English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
static balance توازن ایستا
static balance بالانس ایستا
Other Matches
static بدون تحرک
static حافظه غیر فرار که نیاز به تنظیم مجدد ندارد
static زیر تابعی که از هیچ متغیری جدا از آدرس ها عمودند استفاده نمیکند
static MAR که تا وقتی داده می پذیرد که منبع تغذیه روشن است و داده نیازی به تنظیم مجدد ندارد
static بارالکتریکی که در یک قطعه الکتریکی یا شخص قابل ایجاد است
static 1-
static که در زمان تغییر نمیکند. 2-
static که پویا نیست
static چاپ وضعیت سیستم پس از خاتمه فرآیند
static ایستا
static ساکن
static ایستاده
static وابسته به اجسام ساکن
static استاتیک
static ثابت
static فشار ثابت هوا
static نیروی ثابت
static الکتریسیته ساکن وضعیت ثابت
static ram RA ایستا
static pressure فشار ایستایی
static pressure فشار ثابت هوا
static memory حافظه ایستا
static load بار استاتیک
static line بند ثابت چتر یا بازکننده چترنجات
static ram حافظه ایستا
static refresh بازسازی ایستا
static relocation جابجاسازی ایستا
static relocation جابجایی ایستا
static allocation تخصیص ایستا
static seal واشر
static sensitivity حساسیت استاتیک
static sense حس تعادل
static lift برای استاتیک
static head فشار ایستایی
static generator مولد برق ساکن
static convergence همگرایی استاتیک
static breeze وزش الکتریکی
static reflex بازتاب تعادل
static electricity برق ساکن
static electricity الکتریسیته ساکن
static employment کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
static equilibrium تعادل ایستا
static file پرونده ایستا
static file فایل ایستا
static flux شار استاتیک
static friction اصطکاک در استانه حرکت
static friction اصطکاک ساکن
static interference پارازیت جوی
static equilibrium تعادل استاتیک [فیزیک] [مهندسی]
static stability پایداری استاتیک
static storage انباره ایستا
static structure ساخت ایستا
static test ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
static transformer مبدل ثابت
static vent روزنه اندازه گیری فشار ثابت هوا
static seal لایی
static equilibrium تعادل مکانیکی [فیزیک] [مهندسی]
static economy اقتصاد ساکن وضعیت اقتصادی یی که مدت زیادی دوام یابد
static analysis تجزیه و تحلیل ایستا
static analysis تحلیل استاتیک
static analysis تحلیل ایستا
static characteristic مشخصه استاتیک
static charge برق ساکن
static dump روگرفت ایستا
static economy اقتصاد ایستا
static dump روبرداری ایستا
static propeller thrust تراستی که توسط یک ملخ تولید میشود
pitot static system سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
man made static پارازیت غیر جوی
static luminous sensitivity حساسیت نوری استاتیک
pitot static tube لوله ثابت انتن فشارسنج هوا
Science does not remain static. علم همواره در حرکت است
negative static stability ناپایداری ایستای منفی
static storage allocation تخصیص انباره ایستا
static random access memory حافظه دستیابی مستقیم ایستا
balance متعادل کردن
out of balance نامتعادل
available balance مانده موجود
to balance out میزان کردن [تنظیم کردن ]
off balance <idiom> فراهم نکردن ،قادربه ملاقات غیرمنتظره نبودن
off-balance فردیکهمتعادلنایستادهوهرلحظهامکانداردبرزمینبخورد
balance تراز کردن متعادل کردن بالانس
balance هم وزن
balance احتمال رویداد خطا
balance بالانس کردن
balance تتمه
balance ترازش
balance تراز شدن متعادل کردن ترازو
balance تعادل
balance موازنه صورت وضعیت
balance موازنه کردن تعادل
balance موازنه تتمه حساب
balance تراز
balance میزان
balance ترازو
balance برای همه خطاها یکسان است
balance قرار دادن متن و تصویر در یک صفحه به یک روش جذاب
balance برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
balance توازن
balance تراز همیاری
balance روش اطمینان یافتن از هم سطح بودن در انتهای دو ستون
balance روش استفاده از همه ریشههای شبکه به یک اندازه
balance خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balance مانده
balance موازنه
balance مدار الکتریکی که یک بار صحیح را روی خط ارتباطی قرار میدهد.
balance مانده برابرکردن
roman balance قپان
balance sheets ترازنامه
balance sheets تراز نامه
accoutn balance مانده حساب
balance of account مانده حساب
spring balance تعادل فنری
line balance تعادل خط
shoulder balance بالانس شانه
balance sheets بیلان
balance sheet ترازنامه
balance sheet بیلان
balance sheet تراز نامه
scale of balance کپه
balance of payments تراز پرداختها
visible balance تراز اشکار
voltage balance میزان ولتاژ
voltage balance موازنه ولتاژ تعادل ولتاژ
water balance بیلان اب
balance rail ریلتوازن
beam balance ترازو
Roberval's balance ترازویبلوار
bank balance پولموجود در حساببانکیفرد
hang in the balance <idiom>
balance of payments ترازپرداختها
balance of payments موازنه پرداختها
visible balance تراز مرئی
trial balance تراز ازمایشی
tip the balance <idiom> تصمیم گرفتن ،نفوذ درتصمیم گیری
strike a balance موازنه بدست اوردن
swan balance بالانس قو
system balance تعادل سیستم
tiger balance بالانس ببر
counting balance ترازوی عقربه دار
torsion balance ترازوی پیچشی
torsion balance میزان ت_نش
trade balance موازنه تجاری
trade balance موازنه تجارتی
trial balance ترازنامه ازمایشی
to strike a balance موازنه دراوردن
debt balance مانده بدهکار
load balance تعادل بار
burden balance تعادل بار
budget balance توازن بودجه
budget balance تعادل بودجه
balance window پنجره چرخان
balance wheel رقاص ساعت
balance theory نظریه توازن
balance tab بالچه تعادل
cash balance مانده نقدی
cash balance تراز نقدی
charge balance موازنه بار
debit balance سندبدهکاری
debit balance مقدار بدهکاری
aerodynamic balance تعادل ایرودینامیکی
crane balance تعادل جرثقیل
counting balance ترازوی نشان دهنده
ampere balance امپرسنج متوازن
counter balance وزنه تعادلی
checks and balance کنترل و مقابله
balance of trade تفاوت رقم صادرات و واردات دوکشور با هم
balance of trade تفاوت رقم واردات و صادرات کشور در زمان معین
balance due مانده معوق
balance control ترازپای
analytical balance تعادل تحلیلی
balance coil پیچک تراز
balance climbing صعود تعادلی
balance beam چوب موازانه
analytical balance ترازوی تجزیه
automatic balance ترازوی خودکار
balance economy اقتصاد متوازن
balance indicator ترازنما
balance of external liabilities and claims مانده مطالبات و بدهیهای خارجی
balance of trade ترازبازرگانی
balance of trade موازنه تجاری
balance of trade تراز تجاری
balance of trade تراز بازرگانی
balance of the amount باقیمانده مبلغ
balance of power توازن قوا
balance of power تعادل قدرتها
balance of freight پس کرایه
credit balance مانده بستانکار
pressure balance فشارسنج
idle balance مانده راکد مانده غیرفعال
magnetic balance تعادل میدان
induction balance تراز القا
letter balance ترازوی نامه کشی
magnetic balance تعادل مغناطیسی
active balance مانده فعال
adverse balance موازنه منفی
mass balance موازنه جرم
material balance موازنه مواد
negative balance مانده منفی
balance in hand موجودی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com