English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (2 milliseconds)
English Persian
skip distance خیز موج
Other Matches
skip جست زدن
skip it <idiom> همه چیز را درموردآن فراموش کردن
Skip it ! come off it ! ول کن بابا !
skip پریدن
skip ورجه ورجه کردن
skip ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
skip حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skip جست
skip جست زدن جست بزن
skip جست وخیز کردن تپیدن
skip رقص کنان حرکت کردن
skip لی لی کردن
skip بالا وپایین رفتن
skip نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
skip دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip پرش کردن
skip خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان جهش به جلو یا عقب در بخشی از متن میدهد
skip it در رهگیری هوایی یعنی تک راقطع کنید یا تک نکنید یارهگیری موقوف
skip پرش
skip breathing حبس نفس برای طولانی کردن مدت غواصی
skip car بشکه ی برگردان
skip factor فاکتور یا عامل نمو
page skip پرش صفحه
skip step چرخ فلک
skip of the mat فرار از تشک
skip zone منطقه کور رادیویی
skip [colloquial] رها کردن [تحصیلات]
to skip [heartbeat] حذف کردن یک تپش [ضربان قلب]
to skip rope بند بازی کردن
skip [colloquial] قطع کردن [تحصیلات]
to skip rope از طناب پریدن
skip bail <idiom> از دست قانون فرارکردن
to skip [heartbeat] انداختن یک تپش [ضربان قلب]
heart skip a beat <idiom> وحشت زده یا بر آشفتن
in distance نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
known distance مسافت معلوم
known distance فاصله معلوم
mean distance فاصله حداکثر وحداقل سیاره از قمر
out of distance دور بودن شمشیرباز از حریف
X distance سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
to keep one's distance دوری جستن
to keep one's distance اشنایی نکردن
to keep one's distance کناره گیری کردن
distance مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
following distance فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
distance بعد
distance مسیر مسابقه
distance برد سلاح
distance مسافت
distance فاصله
distance دوری
distance بعد دورکردن
distance دورنگاهداشتن پشت سرگذاشتن
distance تعدادکیلومترهای طی شده درشکار با اسب
offset distance مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
road distance مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
sight distance طول دید
sight distance فاصله دید
sight distance مسافت دید
offset distance فاصله برون محوری
shouting distance فاصله صدا رس
photo distance مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
safe distance مسافت امن اطراف مین
polar distance فاصله قطبی
safe distance فاصله بی خطر
interocular distance فاصله بین عدسیهای یک وسیله دیدبانی یا بین دوچشم
signal distance فاصله علامتی
middle distance فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
It can be seen from a distance of two kilometers . از فاصله دو کیلومتری دیده می شود
It is some distance to the school . تا مدرسه فاصله زیاد است
distance between two points فاصله دو نقطه [ریاضی] [فیزیک]
distance scale مقیاسمسافت
distance post قرارگاهمحلمسابقه
zenith distance فاصله ارتفاع نافر
weaving distance طول تلاقی مسافت همبری
weaving distance طول تقاطع
unit distance با فاصله واحد
training distance مسافت تمرین
to step a distance قدم کردن
social distance فاصله اجتماعی
time distance زمان عبور ستون
time distance مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
supporting distance بردپشتیبانی سلاحها
supporting distance مسافت پشتیبانی
distance travelled مقدارطیشده
long distance راه دور
angular distance فاصله زاویهای
bond distance طول پیوند
buffer distance حاشیه امنیت
buffer distance محوطه امنیت
center distance فاصله مرکزی
center distance فاصله ازمرکز
code distance فاصله رمز
coherence distance فاصله همدوسی
countermining distance فاصله ضد انفجار زنجیری مین
countermining distance فاصله مجاز بین دومین
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
distance between centers طول دوران
distance line طناب نگهدارنده ناوها
distance line طناب تنظیم فاصله
distance man دونده استقامت
anchorage distance فاصله تکیه گاهی
air distance مسافت طی شده به وسیله هواپیما
air distance مسافت هوایی
long distance از راه دور
long distance دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
long distance دارای مسافت زیاد
long distance با شعاع عمل زیاد طولانی
long distance دارای مسافت دور
long-distance راه دور
long-distance از راه دور
long-distance دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
long-distance ازراه دور تلفن کردن
long-distance دارای مسافت زیاد
long-distance با شعاع عمل زیاد طولانی
long-distance دارای مسافت دور
distance light نورافکن
long distance ازراه دور تلفن کردن
linear distance خط هوایی
distance runner دونده استقامت
image distance عرض تصویر
ecological distance فاصله بوم شناختی
f. distance or length فاصله کانونی
facing distance مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
zenith distance ارتفاع راس القدم
frequency distance فاصله فرکانس
haul distance فاصله حمل
focal distance فاصله کانونی
hyperfocal distance نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
internuclear distance فاصله بین هستهای
hyperfocal distance مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
distance wadding بوش داخل پوکه فشنگ
distance wadding لایی جازم
distance wadding لایی
distance receptor گیرنده دوربرد
distance protection وسیله حفافت فاصله
distance meter فاصله سنج
distance meter بعد سنج
distance medley دو استقامت امدادی شامل 004 008 0021 و 0061متر
distance vision دید دوربرد
limited distance modem وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
stopping sight distance فاصله دید ایست
hole center distance فاصله مرکز سوراخ
stopping sight distance فاصله دید برای ایست
middle distance race دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
social distance scale مقیاس فاصله اجتماعی
to distance [dissociate] oneself from دوری [قطع همکاری] کردن از
long distance supply تغذیه مسافت دور
long distance line خط ارتباطی
long distance cable کابل ارتباطی
The bus stop is no distance at all . ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
half-distance line خطنیمفاصله
economic haul distance فاصله اقتصادی حمل
total stopping distance طول ایست کامل
critical anode distance فاصله بحرانی اندی
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
vehicle stopping distance مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
miss distance scorer دستگاه تعیین میزان خطای تیردستگاه خطایاب
long distance reception دریافت دور
telephone modal distance مسافت مکالمه تلفنی
direct distance dialing شماره گیری فاصله مستقیم
overtaking sight distance فاصله دیدپیش افتی
overtaking sight distance فاصله دیدبرای پیشدستی
overtaking sight distance مسافت دید برای سبقت گرفتن
overtaking sight distance طول دید
fixed distance marking خطمقطعثابت
bogardus social distance scale مقیاس فاصله اجتماعی بوگاردوس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com