Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (9 milliseconds)
English
Persian
star diagonal
ستارهمورب
Other Matches
diagonal
سیم چین
diagonal
قطر
diagonal
قطری
diagonal
انبر
diagonal
سیم بر متقاطع
diagonal
اسکی تورینگ و اسکی صحرانوردی
diagonal
گامبرداری بطریق ضربه پا و فشارباپای دیگر
diagonal
قاطع دو زاویه
diagonal
دوگوشه
diagonal
اریب
diagonal
قطر چهار ضلعی
diagonal
مورب
diagonal arch
طاق قوسی قطری
diagonal buttress
پایهادیب
diagonal move
اجزاینمایشگر
diagonal flow
جریان مورب
major diagonal
قطر اصلی
[ریاضی]
diagonal matrix
ماتریس قطری
leading diagonal
قطر اصلی
[ریاضی]
main diagonal
قطر اصلی
[ریاضی]
diagonal pass
پاس مورب
diagonal matrix
ماتریسی که همه اجزای ان به جز اجزای قطر اصلی صفر باشد
diagonal power
قدرت قطری
diagonal perspective
پرسپکتیو قطری
diagonal perspective
پرسپکتیو مورب
double diagonal
دوپوسته
diagonal bucking of web
کمانش قطری جان تیر
diagonal compession force
نیروی فشار قطری
diagonal flow compressor
کمپرسور با جریان متناوب
off diagonal cross peaks
پیکهای چلیپایی خارج از قطر
principal diagonal
[matrix]
قطر اصلی
[ریاضی]
primary diagonal
[matrix]
قطر اصلی
[ریاضی]
the main diagonal of a matrix
قطر اصلی یک ماتریس
[ریاضی]
all star
تیم تمام ستاره
five star
افسر پنج ستارهای
two star
دوستارهای
co-star
نقش مشترک داشتن
two star
سرلشکر
co-star
همبازیگر
co-star
همبازی
two star
دریا دار
co-star
همبازیگری کردن
star
انجم
star
نوعی قایق دونفره
star
ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
star
باستاره زینت کردن
star
ستاره
star
نجم
star
کوکب
star
نشان ستاره اختر
all-star
تیم تمام ستاره
d. star
ستاره جفتی
star of bethlehem
عیسی
star spangled
مزین به ستاره
star shell
گلوله منور
star shell
گلوله نورافشان
star sapphire
یاقوت کبود درخشان
star program
بدون خطا اجرا شود
star program
برنامه کامل
star of bethlehem
ستاره بیت اللحم
star network
شبکه ستارهای
star voltage
ولتاژ ستاره
star connection
اتصال ستارهای
star connection
اتصال ستاره
star crossed
بدشانس
star crossed
دارای ستاره نحس
star drag
وسیله کشیدن نخ روی قرقره ماهیگیری
star finder
ستاره یاب
star globe
ستاره یاب کروی
star grass
هر نوع گیاه گل ستارهای
star handle
دستگیره گردان
star spangled
ستاره نشان
star thistle
قنطوریون ستارهای گل توری
the north star
ستاره قطبی یا شمالی
word star
یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
Star Wars
جنگ فضایی
Lesghi star
ستاره لسگی
[این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
lucky star
<idiom>
ستاره بخت واقبال
star-studded
فیلمیااجرائیکهستارههایزیادیدرآنبازیمیکنند
star sign
علامتزودیاک
rising star
آیندهدار باآتیه
film star
ستارهیکفیلم- سوپراستار
star circuit
مدار ستارهای
star chart
نقشه ستارگان
star turn
ستاره یا شخصیت برجسته جماعت
star turn
موضوع مهم وقابل توجه
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
star washer
واشر ستاره ای
star anise
بادیان ختایی
star bit
بیت ستاره
star catalogue
فهرست ستارگان
star chamber
دادگاه عالی مدنی وجنایی
star chamber
جابرانه وسری
star facet (8)
تراشستارهای
shooting star
تیرشهاب
cascaded star
روش گره ها در شبکه با توپولوژی ستاره با بیش از یک hub که در صورت مشکل پشتیبانی از آن ایجاد میکند
day star
خورشید
dog star
ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
double star
دوتایی
double star
دوگانه
double star
ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
dwarf star
ستاره کوتوله
Energy Star
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
evening star
ناهید
evening star
زهره
evening star
برجیس
evening star
مشتری
evening star
عطارد
campaign star
نشان جنگی ستاره
blazing star
هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
blazing star
ستاره دنباله دار
shooting star
شهاب ثاقب
Pole Star
Polaris
Pole Star
ستاره قطبی
Pole Star
جدی
falling star
شهاب
falling star
ثاقب
falling star
تیرشهاب
falling star
حجر سماوی
falling star
تیر شهاب
falling star
شخانه
binary star
دوتایی
binary star
ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
shooting star
ستاره ثاقب
evening star
ستاره شامگاهی
fixed star
ستاره ثابت
fixed star
ثوابت
neutron star
ستاره نوترونی
multiple star
ستاره چندگانه
star cloud
سحابی ستارهای
star cloud
ابری ستارهای
north star
ستاره قطبی
silver star
نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
north star
ستاره شمالی
radio star
اختر رادیو
north star
جدی
pulsating star
ستاره تپنده
proto star
پیش ستاره
morning star
ستاره بامدادی
star nebula
ابری ستارهای
morning star
زهره
gaint star
ستاره غول
giant star
ستاره بزرگ و درخشان
day star
ستاره بامداد
star nebula
سحابی ستارهای
interconnected star
اتصال زیگزاگی
jet star
نوعی هواپیمای کوچک حمل ونقل چهار موتوره جت
moring star
ستاره بامداد
moring star
ستاره صبح ناهید
moring star
شباهنگ
moring star
زهره
morning star
ستاره صبح
pulsating star
ستاره ضربان دار
star delta switch
کلید ستاره مثلث
Guernsey Star-of-Bethlehem
سیر ناپل
open star cluster
خوشه باز ستارهای
heliacal setting of a star
افول نمودارستاره پیش ازخورشید
heliacal rising of a star
طلوع نمودارستاره پیش ازخورشید
bronze star medal
مدال ستاره برنز
bronze service star
نشان خدمت برنزی
born under an unlucky star
بد اختر
He has not a single star in all the seven skies.
<proverb>
یک ستاره در هفت آسمان ندارد.
star network topology
شبکهای از چندین ماشین که هر گره آن به hub مرکزی وصل است
hitch one's wagon to a star
<idiom>
دنبال هدف رفتن
section of a follicle: star anise
قسمتهایمختلفبرگه
The box office star of 1980.
پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com