر
display
جلوه نمایاندن
display
ارائه
c display
ارائه سی
display
اشکار کردن
display
نمایشگر صفحه نمایش
display
در معرض نمایش
display
وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
display
ویترین
display
نمایاندن
display
نشان دادن اطلاعات
d display
ارائه دی
pyrotechnic display
اتش بازی
menu display
روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
function display
نمایشگرتابع
plasma display
نمایشگرپلاسمایی
plasma display
صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
message display
نمایشپیغام
digital display
صفحهنمایشعددی
vector display
نمایش برداری
teletype display
نمایش تله تایپ
display setting
تنظیمصفحهنمایش
colour display
نمایشرنگ
affect display
نمایش عاطفه
visual display
نمایش بصری
backlit display
واحد نمایش کریستال مایع که برای بهبودبخشیدن به شدت تصویرنور مناسبی دارد
backlit display
صفحه نمایش پشت نور
simultaneous display
نمایش سیمولتانه
teletype display
نمایش تایپ راه دور
RGB display
سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال و ورودی قرمز و سبز و آبی استفاده میکند تا اشعه تصویر را کنترل کند
display cabinet
بوفه
raster display
صفحه نمایش شبکهای
raster display
نمایش محل تصویر
plasma display
نمایش پلاسما
marching display
وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است
display device
دستگاه نمایش
display controlled
نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
display cycle
چرخه نمایش
display unit
واحد نمایش
display unit
واحد نمایشگر
display type
نوع نمایش
display tolerance
میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
display terminal
ترمینال نمایش
display terminal
پایانه نمایشگر
display surface
سطح نمایش
display menu
فهرست نمایش
display menu
فهرست انتخاب نمایشی
display image
نمای تصویر
display highlighting
جلوه دادن تصویر
display foreground
پیش نمای تصویر
display console
کنسول نمایش
display console
پیشانه نمایشگر
display tube
لامپ نمایشگر
text display
نمایشگرمتن
display adapter
اداپتور صفحه نمایش
data display
داده نمایی
graphics display
نمایش گرافیکی
graphic display
یک ترمینال کامپیوتر برای نمایش نقاشی ها و تصاویرروی یک صفحه
display architecture
معماری نمایشی
display background
زمینه نمایش
data display
داده نما
display board
تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
formatted display
نمایش شکل یافته
heads up display
وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
row number display
نمایشگرتعدادرجها
visual display terminal
ترمینال نمایش بصری
visual display terminal
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
liquid-crystal display
نمایشکریستالمایع
language display button
دکمهنمایشگر
aperture/exposure value display
دهانهنمایشیمقدارنمایش
liquid crystal display
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
dial-type display
نمایشصفحهاعداد
digital frequency display
شمارهتکرارنمایش
liquid crystal display
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
video display unit
واحد نمایش تصویری
enhanced graphics display
صفحه نمایش نگاره سازی پیشرفته
plasma display panel
صفحه نمایش گازی
gas plasma display
صفحه نمایش پلاسمای گازی
character mapped display
نمایش طرح دخشهای
ibm /a display adapter
IBاداپتور نمایش A/4158
data display unit
واحد داده نما
graphic display resolution
وضوح نمایش گرافیکی
graphic display mode
مد نمایش گرافیکی
gas discharge display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display
صفحه نمایش مسطح که براساس اصولی هماننداصول تابلوهای نئون کارمیکندfraxinella
gas plasma display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
full page display
نمایش تمام صفحه
flat panel display
صفحه نمایش مسطح
plasma panel display
وسیله نمایش مسطح باحبابهای کوچک نئون
range bearing display
ارائه بی
refresh display cycle
زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
thin window display
نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
visual display unit
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
واحد نمایشگر بصری
touch sensitive display
صفحه نمایش حساس لمسی
vector graphics display
بردار نمایش گرافیکی
alphanumeric display terminal
ترمینال نمایش الفبا عددی
video display terminal
ترمینال نمایش تصویری
monochrome display adapter
اداپتور نمایش تک رنگ
visual display unit
واحد نمایش دیداری
To assert oneself . To display ones merit .
خودی را نشان دادن
alarm threshold display button
دکمهنمایشسرحدهشدار
data display illumination button
دکمهنمایشگراطلاعات
glass-fronted display cabinet
بوفه
battery integration end radar display
وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
high resolution bit mapped display
تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
liquid crystal display colour pigmented
صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
battery integration end radar display
equipment
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com