Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (5 milliseconds)
English
Persian
sole tenant
مستاجر انحصاری مستاجری که شریک ندارد
Other Matches
tenant
مستاجر
tenant
کرایه نشین
tenant
اجاره دار
tenant
اجاره کردن
tenant
متصرف بودن
tenant
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
tenant
کرایه نشین متصرف
tenant
متنفع
tenant at will
متصرف به میل و اراده مالک
tenant right
حق مستاجر
tenant right
حقی است که درانقضای مهلت مقرر بابت تغییراتی که مستاجر در عین مستاجره داده و انتفاع ازانها ناتمام مانده است به وی تعلق می گیرد
proprietor and tenant
موجر و مستاجر
The tenant is like a colonist .
<proverb>
اجاره نشین خوش نشین است .
sitting tenant
قوانینمربوطبهکرایهخانه
terre tenant
متصرف یا ساکن بالفعل اراضی
tenant by curtesy
عنوان شوهر است که بعد ازفوت زوجه اش در صورتی که از او فرزند مسلم الوراثتی داشته باشد که در زمان حیات زوجه متولد شده باشدمیتواند مادام العمر از ترکه غیر منقول مشارالیه استفاده کند
tenant for years
شخص دارای حق رقبی
tenant for life
شخص دارای حق عمری
tenant by sufferance
مستاجر به تقدیر موجر
tenant by sufference
متصرف با رضایت ضمنی مالک
tenant by sufference
هر گاه کسی ملکی رابا عنوان و سمت قانونی درتصرف داشته باشد و پس اززوال سمت
tenant by sufference
مالک معترض اونشود و تصرفش ادامه پیداکند این عنوان به او اطلاق میشود
tenant in fee simple
متصرف مطلق و دائمی ومادام العمر مال غیر منقول که تصرفاتش به اخلاف وی نیز منتقل میشود
landlord and tenant act
قانون موجر و مستاجر
sole right
حق انحصاری
sole
تیر کف
sole
تخت
sole
تنها
sole
منحصر بفرد
sole
ته چوب گلف
sole
مجرد
sole
ازدواج نکرده
sole
تنها انحصاری
sole
انحصاری
sole
تخت زدن
sole
تخت کفش
sole
زیر قسمت ته هر چیز
sole
منحصربفرد
sole
یگانه
sole
کف پا
sole
شالوده تنها
lemon sole
ماهیخوراکی
middle sole
لژمیانی
sole offspring
فرزند منحصر بفرد
sole agent
نماینده انحصاری
sole selling right
حقوق فروش انحصاری
feme sole
زن بی شوهر
sole representative
نماینده منحصر بفرد
sole arbitrator
داور منفرد
sole arbitrator
حکم یا داور انحصاری
sole agent
نماینده منحصر بفرد
sole a for iran
تنهانماینده برای ایران نماینده انحصاری برای ایران
feme sole
زن غیرمحصنه
half sole
نیم تخت
half sole
نیم تخت زدن
half sole
نیم تخت انداختن
sole argument
یگانه دلیل
sole argument
تنها دلیل
sole plate
کف پنجره
sole plate
بالشتک
sole owner
مالک منحصر
sole trap
ضربه با کف پا
sole kick
ضربه با کف پا
sole argument
دلیل منحصربفرد
sole of the foot kick
ضربه با کف پا
vinyl grip sole
کفبستهوینلی
sole distributor contract
قرارداد توزیع انحصاری
tenant from year to year
مستاجر یک ساله
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com