English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
station house ایستگاه کلانتری
station house مرکزکلانتری
station house ایستگاه راه اهن
Other Matches
station مستقرکردن
station محل ماموریت
station پاسگاه
station محل
station ایستگاه اتوبوس وغیره
station پست
station توقفگاه نظامیان وامثال ان
station درپست معینی گذاردن
station رتبه
on station روی هدف
station پایگاه
way station ایستگاه رله مخابراتی
on station پروازهواپیما بالای هدف
on station اماده باش بالای هدف
on station رسیدن به هدف
station یا مقصد استفاده میشود
station وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
station نرم افزار و سخت افزار در مشخصات FDDJ که حاوی اطلاعات کنترل هستند
station میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
station محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
station سکون پاتوق
station وقفه
station جا درحال سکون
station مقام مستقرکردن
station استقرار یافتن
sub station پست فرعی
Is the next station ... ? آیا ایستگاه بعدی ... است؟
station موقعیت اجتماعی وضع
Where is the station? ایستگاه کجاست؟
station جایگاه
station مرکز
way station ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
way station ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
station ایستگاه
remote station ایستگاه دور دست
repeater station مرکز تقویت کننده
cleaning station ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
shunting station ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
relay station ایستگاه واسطه
consolidating station ایستگاه تکمیل کننده بار
control station ایستگاه کنترل
converter station پست ترانسفورماتور
coast station ایستگاه ساحلی
remote station ایستگاه راه دور
climatological station ایستگاه هواشناسی
slave station ایستگاه فرعی
close station خدمه بدو مرخص
cleaning station پست رفع الودگی ش م ر
cleansing station محل گندزدایی
clearing station ایستگاه تخلیه بیماران
close station افراد بدو مرخص
serivce station ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
clearing station پست تخلیه بیماران
station bill لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
station bill جدول محلها
change of station انتقال تعویض محل خدمت
battle station پایگاه رزمی
astronomic station رصدخانه
ambulance station ایستگاه امبولانس
amateur station فرستنده تفننی
station keeping در خط نگهداشتن ناو
station list فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
station log دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
alert station ایستگاه اعلام خطر
alert station ایستگاه اماده باش
station log دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
battle station پایگاه جنگی
station complement پرسنل خدماتی پایگاه
blade station موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
change of station تغییر محل ماموریت
central station نیروگاه مرکزی
camera station ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
station break وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
broadcast station ایستگاه فرستنده
astronomic station ایستگاه دیدبانی نجومی
broadcasting station ایستگاه رادیو
station car اتومبیل استیشن
boat station جای خدمه قایق
station complement پرسنل ثابت یک پایگاه
station number شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
homing station رادارهای کنترل هوایی
master station ایستگاه اصلی
mobile station فرستنده متحرک
remote station ایستگاه دوردست
fuelling station ایستگاه سوختگیری
naval station پایگاه دریایی
forward station پاسگاه جلویی
forward station ایستگاه جلو
flag station جایی که قطاربادیدن پرچم ویژه نگاه میدارندوایستگاه دائمی نیست
master station پست اصلی مخابرات
fiscal station قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
fiscal station تاسیسات سریال
master station شاه ایستگاه
loading station ایستگاه بارگیری
homing station رادارردیاب
homing station ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
holding station محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
hydroelectric station نیروگاه ابی
induction station مرکز پذیرش
induction station دفتر استخدام دفتر پذیرش
inquiry station دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
key station ایستگاههای کلید
generating station پست نیرو نیروگاه
generating station کارخانه برق
gauging station ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
observation station دیدگاه
exposure station ایستگاه عکاسی هوایی
exposure station ایستگاه هوایی
railway station ایستگاه راه اهن
reading station ایستگاه خواندن
reception station پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
cruising station readiness of degree forth
courier station دفترنامه رسانان
courier station دفتر پیک
courier station مقرر پیک
reception station دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
reference station ایستگاه مبداء سنجش جذر ومد دریایی
regulating station پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
relay station ایستگاه رله
pumping station ایستگاه تلمبه زنی
exempted station یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
exempted station یکان مخصوص
enquiry station ایستگاه پرس و جو
emergency station محل اضطراری
orienting station ایستگاه توجیه
duty station محل خدمت
dressing station درمانگاه کمکهای اولیه وزخم بندی
pumping station تلمبه خانه
departure station مبداء حرکت
defence station readiness of degree third
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
transformer station پست ترانسفورماتور
weather station ایستگاه هوا شناسی
gas station پمپ بنزین
filling station پمپ بنزین
station wagons استیشن واگن
station wagons ماشین کبریتی
station wagon استیشن واگن
station wagon ماشین کبریتی
local station ایستگاهکانونی
passenger station ایستگاهمسافرین
intercom station ایستگاهداخلی
goods station ایستگاهکالاهایتجارتی
wireless station فرستنده
wireless station ایستگاه بی سیم
work station محل کار
tracking station ایستگاه ردیابی
power station نیروگاه
power station ایستگاه مولدنیرو
power station کارخانه برق
receiving station ایستگاهدریافت
station circle چرخههواشناسی
police station مرکز پلیس
police station کلانتری
To marry below ones station. با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
broadcasting station ایستگاه رادیویی فرستنده
railway station ایستگاه قطار
To the railway station به طرف ایستگاه راه آهن
Where's the railway station? ایستگاه راه آهن کجاست؟
police station ایستگاه پلیس
polling station حوزهرایگیری
station entrance ورودیایستگاه
station model مدلهواشناسی
service station ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
station platform سکویایستگاه
train station ایستگاهقطار
transmitting station ایستگاهارسال
underground station ایستگاهزیرزمینی
coach station پارکینگوایستگاهدرشکه
station bar رستوران ایستگاه راه آهن
subscriber's station مرکز مشترک
station master رئیس ایستگاه
to station oneself جا گرفتن
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
action station وضعیت قرمز ,state battle : syn readiness of degree first
air way station خطوط هوایی
tide station ایستگاه جزر و مد
aileron station فاصله ابتدای فلپ تا لبه ان به موازات تیرهای اتصال ان
telephone station تلفن خانه
telephone station جایگاه تلفن
aid station پست امدادی
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
action station پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
station time زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
space station ایستگاه فضایی
space station پایگاه فضایی
weather station ایستگاه هواشناسی
transfer station محل اعزام افراد
transfer station محل انتقال افراد
to station oneself مقیم شدن
fire station ایستگاه اتش نشانی
transit station ایستگاه عبوری راه اهن
action station محل جنگ
traverse station ایستگاه پیمایش
triangulation station ایستگاه مثلث بندی
fire station پست اتش نشانی
air way station ایستگاه کنترل
fire station اداره اتش نشانی
fire station مرکز اتش نشانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com