Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
stock solution	محلول ذخیره
Other Matches
solution	راه حل
solution	پاسخ یک مشکل
solution	انحلال
solution	حل محلول
solution	محلول
solution	حل
solution	تادیه تسویه
solution	شولش
solution	چاره سازی
cn solution	گازاشک اور مایع
cn solution	محلول گاز اشک اور
exact solution	حل دقیق
normal solution	محلول نرمال
exothermic solution	انحلال گرماده
metastable solution	محلول شبه پایدار
iterative solution	راه حل تکراری
ideal solution	محلول ایده ال
heat of solution	گرمای انحلال
graph solution	حل ترسیمی
fehling solution	محصول فهلینگ
optimal solution	راه حل بهینه
battery solution	محلول باتری
alkaline solution	محلول قلیایی
approximate solution	حل تقریبی
solution of battery	الکترولیت باتری
acid solution	محلول اسید
benedict's solution	محلول بندیکت
buffer solution	محلول بافر
caustic solution	محلول سوزاور
corner solution	راه حل گوشهای
cutting solution	محلول برش
danc solution	نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
solution gas	گاز حل شده
endothermic solution	انحلال گرماگیر
antifreezing solution	ضد یخ
optimal solution	راه حل مطلوب
solution of a problem	حل یک مسئله
solution of continuity	گسیختگی
solution polymerization	بسپارش محلولی
solution to a problem	راه حل یک مسئله
standard solution	محلول استاندارد
antifreezing solution	محلول ضد یخ
supersaturated solution	محلول ابر سیر شده
unique solution	راه حل یگانه
unique solution	راه حل منحصر بفرد
unique solution	جواب منحصر بفرد
solution [process]	راه حل
soap solution	اب صابون
shellac solution	لاک الکل
soap solution	محلول صابون
saturated solution	محلول سیر شده
[procedure of] solution	راه حل
supersaturated solution	محلول فوق سیر شده
soda solution	محلول جوش شیرین
soild solution	محلول جامد
solid solution	محلول جامد
solid solution	کریستال مخلوط
We must find a basic solution.	باید یک فکر اساسی کرد
differential heat of solution	گرمای انحلال تفاضلی
substitutional solid solution	محلول جامد جانشینی
A solution suddenly proffered itself.	ناگهان راه حلی به نظر رسید.
integral heat of solution	گرمای کل انحلال
solution heat treatment	عملیات حرارتی محلول
total heat of solution	گرمای کل انحلال
molar heat of solution	گرمای مولی انحلال
This would provide an obvious solution [to the problem] .	این می تواند یک راه حل واضح [به مشکل] فراهم می کند.
I racked ( cudgeled ) my brain to find a solution .	به مغزم فشارآوردم تا راه حلی پیدا کنم
to have in stock	موجود داشتن
out of stock;ex stock	از موجودی یاذخیره
to take stock of	برانداز کردن
stock-still	بی جنبش
stock	دسته ابزار و اسلحه
out of stock <adj.>	غیر موجودی کالا [در انبار]
stock still	بی جنبش
stock still	بی حرکت
take stock of <idiom>	شمردن فرصتها
take stock <idiom>	جمع بندی کردن
in stock <idiom>	روی بورس
stock	جوراب ساق بلند
stock	به موجودی افزودن
stock	دودمان
stock	جامع نسب
stock	دسته حدیده
stock	بدنه رنده
stock	ماده اولیه
stock	موجودی ذخیره
stock	موجودی انبار
stock	ذخیره کردن
stock	مال التجاره
stock	انبارکردن
stock	اماده
stock	درانبار
stock	دم دست
stock	موجود
stock	عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stock	سهم
stock	عادی ازلحاظ مدل
stock	دسته چوب ماهیگیری
stock	ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
stock	رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
stock	سهام
stock	ذخیره اولیه
stock	موجودی کالا ذخیره
stock	موجودی
stock	میله لنگر
stock	قبضه جنگ افزار قنداق تفنگ
stock	انبار
stock	ذخیره ذخیره کردن
stock	اماد ذخیره
stock	انباشته انباره
stock	:حاضر
stock	مواشی پیوندگیر
stock	نیا
stock	ذخیره
stock	موجودی موجودی کالا
stock	کنده
stock	تنه
stock	: مایه
stock	پایه دسته ریشه
stock	سهام سرمایه
stock	ته ساقه
stock	قنداق تفنگ
stock-still	بی حرکت
vine stock	نیایبرگمو
stock certificate	گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
stock pot	قابلمهگود
spares stock	موجودی لوازم یدکی
take stock in (usually negative) <idiom>	باورداشتن
stock account	حساب موجودی
stock accounting	حسابداری موجودی
stock broker	دلال بورس
We dont have it in stock .	این جنس موجود نیست ( نداریم )
stock accounting	حساب کالاهای موجود
stock adjustment	تعدیل موجودی
stock adjustment	تطبیق موجودی
stock broker	دلال سهام
stock audit	حسابرسی موجودی
stock bottle	شیشه ذخیره
stock and die	دسته حدیده و حدیده
service stock	اماد و کالاهای جنگی
stock exchanges	بورس اوراق بهادار
stock exchanges	بورس سهام
stock exchange	بورس اوراق بهادار
stock exchange	بورس سهام
seed stock	نیروی ذخیره
seed stock	ذخیره بذرکاشتنی
safety stock	موجودی تضمینی
safety stock	موجودی ذخیره انبار
reserve stock	موجودی ذخیره
service stock	امادرزمی
rolling stock	ترنهای روی خط اهن
stock exchange	بورس سهام
stock exchange	بورس اوراق بهادار
stock jobber	محتکر سهام دلال سهام
rolling stock	گردونههای ریل دار
outside [stock exchange] <adj.>	خارج از بورس [فروخته شده ]
reserve stock	اماد ذخیره
stock check	کنترل موجودی
surplus stock	موجودی اضافی
stock room	انبار کالا
stock room	انبار
stock requisition	تقاضا جهت کالا
stock requisition	درخواست کالا
stock record	سابقه موجودی
stock piling	ذخیره کردن در انبار
stock piling	ذخیره نمودن
stock piling	انبار کردن
stock number	شماره فنی انبار شماره انبار
stock number	شماره فنی جنس
stock saddle	نوعی زین
stock shears	قیچی پادار
to i. one's capital in stock	سرمایه حودرادرسهام گذاشتن
to lay in a stock	موجودی تهیه کردن
treasury stock	سهم منتشره شرکت که بعنوان سرمایه منظور میگردد
stock yard	حیاط طویله
stock watering	سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
stock valuation	ارزیابی موجودی
stock trading	خرید و فروش سهام
stock talking	سیاهه برداری از موجودی
stock taking	رسیدگی به موجودی
surplus stock	موجودی مازاد
stock level	سطح ذخیره انبار
stock level	سطح انبار
stock jobbing	سفته بازی
stock exchnge	بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
stock exchnge	بورس
laughing stock	مضحکه
stock dividend	سهام صادره بابت سود سهام
stock control	کنترل وسفارش موجودی انبار
laughing stock	مورد تمسخر
stock control	کنترل موجودی
stock control	کنترل ذخیره انبار
stock control	کنترل موجودی انبار
stock company	شرکت سهامی
stock funds	اعتبار نقدی اماد
stock funds	اعتبار خریدنقدی
valuation of stock	ارزیابی موجودی
stock jobbery	سفته بازی
warehouse stock	موجودی انبار
stock jobber	سفته باز

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com