Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
split link
چاکشاخهایرابط
Other Matches
split
از هم جدا کردن
split
میلههای باقیمانده
split
پا باز
split
وزنه برداری یکضرب فرانسوی
split
یک پا جلوو یک پا به عقب
split
از جبهه دورافتادن
split
شکافتن
split
دو نیم کردن
split
چاک
split
نفاق
split
ترک
split
شکاف
split
دوبخشی شکافتن
split
دونیم کردن
split
مساوی
split
انشعاب
split up
<idiom>
جداشدن
to be split
[over something]
[with somebody]
موافقت نکردن
[با کسی]
[سر چیزی]
split t
نوعی طرح تهاجمی شبیه به جبهه تی
split up
شکستن
split up
پاره شدن
split up
از هم جدا شدن از هم پاشیدن
to split the d.
میانه را گرفتن
do split
ضربهای در بولینگ که میله جلو و 7 یا 01 را جا می گذارد
split
جدا شدن از گروه
to be split
[over something]
[with somebody]
مخالفت کردن
[با کسی]
[سر چیزی]
split
ترک برداشتن تقسیم کردن
split second
ان
split second
قسمتی از ثانیه
to be split
[over something]
[with somebody]
ناسازگاری کردن
[با کسی]
[سر چیزی]
T link
اتصال سریع و طولانی داده
link-up
عمل الحاق
link up
عمل الحاق
link
حلقه زنجیر نوار فشنگ
link up
پیوستن
T link
که میتواند داده تا چند مگابیت در ثانیه منتقل کند
link-up
پیوستن
link
حلقه
link
ملحق شدن دو یکان
link
نقطه الحاق
link
الحاق ملحق
link
اتصال
link
دانه زنجیر پیوند
link
بند
link
میدان گلف
link
متصل کردن
link
بهم پیوستن
link
زنجیر قلاب
link
نوار
link
شاخه رابط
link
جفت کردن
link
رکابی
link
پیونددادن
link
رابط
link
عضو اتصال
link
پیوند
link
مسیر ارتباطی یا کانال بین دو قطعه یا وسیله
link
ارتباط
link
تابع نرم افزاری که امکان ارسال داده بین برنامههای ناسازگار میدهد
link
تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد
link
دادهای که در فایل یا برنامه کاربردی دیگری به آن مراجعه شده است
link
لیست داده هایی که هر ورودی آدرس بعدی را دارد
link
به هم پیوستن
link
برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
link
طرح ISO/OSI که بستههای داده را به اتصال بعدی می فرستد و تصحیح خطا میکند
link
قوانین بیان ارسال داده روی کانال
link
دستور ترکیب یک لیست از فایلهای جداگانه با هم
link
حلقه زنجیر
link
پیوند دادن
link
اتصال یا وصل کردن دو قطعه سخت افزار یا نرم افزار
split the uprights
امتیاز ضربه با پا را پس ازامتیاز تماس بدست اوردن
lickety split
باسرعت وتعجیل
split spoon
قاشق نمونه برداری
lickety split
باعجله
split phase
انشقاق فاز
straddle split
وضع باز پاها به طرفین
split window
پنجره تقسیم بندی شده
split wheel
چرخ نیمه یا نصفه
split wheel
نیم چرخ
split tackle
تکل قیچی
split unit
یکان جدا شده یا مجزا شده
split trail
سهم باز
split shift
تقسیم ساعات کار بدو یا چندقسمت
split risk
تفکیک خطر
split hair
موشکافی
split end
گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
split decision
رای اکثریت داوران
split cameras
دوربینهای زوجی دوربینهای دوقلو
split bricks
اره کردن اجر
pocket split
باقی ماندن میلههای 5 و 7یا 5 و 9 بولینگ
split bricks
بریدن اجر
split brain
دوپاره مخ
split jump
پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
split jump
پرش روسی
split lean
پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین
split ring
فنر نمونه گیر
split pipe
نیم لوله
split pipe
ناو
split pin
میله لولا
split pen
میله لولا
split pea
لپه
split pea
نخود دولپه
split line
خط قالب
split peas
لپه
split personality
تعدد شخصیت شخصیت دو نیم
split-screen
صفحه شکافته
split-screen
صفحه تقسیم بندی شده
split-screen
صفحه نمایش تقسیم شده
baby split
وضعی که میلههای 2 و 7 یا3 و 01 بولینگ باقی می ماند
to split open
با دو نیم شدن
[از هم جدا شدن]
باز کردن
split ticket
<idiom>
انتخاب افراد سیاسی برای رای
split-screen
صفحه شکسته
split-screen
نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
split infinitive
مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
split infinitives
مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
split screen
نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
split screen
صفحه شکسته
split screen
صفحه شکافته
split screen
صفحه تقسیم بندی شده
split screen
صفحه نمایش تقسیم شده
split screen
صفحه نمایش دوبخشی
split the difference
<idiom>
واریز اختلاف پول
split hairs
<idiom>
فرق گذاشتن
to split one's sides
از خنده روده برشدن
to split hairs
موشکافی کردن
to split hairs
باریک بین شدن
to split hairs
نکته گیری کردن
to split the difference
تفاوت میان دو چیز را دو نیم کردن
to split the difference
میانه را گرفتن مصالحه کردن
split-level
چند سطحی
split-level
سه نیم اشکوبی
banana split
نوعیدسر همراهباموز-بستنیوآجیل
split-screen
صفحه نمایش دوبخشی
split bet
شرطدوحالته
warm link
پیوند گرم
sleeve link
دکمه زنجیری
link verb
افعالربطیمثلAppear,Be,Seem
to link hands
دست بهم دادن
compression link
حلقهاتصال
the connecting link
علت
cutter link
اتصال
lifting link
اتصالدنده
track link
اتصالشیار
cuff link
دکمهسرآستین
link-ups
عمل الحاق
data link
محور مخابرات
data link
ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
data link
راه اصلی که اطلاعات در ان بصورت دیجیتال منتقل میشوند
data link
تجهیزاتی که اجازه انتقال اطلاعات به صورت یک داده رامیدهد
data link
اتصال داده
drag link
اتصال کششی
drag link
عضو کشش
dynamic link
پیوند پویا
end link
حلقه انتهایی
end link
حلقه پایانی
fuse link
فیوز باز
fuse link
رابط فیوز
fuse link
فشنگ فیوز
fusible link
عضو ذوب شونده
fusible link
اتصال کوچک در یک PLA که میتواند وسیله را موقتا به برنامه وصل کند
data link
پیوند دادهای
coupler link
عضو اتصال
link-ups
پیوستن
missing link
حلقه مفقوده
acetylene link
پیوند استیلنی
acetylenic link
پیوند استیلنی
causal link
رابطه سببیت
cold link
پیوند سرد
cold link
پیوند دستی
common link
حلقه معمولی
communication link
پیوند ارتباطی
communication link
تسلسل مخابراتی
communication link
رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
communication link
اتثال ارتباطی
communications link
پیوند مخابراتی
coupler link
لینک اتصال
fusible link
اتصال گداختنی
link trainer
دستگاه پروازاموز
link attached
دور
link belt
نوار فشنگ
link fuse
فیوز باز
link chain
زنجیر اتصال
link encryption
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
link chain
زنجیر رابط
link attached
دور دست
link attached
راه دور
link belt
تسمه رابط
link belt
تسمه اتصال
link boy
مشعل دار
saddle link
حلقه زین دار
data link
پیوند داده
intermediate link
حلقه میانی
line link
خط اصلی
radio link
پیوند رادیویی
link belt
نوار حلقهای جداشونده فشنگ
link register
ثبات پیوند
link road
راه فرعی
link bar
میله اتصال
split pole converter
تبدیل گر با انشقاق قطب
split half method
روش دو نیمه کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com