Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
specific weight
وزن مخصوص
specific weight
سنگینی ویژه
specific weight
وزن ویژه
Other Matches
weight average molecular weight
میانگین وزنی وزن مولکولی
specific
اخص
specific
ثابت
specific
مخصوص معین
specific
صریح
specific
مشخص
specific
معین
specific
مخصوص
specific
ویژه
specific
بخصوص خاص
specific gravity
ورن مخصوص
specific viscosity
گرانروی ویژه
specific humidity
رطوبت ویژه
specific humidity
نم ویژه
specific intent
نیت خاص
specific gravity
چگالی
specific heat
دمای ویژه
specific gravity
چگالی نسبی
specific gravity
گرانی ویژه
specific lattice
شبکه ویژه
specific performance
نحوه اجرای معین در قرارداد
specific yield
ابدهی ویژه
specific volume
حجم ویژه
specific variance
پراکنش اختصاصی
specific donor
دهنده ویژه
specific taxes
مالیاتهای خاص
specific search
تجسس اختصاصی منطقه
specific search
شناسایی مخصوص
specific rotation
چرخش ویژه
specific resistivity
مقاومت مخصوص
specific resistance
مقاومت ویژه
specific resistance
ضریب مقاومت
specific reluctance
واحد مقاومت مغناطیسی
specific permeability
قابلیت نفوذ مخصوص
specific permeability
ضریب نفوذپذیری
specific gravity
وزن مخصوص
specific capacity
فرفیت مخصوص
specific conductance
رسانایی
specific duties
عوارض گمرکی براساس مشخصات کالا
She is very particular ( specific ) about her appearance .
درباره سرووضعش خیلی مقید است
specific devise
زمین مشخصی که به ارث گذاشته شود
specific conductance
رسانندگی الکتریکی
specific drawdown
افت ویژه
specific cost
هزینه ویژه
specific cost
هزینه مستقیم
specific address
آدرس ذخیره سازی که مستقیماگ و بدون تغییر به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
species specific
نوع- ویژه
specific conductance
رسانندگی
specific capacity
ضریب فرفیت
specific code
کد برنامه که طوری نوشته شده است که فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند
specific gravities
گرانی ویژه
specific gravities
چگالی نسبی
specific gravities
ورن مخصوص
specific gravities
چگالی
specific address
نشانی خاص
specific gravities
وزن مخصوص
specific heat
گرمای ویژه
specific guardian
ولی خاص
specific code
کد مشخص
specific energy
انرژی مخصوص
specific code
رمز خاص
specific code
کد دودویی که مستقیماگ واحد پردازش مرکزی را هدایت می کنند و فقط از آدرس ها مقادیر مطلق استفاده میکند
specific emission
ضریب صدور
specific rotatory power
توان چرخشی ویژه
absolute specific gravity
سنگینی ویژه مطلق
specific inductivity capacity
فرفیت القایی ویژه
specific heat capacity
فرفیت گرمایی ویژه
non specific factors of production
عوامل غیر اختصاصی تولید
molecular specific heat
گرمای ویژه مولی
molar specific heat
گرمای ویژه مولی
specific electrical conductivity
هدایت الکتریکی مخصوص
specific inductive capacity
فرفیت القایی ویژه
specific ion electrode
الکترود یون ویژه
specific ionization coefficient
ضریب ویژه یونش
specific magnetic reluctance
مقاومت مغناطیسی ویژه
ratio of specific heats
نسبت گرمایی ویژه
specific rate constant
ثابت ویژه سرعت
specific fuel consumption
مصرف سوخت ویژه
brake specific fuel consumption
مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
self weight
ویژه وزن
self weight
خود وزن
it is of no weight
قدرواهمیتی ندارد
weight
وزن
weight
وزن دادن
weight
گرانی
weight in
وزن کشی
weight
قطعه سرب درکیف زین برای جبران کمبودوزن اسب
weight
لنگر
weight
نزن
weight
بارکردن
weight
سنگین کردن
weight
میزان
weight
فشار
weight
سنگینی
weight
سنگ وزنه
weight
بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
weight
چیزسنگین
You are going to gain weight. if you let yourself go.
اگر جلوی خودت را نگیری چاق می شوی
weight program
تمرین وزنه برداری
unladen weight
وزن کامل خودرو
carpet weight
وزن فرش
to lose weight
لاغر شدن
throw one's weight around
<idiom>
ازنفوذ کسی برای رسیدن به چیزی استفاده کردن
put on weight
<idiom>
افزایش وزن
pull one's weight
<idiom>
کارها را تقسیم کردن
total weight
وزن کل
light-weight
سر خالی
heavy weight
سنگین وزن
weight trainer
آموزندهوزنه
weight trainer
مربیوزنه
sliding weight
وزنمتحرک
weight function
تابع وزنی
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
weight and measures
سنگ و اندازه
unladen weight
وزن ناخالص خودرو
unit weight
وزن واحد
unit weight
وزن مخصوص
toe weight
وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
to carry weight
نفوذ یا اهمیت داشتن
the weight is kilogrammes
ان 5 کیلوگرم است
wet weight
وزن خالص مایعاتی که معمولا هنگام کارکردن وجوددارند
the weight is kilogrammes
وزن
statistical weight
وزن اماری
weight index
شاخص موزون
weight lifter
وزنه بردار
where is the kilogramme weight ?
وزنه ....
where is the kilogramme weight ?
سنگ کیلوگرم کجاست
weight zone
مربع وزن گلوله
weight training
بدن سازی
weight ton
تن سنگین
weight throw
پرتاب وزنه
weight the sugar
قند را بکشید
weight ratio
نسبت وزن
weight percent
درصد وزنی
weight of solids
وزن ذرات
weight man
پرتابگر وزنه یا چکش پرتابگر چکش
weight lifting
وزنه برداری
statistical weight
احتمال ترمودینامیکی
counter weight
پاسنگ
basis weight
وزن پایه
avoirdupois weight
اوزان و مقیاسات اجناس
atomic weight
wt.at :symb
atomic weight
وزن اتمی
atomic weight
جرم اتمی
gross weight
وزن کل
gross weight
وزن کل هواپیما یاخودرو با بار وزن خالص
gross weight
وزن ناویژه
gross weight
وزن ناخالص
gross weight
وزن با فرف
he is half your weight
وزن او نصف وزن شما است
heavy weight
18+ کیلوگرم
heavy weight
001 کیلوگرم
heavy weight
38+ کیلوگرم
bat weight
وزنه اضافی متصل به چوب بیس بال
formula weight
وزن فرمولی
fixed weight
وزن ثابت
counter weight
وزنه مقابل
cross weight
وزن ناخالص
curb weight
وزن کل خودرو با سوخت وتجهیزات
counter weight
وزنه تعادل
certificate of weight
گواهی وزن
weight by volume
وزن حجمی
design take off weight
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
volumetric weight
وزن حجمی
brake weight
لنگر
dead weight
وزن خشکه
bow weight
وزن کمان
draw weight
نیروی لازم برای کشیدن زه
drop weight
وزن سقوطی
beta weight
وزن بتا
empty weight
وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
equivalent weight
وزن معادل
equivalent weight
وزن هم ارز
it pulls its weight
نسبت به سنگینی خودش خوب می کشد
laden weight
وزن کلی خودرو با بار
dead weight
وزن خالص وسیله حمل ونقل بدون بار
make weight
سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
net weight
وزن خالص
net weight
وزن کلی
make weight
سر وزن رسیدن وزنه بردار
make-weight
سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
operating weight
وزن عملیاتی
paper weight
کاغذ نگهدار
dead weight
وزن بی اوار
short weight
وزنه کم
short weight
سنگ کم
dead weight
ویژه وزن
dead weight
خودوزن
ramp weight
حداکثر وزن ممکن هواپیما
dead weight
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
paper weight
وزنه
molecular weight
جرم مولکولی
landing weight
وزن فرود
landing weight
وزن با هنگام تخلیه
letter weight
کاغذ نگاه دار
light weight
سبک وزن در اصطلاح کشتی و مشت زنی و مانندانها
atomic weight
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
landed weight
وزن کالا هنگام تخلیه
molecular weight
وزن مولکولی
make-weight
سر وزن رسیدن وزنه بردار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com