Dictiornary-Farsi | stimulus response theory | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
stimulus response theory	نظریه محرک- پاسخ


Other Matches

stimulus response psychology	روانشناسی محرک- پاسخ
stimulus response model	الگوی محرک- پاسخ
stimulus organism response model	الگوی محرک- جاندار- پاسخ
stimulus stimulus model	الگوی محرک- محرک
stimulus	تحریک
stimulus	تحرک
stimulus	انگیزه وسیله تحریک
stimulus	محرک
stimulus	انگیختار
proximal stimulus	محرک مجاور
stimulus generalization	تعمیم محرک
aversive stimulus	محرک ازارنده
stimulus bound	محرک- وابسته
stimulus conduction	رسانش محرک
stimulus continuum	پیوستار محرک
stimulus control	کنترل محرک
stimulus deprivation	محرومیت تحریکی
adequate stimulus	محرک بسنده
stimulus discrimination	تمیز محرک
stimulus discrimination	افتراق محرک
consummatory stimulus	محرک پایانی
stimulus population	جامعه محرکها
stimulus ambiguity	ابهام محرک
distal stimulus	محرک دوربرد
drive stimulus	محرک سائق
imaginary stimulus	انگیزه موهومی
effective stimulus	محرک موثر
terminal stimulus	محرک پایانی
conditioned stimulus	محرک شرطی
eliciting stimulus	محرک فراخوان
neutral stimulus	محرک بی اثر
comparison stimulus	محرک مقایسهای
under the stimulus of hunger	بر اثرگرسنگی
under the stimulus of hunger	از فشار گرسنگی
unconditioned stimulus	محرک غیر شرطی
standard stimulus	محرک معیار
stimulus equivalence	هم ارزی محرک
light stimulus	تحریک نور
stimulus produced	محرک زاد
stimulus pattern	طرح محرک
subliminal stimulus	محرک زیراستانهای
stimulus situation	موقعیت محرک
reinforcing stimulus	محرک تقویت کننده
stimulus word	واژه محرک
stimulus trace	رد محرک
discriminative stimulus	محرک افتراقی
stimulus object	شیئی محرک
maintaining stimulus	محرک نگهدارنده
stimulus novelty	تازگی محرک
stimulus intensity	شدت محرک
stimulus gradient	شیب محرک
stimulus free	محرک- نابسته
constant stimulus method	روش محرک ثابت
response	واکنش
all or none response	پاسخ همه یا هیچ
response	فضایی در فرم که برای خواندن داده با علامت نوری به کار می رود
response	جواب
response	1-زمان بین شروع یک عمل کاربر
response	پاسخ
response	و نتیجه فاهر شده روی صفحه . 2-سرعتی که یک سیستم به محرک پاسخ میدهد
w response	پاسخ کلی
response	جوابگویی
response	صفحهای در سیستم ویدیوی متن که به کاربر امکان وارد کردن داده میدهد
response	عکس العمل به دلیلی
whole response	پاسخ کلی
discriminatory response	پاسخ افتراقی
shading response	پاسخ سایه روشن
distal response	پاسخ دوربرد
frequency response	واکنش بسامدی
electrodermal response	پاسخ برقی پوست
voice response	جواب صوتی
vaccum response	پاسخ غیابی
impluse response	رفتار در مقابل فشار ضربهای
image response	رفتار فرکانس تصویر
image response	پاسخ تصویر
impluse response	پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
to make a response	پاسخ دادن
to make a response	جواب دادن
moro response	پاسخ مورو
frequency response	خم دامنه- بسامد
movement response	پاسخ حرکت
transient response	واکنش گذرا
unconditioned response	پاسخ غیر شرطی
spectral response	واکنش طیفی
emitted response	پاسخ صدوری
impluse response	پاسخ ایمپولز
response cost	جریمه
response time	زمان واگنش
psychogalvanic response	پاسخ گالوانیکی- روانی
original response	پاسخ ابتکاری
response time	زمان جواب زمان پاسخگویی
anatomy response	پاسخ کالبدی
anticipatory response	پاسخ انتظاری
response time	زمان واکنش
response time	زمان پاسخ دهی
position response	پاسخ مکانی
response [commentary]	پاسخ
response threshold	استانه پاسخ
response strength	نیرومندی پاسخ
response set	امایه پاسخ
response amplitude	دامنه پاسخ
response differentiation	تفکیک پاسخ
response duration	مدت پاسخ
response time	زمان پاسخ
response equivalence	هم ارزی پاسخ
preparatory response	پاسخ مقدماتی
reflection response	پاسخ قرینه
response hierarchy	سلسله مراتب پاسخ
response intensity	شدت پاسخ
response latency	نهفتگی پاسخ
response position	مکان جواب
response rate	سرعت پاسخ
response [commentary]	رای
color response	پاسخ رنگ
response generalization	تعمیم پاسخ
consummatory response	پاسخ پایانی
content response	پاسخ محتوایی
consultary response	نظر محکمه حقوقی درباره یک دعوی خاص
correct response	پاسخ درست
popular response	پاسخ رایج
conditioned response	واکنش شرطی
pilomotor response	پاسخ سیخ شدن مو
conditioned response	پاسخ شرطی
delayed response	پاسخ درنگیده
response [commentary]	نظر
bass response	بم پذیری
visual righting response	پاسخ تعادل دیداری
A rapid response would be appreciated.	از پاسخ فوری قدردانی می کنیم. [اصطلاح رسمی]
conditioned escape response	پاسخ گریز شرطی
In response (reply) to your letter.	در جواب نامه تان
white space response	پاسخ به بخش سفید
delayed elastic response	واکنش ارتجاعی تاخیری
impluse response matrix	ماتریس انتقال ضربه
acquiescent response set	امایه تصدیق
audio response device	دستگاه جواب دهنده سمعی
modulation frequency response	پاسخ فرکانس مدولاسیون
medical response dog	سگ سرویس
alternate response test	ازمون دو گزینهای
galvanic skin response	جی اس ار
spectral response characteristic	مشخصه طیفی
achromatic color response	پاسخ رنگ بی فام
his appeal met no response	پاسخی پدر خواست که اوترسید
galvanic skin response	پاسخ برقی پوست
medical response dog	سگ دستیار
pure color response	پاسخ خالص رنگ
conditioned avoidance response	پاسخ اجتنابی شرطی
conditioned emotional response	پاسخ هیجانی شرطی
fractional antedating goal response	خرده پاسخ انتظار هدف
second best theory	نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
second best theory	نظریه بهترین دوم
theory	اصول نظری
theory	فرضیه علمی تعلیم
theory	مباحث ریاصیاتی محض
So much for theory! <idiom>	به اندازه کافی از تئوری صحبت شد.
theory	فرضیه
theory	علم نظری
theory	فرض علمی
theory	تحقیقات نظری
theory	نظریه
theory	نگره فرضیه
theory	تئوری
theory	نگرش
theory	اصل کلی
in theory	درعلم نظری
in theory	د رعالم فرض
value theory	نظریه ارزش
theory of value	نظریه ارزش
theory of preformation	فرضیهای که بموجب ان هربخشی ازموجودالی درنطفه موجودبوده بایدبزرگ شود
theory of relativity	نظریه نسبیت
theory of rent	نظریه اجاره
theory of saving	نظریه پس انداز
theory of numbers	نظریه اعداد
theory of fault	تئوری تقصیر
quantum theory	مکانیک کوانتومی [فیزیک]
switching theory	تئوری سوئیچینگ
tetrachromatic theory	نظریه چهاررنگی
theory of accumulation	نظریه انباشته
set theory	نظریه مجموعه ها [ریاضی]
theory of epigensis	فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
theory of saving	نظریه مربوط به پس انداز
Group theory	نظریه گروه ها [ریاضی]
theory of numbers	نظریه اعداد [ریاضی]
sampling theory	نظریه نمونه گیری
viscoelastic theory	نظریه ویسکوالاستیک
valence theory	نظریه والانسی
social theory	نظریه اجتماعی
underconsumption theory of	نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
two factor theory	نظریه دو عاملی
switch theory	نظریه راه گزینی
three component theory	نظریه سه مولفهای
Order theory	ترتیب جزئی [ریاضی]
transformational theory	نظریه تطور
trichromatic theory	نظریه سه رنگی
underconsumption theory	نظریه مصرف ناکافی
trireceptor theory	نظریه سه گیرندهای
underconsumption theory of	cycle business
local theory	نظریه اختصاصی
innovation theory	ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
communication theory	نظریه ارتباط
communication theory	تئوری مخابرات

stimulus response theory

نظریه محرک- پاسخ