English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
state of siege حالت محاصره
Other Matches
siege محاصره
siege احاطه
siege محاصره کردن
siege محاصره حصار
siege قلعه
to lay siege to محاصره کردن
siege mentality دشمن پنداری همه جانبه
siege mentality احساس مورد حمله و خصومت بودن
to lay siege to گرد گرفتن
To lay siege to a city . شهری را محاصره کردن
0To break thru a blockade ( siege ) . محاصره را شکستن
national [state, federal state] <adj.> حکومتی
national [state, federal state] <adj.> دولتی
state- ایالت کشوری
state- ابهت
state- افهار کردن وتصریح کردن
state- مقام ورتبه
state- سیاسی رسمی وضع
state- دولتی
state- حالت
state- کشور
state- حال
state- وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state- مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
to be in a state of a بیم داشتن
corresponding state حالت متنافر
to be in a state of a هراسان بودن
to keep state شان یا مقام خودراحفظ کردن
to keep state خود را گرفتن
what state در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
two state دو حالتی
state- تعیین کردن وقرار دادن
to be in a state of f. پیوسته درتغییربودن
state- وضعیت
state- وضعیت چیزی
the state effusion seminal causedby cleanness ofجنابت
state توضیح دادن
state حالت
state کشور
state ایالت کشوری
state دولتی
state سیاسی رسمی وضع
state مقام ورتبه
state دولت
state دولتی حالت
state جزء به جزء شرح دادن
state افهار داشتن افهارکردن
state تعیین کردن حال
state چگونگی
state کیفیت
state دولت استان
state ملت
state ایالت
state جمهوری کشور
state کشوری
state ابهت
state افهار کردن وتصریح کردن
state- ایالت
state وضعیت چیزی
state وضعیت
state- جزء به جزء شرح دادن
state- افهار داشتن افهارکردن
state- چگونگی
state- دولت
state- تعیین کردن حال
state- کشوری
state- دولتی حالت
state- دولت استان
state- ملت
state- جمهوری کشور
state مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state تعیین کردن وقرار دادن
state حال
state- توضیح دادن
state- کیفیت
state of alert وضعیت هوشیاری
state of alert وضعیت اماده باش یکان
state of being cheated غبن
state socialism سوسیالیسم دولتی
state of equilibrium حالت تعادل
state ownership مالکیت دولتی
state of alert وضعیت امادگی
state road شاهراه
state stress وضعیت تنش
state midicine سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
state succession توالی دولتها
state succession تعویض دولتهابه طور متوالی
state of grace تائید
state of grace توفیق
state of in her itance ملک یا دارایی قابل توارث
state planning برنامه ریزی دولتی
state prison زندان ایالتی
state of war حالت مخاصمه
state prison زندان دولتی
state of the realm طبقات اجتماعی یا سیاسی کشور
state property دارائی دولت
state property اموال عمومی
state of stress حالت تنش
state religion مذهب رسمی
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
state of rest حالت ساکن
state of the art جدیدترین تکنولوژی تکنولوژی جدید
state of purity طهارت
state of being cheated مغبونیت
state midicine سیستم پزشکی ملی
state lamb در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی ندارم که رهگیری انجام دهم و برگردم
state aid کمک دولت به موسسات عام المنفعه وغیره
sol state حالت سولی
state affairs امور مملکتی
sending state کشور فرستنده
state enterprise بنگاه دولتی
sending state کشور اعزام کننده پرسنل
state enterprise مالکیت دولتی
stable state حالت پایا
spin state حالت اسپین
solid state نیمه هادی
soild state حالت جامد
state attorney نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state bank بانک استان
state bank بانک دولتی
state college دانشکده دولتی
state criminals مقصرین سیاسی
state hood حالت وشرایط ایالات امریکا
state hood ایالتی
state guard ارتش ایالتی
state guard نیروی نظامی ایالتی
state government دولت مرکزی
state function تابع حالت
state flower گل علامت مخصوص هر استان یا کشور
state diagram نمودار حالات
state criminals مجرمین سیاسی
state craft سیاستمداری
state chicken در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
solid state حالت جامد
wait state وضعیت انتظار
wait state حالت انتظار
wait state 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
unpolarized state حالت ناقطبیده
unstable state حالت ناپایا
two state variable متغییر دو حالتی
two state jump جهش دو حالتی
two state circuit مدار دو حالتی
two state algebra جبر دو حالتی
State Department وزارت برون مرز
transition state حالت گذار
totaliarian state دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
totaliarian state دولت توتالیتر
waiting state وضعیت کامپیوتر که در آن برنامه درخواست ورودی یا سیگنال میکند پیش از ادامه اجرا
war state دولت جنگی
war state دولت نظامی declaration preventivetotal
quantum state حالت کوانتومی [فیزیک] [شیمی]
belonging to the state <adj.> حکومتی
belonging to the state <adj.> دولتی
lie in state <idiom> بعداز مرگ دیدن جسد
state of mind وضعیتوشرایطدریکلحظه
state of affairs شرایطوموقعیتهایمربوطبهیکنفر
head of state ملکهیارئیسجمهور
head of state پادشاه
State Department وزارت امور خارجه
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
zero wait state وضعیت یک وسیله
to state one's opinion افهارعقیده کردن
three state logic : بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
stationary state حالت ایستاده
stationary state تعادل درحالت سکون
stationary state وضعیت سکون
state's evidence گواه جنایی
state's evidence گواه دادگاه جنایی
state's attorney نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state vector بردار حالت
state vector بردار وضعیت
state vector بردار حلات
state university دانشگاه دولتی
state university دانشگاه ایالتی
state to which one belongs دولت متبوعه siege-neutralized-neutral-buffer
state tiger در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
steady state حالت دائمی
steady state وضعیت پایدار
steady state وضعیت بارشد مداوم
three state logic دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
the state of being married احصان
the outward state فاهر
territory of state قلمرو دولت
supervisor state وضعیت نظارت
supervisor state حالت نظارت
steady state مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و..
steady state حالت پایا
steady state حالات دائم
steady state حالت ثابت
state table جدول حالات
it does not befit his state لایق مقام یا وضع او نیست
ground state نیروی اساسی حالت اساسی
ground state کمترین نیرو
state budget بودجه دولت
vitreus state حالت شیشهای
glassy state حالت شیشهای
garrison state ایالت نظامی
friendly state کشور خودی
friendly state کشور دوست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com