Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
station bill
لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
station bill
جدول محلها
Other Matches
The bill, please.
لطفا صورت حساب.
bill
لایحه
bill
قبض صورتحساب
bill
برات
bill
سند
bill
اسکناس
bill
صورتحساب
the bill
صورت حساب
bill
نوک بنوک هم زدن
bill
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
way bill
سند حمل
way bill
بارنامه
way bill
بارنامه راه اهن
way bill
بارنامه دریایی
bill
نوک
bill
منقار
May I have my bill, please?
ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
bill
نوعی شمشیرپهن
bill
صورتحساب دادن
bill nye
صورتحساب
bill of e.
برات
to f. the bill
واجدشرایط بودن
bill
بیجک
bill
سند مالی لایحه یا طرح قانونی
got through (the bill got through the ma
لایحه از مجلس گذشت
bill
گزارش جریان دعوی
bill
قبض
bill
اسنادبازرگانی
bill
تهیه کردن صورتحساب
bill
دادخواست
bill
حواله
way station
ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
on station
روی هدف
on station
پروازهواپیما بالای هدف
on station
اماده باش بالای هدف
sub station
پست فرعی
way station
ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
on station
رسیدن به هدف
station
توقفگاه نظامیان وامثال ان
station
پایگاه
station
استقرار یافتن
station
مستقرکردن
station
محل ماموریت
station
پاسگاه
station
محل
station
پست
station
درپست معینی گذاردن
station
مقام مستقرکردن
station
موقعیت اجتماعی وضع
station
جایگاه
station
مرکز
station
جا درحال سکون
station
وقفه
station
سکون پاتوق
station
ایستگاه اتوبوس وغیره
station
رتبه
station
محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
way station
ایستگاه رله مخابراتی
Is the next station ... ?
آیا ایستگاه بعدی ... است؟
station
ایستگاه
Where is the station?
ایستگاه کجاست؟
station
نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
station
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
station
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
station
یا مقصد استفاده میشود
members bill
member
foreign bill
برات خارجی
foreign bill
برات ارزی
foreign bill
حواله ارز خارجی
play bill
اگهی نمایش
fly bill
اگهی دستی
fly bill
اعلان دستی
first reading of a bill
شوراول لایحه
bill of oredit
اسنادخزانه
foreign bill
برات قابل پرداخت در خارج ازکشور
long bill
نوک دراز
hook bill
منقار نوک برگشته
hook bill
منقارعقابی
member's bill
طرح قانونی
hawks bill
لاک پشت منقار دار
hawk bill
لاک پشت ابی
hard bill
پرندگان سخت منقار
bill of particulars
شرح خواسته
financial bill
لایحه مالی
due bill
برات پرداختنی
due bill
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
omnibus bill
لایحه قانونی که مسائل گوناگون در بر دارد
bill of sale
بیع نامه
bill of poreclosure
poreclosure
bill of quantites
فهرست مقادیر
bill of quantites
سیاهه چندی ها
bill of quantities
فهرست مقادیر
bill of quantities
صورت مقداری
bill of quantities
فهرست کمی مواد
bill of sale
صورت فروش
bill of sale
فاکتور
bill payable
برات قابل پرداخت
blank bill
براتی که در ان محل پرداخت قید نشده باشد
clean bill
برات ساده
due bill
سند بدهی
dishonour a bill
نکول
currency of a bill
مدت برات
crow bill
انبرگلوله کش
cross bill
شکایت متقابل
cross bill
لایحه دفاعیه
creditor's bill
به ورثه میدهد
creditor's bill
رسیدی که بستانکار متوفی درمقابل دریافت مقداری ازترکه به عنوان تصفیه حساب
cranes bill
یکجورانبرجراحی
cranes bill
شمعدانی
clearing a bill
محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
bill of sale
سند فروش
usance bill
برات به وعده
twin bill
دو مسابقه توام در یک برنامه
true bill
اعلام جرمی که هیئت منصفه در فهر ان صحه گذارند
treasury bill
اسناد خزانه
transit bill
پروانه عبور
transit bill
اجازه عبور
training bill
برنامه اموزشی
to veto a bill
لایحه قانونی راردکردن
to talk out a bill
مذاکره کردن در باره لایحهای انقدرکه موکول ببعدگرد د
to rush a bill through
لایحهای راباشتاب ازمجلس گذرانیدن
to protean a bill
وجه براتی راتامین کردن
victualling bill
پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
wage bill
لیست حقوق
a hefty bill
صورتحساب سنگینی
I think there is a mistake in the bill.
من فکر میکنم اشتباهی در صورتحساب هست.
How much is my telephone bill?
صورتحساب تلفنمان چقدر میشود؟
Please have my bill ready.
لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
pad the bill
<idiom>
اضافه شدن هزینههای کاذب
foot the bill
<idiom>
پرداختن
fill the bill
<idiom>
مناسب برای همه جا
double bill
مسابقهورزشی-تئاتریاسینماکهدرآندوبرنامهاجراشود
bill posters
کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است
bill poster
کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است
watch bill
لوحه نگهبانی ناو
to dishonour a bill
براتی را فکول کردن
to bill and coo
باهم غنج زدن
to bill and coo
بوسه بازی کردن
soft bill
مرغ مگس خوار
soft bill
پرنده منقار نازک حشره خوار
sight bill
حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
sight bill
برات دیداری
show bill
تابلو اعلان نمایش
short bill
برات کم مدت
sets of bill
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
road bill
بارنامه
retiring a bill
براتی را تسویه کردن
protect a bill
وجه براتی را تامین کردن
stork's bill
شمعدانی عطر
stork's bill
گل عطر
time bill
برنامه حرکت قطار
time bill
سفته مدت دار
through bill of lading
بارنامه سراسری
through bill of exchange
بارنامه سراسری
the bill of has come to mature
وعده پرداخت برات رسیده است
the bill is undue
وعده برات نرسیده است
the bill is overdraw
سر رسید برات منقضی شده است
the bill has come to maturity
موعد پرداخت برات منقضی شده است
the bill has come to maturity
وعده پرداخت برات رسیده است
stork's bill
برگ عطر
play bill
اعلان نمایش
bank bill
حواله بانکی
bill of goods
فهرست تجارتی
bill of goods
صورت کالا
bill of exgchange
سفته
accommodation bill
سفته دوستانه
bill of exgchange
برات
bill broker
دلال برات
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
bill of guarantee
ضمانتنامه
bill of indicment
کیفر خواست
bank bill
اسکناس
bank bill
برات بانک
battle bill
فهرست استعداد رزمی ناو
bill board
تخته لنگر
appropriation bill
صورت ضبط اموال
bill of fare
برنامه
bill of fare
هزینه سفر
bill book
دفتر بروات
bill of exchange
برات
bill of exchange
برات مبادلهای
bill of exchange
برات ارزی
bill of disfranchise
disfranchise
bill of costs
صورت هزینه دادرسی
bill of attainder
لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
bill exchange
برات بازرگانی
air bill
بارنامه محموله هوایی
accommodation bill
برات دوستانه
accommodation bill
براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
bill hook
دهره
bill of divorce
طلاق نامه
bill of entry
افهارنامه ورودی افهارنامه گمرکی
bill of exchange
حواله یا برات کتبی غیرمشروط
bill broker
واسطه تنزیل
bill exchange
برات
airway bill
بارنامه حمل هوایی
bill of exceptions
صورت استثنائات
bill of exception
اعتراض نامه
bill of entry
افهارنامه ورودی
bill hook
دستعاله
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com