Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
sound velocity	سرعت حرکت صوت در اب دریا
Other Matches
Sound mind in a sound body. <proverb>	عقل سالم در بدن سالم.
velocity	تندی برحسب زمان
velocity	سرعت
velocity	تندی
mean velocity	سرعت متوسط
mean velocity	تندی میانگین
velocity	بردار سرعت
velocity	سرعت اولیه
velocity	سرعت گردش پول
velocity	سرعت دهانهای توپ
velocity	سرعت حرکت
velocity	سرعت انتقال
velocity	سرعت سیر شتاب
velocity	درجه تندی
velocity	بردار سرعت [فیزیک]
velocity	فرزی
velocity	چابکی
velocity	چالاکی
velocity	زرنگی [چابکی]
high velocity	با سرعت ابتدایی زیاد
muzzle velocity	سرعت گلوله هنگام خارج شدن از لوله
orbital velocity	سرعت مداری
peculiar velocity	سرعت خاص
group velocity	سرعت گروهی
friction velocity	سرعت اصطکاکی
final velocity	سرعت نهایی
fall velocity	سرعت سقوط
light velocity	سرعت نور
instantaneous velocity	سرعت لحظهای
permissible velocity	سرعت مجاز
muzzle velocity	سرعت دهانه
muzzle velocity	سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
muzzle velocity	سرعت ابتدایی توپ
intrinsic velocity	گرانروی ذاتی
instantaneous velocity	سرعت انی
initial velocity	سرعت اولیه
initial velocity	سرعت اغازی
induced velocity	سرعت القاء شده
limit velocity	حداقل سرعت ابتدایی توپ یاخمپاره که بتوان با ان نفوذلازم را به دست اورد
limiting velocity	بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق
high velocity	سرعت اولیه زیاد
high velocity	سرعت دهانهای زیاد
low velocity	با سرعت کم
low velocity	کم سرعت
local velocity	سرعت موضعی
income velocity	سرعت گردش پول
liner velocity	بردار سرعت
income velocity	دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
liner velocity	سرعت
initial velocity	سرعت ابتدایی توپ
safe velocity	سرعت مطلوب
velocity of approach	سرعت متوسط اب هنگام رسیدن به تاج سرریز یا سد
velocity of advance	تندی پیشرفت
velocity of a wave	سرعت پخش موج
velocity modulation	تحمیل سرعتی
velocity microphone	میکروفون نواری
velocity jump	جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
velocity factor	ضریب سرعت
velocity of escape	سرعت گریز
velocity of fall	سرعت سقوط
wave velocity	سرعت موج
velocity stacks	لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
velocity ratio	نسبت سرعت
velocity of retreat	سرعت متوسط اب در پائین دست سرریز
velocity of propagation	سرعت انتشار
velocity of money	سرعت پول
velocity of light	سرعت نور
velocity factor	ثابت سرعت
radial velocity	تندی شعاعی
phase velocity	سرعت موج
phase velocity	سرعت فاز
permissible velocity	تندی مجاز
permissible velocity	حداکثر سرعت اب در یک کانال که ایجادفرایش نکند
wind velocity	سرعت باد
radial velocity	سرعت شعاعی
reduced velocity	گرانروی کاهیده
velocity constant	ضریب سرعت
velocity constant	ثابت سرعت
terminal velocity	سرعت حد
terminal velocity	سرعت گلوله داخل لوله
terminal velocity	سرعت داخلی گلوله
seepage velocity	سرعت زه اب
remaining velocity	سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
relative velocity	سرعت نسبی
wind velocity	سرعت حرکت باد
escape velocity	سرعت گریز
absolute velocity	سرعت مطلق
critical velocity	سرعت بحرانی
conduction velocity	سرعت رسانش
conduction velocity	سرعت هدایت
circular velocity	سرعت دایرهای
charactristic velocity	مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
burnout velocity	سرعت موشک در خاتمه سوختن خرج و تمام شدن ان
apparent velocity	سرعت فاهری
angular velocity	تندی زاویهای
angular velocity	سرعت زاویهای رهایی بمب
actual velocity	سرعت واقعی
velocity gradiant	میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
cut off velocity	سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
angular velocity	سرعت زاویهای
escape velocity	سرعت فرار
electron velocity	سرعت الکترونها
drift velocity	سرعت سوق
drift velocity	سرعت رانش
discharge velocity	سرعت تخلیه
angular velocity bombsight	دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
velocity modulated tube	لامپ تحمیل سرعتی
developed muzzle velocity	سرعت ابتدایی و حقیقی توپ
velocity of money circulation	سرعت گردش پول
maxwell velocity distribution	تقسیم سرعت ماکسول
maxwillian velocity distrobution	پخش سرعت ماکسولی
angular velocity sight	زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
velocity of energy transmission	سرعت انتقال انرژی
income velocity of money	سرعت گردش درامدی پول متوسط تعداد دفعاتی که یک واحد پول روی کالاها وخدمات در طول سال مصرف میشود
root mean square velocity	جذر میانگین مجذور سرعت
constant velocity joint	تویی چرخ
high velocity drop	بارریزی سریع
high velocity drop	بارریزی با سرعت سقوط زیاد
air plot wind velocity	سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
actual velocity of ground water	سرعت واقعی اب زیرزمینی
sound	ژرفاسنجی کردن
sound	پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
sound	گمانه زدن
sound	صوت صد
sound	اندازه گیری عمق اب
sound	بطورژرف
sound	عمق یابی کردن
sound <adj.>	بدون مشکل
sound	کاملا
sound off	قدم شماری درهنگام رژه رفتن
sound off	باصدای بلند صحبت کردن
sound off	مزه دهان کسیرافهمیدن
to sound an a	شیپوراشوب زدن
sound off	ازادانه بیان کردن
sound	موج صوتی
sound	کارت اضافی که سینگالهای صوتی آنالوگ را تحت کنترل کامپیوتر تولید میکند
sound	تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
sound	ژرفایابی کردن
sound	بی عیب
sound	کیلوهرتز
sound	صدا دادن
sound	طنین
sound off	فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
sound	فایل ذخیره شده روی دیسک که حاوی داده صوت است
sound off <idiom>	عقاید را بیان کردن
sound out <idiom>	سین جین کردن
sound	بصدادراوردن
sound	به نظر رسیدن بگوش خوردن
sound <adj.>	بی عیب و نقص
associated sound	صدای همراه
sound <adj.>	بی عیب
sound	صوت
sound	نواختن
sound	صدا
sound	اوا
sound	سالم
sound	درست بی عیب
sound	استوار
sound	بی خطر دقیق
sound	مفهوم
sound	صدا دادن صداکردن
sound	زدن
fermi dirac sommerfeld velocity distribu	قانون توزیع سرعت فرمی-دیراک- زومرفلد
to sound the retreat	شیپورعقب نشینی زدن
sound console	پایه صدا
to sound a trumpet	شیپورزدن
to sound the retire	شیپور عقب نشینی زدن
to sound a retreat	شیپور عقب نشینی زدن
production of sound	تولیدات صدا
to sound a parley	با زدن شیپور
sound desk	میزصدا
to sleep sound	خواب راحت یاسنگین رفتن
the sound of a bugle	صدای شیپور
sound hole	حفرهصدا
sound monitor	صفحه نمایشگر صدا
transmission of sound	انتقال یاعبورصدا
sound alarm	اعلام صدا
sound practices	شیوه های درست
sound an alarm	زنگ خطر را به صدا در آوردن
sound carrier	حامل صوت
sound receiver	دریافتگر صدا
background sound	موسیقی متن
background sound	موزیک متن
background sound	موسیقی پس زمینه
sound effect	جلوههایصوتی
sound technician	تکنسین صدا
I heard a sound .	صدائی به گوشم خورد( رسید )
sound signal	علائم صدا
to sound a parley	بگفتگوخواندن
complete sound	فشنگ کامل
fish sound	بادکنک ماهی
sound wave	موج صوتی
safe and sound	صحیح وتندرست
volume of sound	شدت صوت
sound frequency	بسامد صوتی
sound absorbing	صدا گیری
sound absorption	خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
sound absorption	جذب صدا
sound absorption	جذب صوت
sound bars	نوارهای صوتی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com