Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
story recall test
ازمون یاداوری داستان
Other Matches
recall test
ازمون یاداوری
make a picture story test
آزمون داستان سازی مصور
recall
بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
recall
فراخوانی
recall
احضار کردن
to recall somebody
کسی را معزول کردن
recall
فراخواندن معزول کردن
to recall somebody
کسی را احضار کردن
recall
فراخوانی احضار
recall
یاداوری
recall
فرا خواندن احضار لغو کردن
recall
دستور تجمع قوا دادن
recall
بسیج کردن قوا
recall
به یاد اوردن
to recall somebody
کسی را فراخواندن
it is beyond recall
احتمال لغوشدن ندارد
recall
بیاد اوردن
recall
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
free recall
یاداوری ازاد
memory recall
دوبارهخوانیحافظه
letter of recall
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
unaided recall
یاداوری خودبخودی
memory recall key
کلیدضبطدوبارهحافظه
to recall the troops from Mali
دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
I dont remember ( recall ) .
یادم نیست
story
روایت گزارش
And what a story it was too !
وآن هم چه داستانی !
The story goes that …
آورده اند که (چنین روایت کنند )…
story
نقل
story
داستان
That's another story.
این داستان
[قضیه]
دیگری است.
story
شرح
story
طبقه
story
اشکوب داستان گفتن
story
بصورت داستان در اوردن
story
حکایت
it is quite another story now
ان دفتر را گاو خورد
it is quite another story now
ان سبوبشکست وان پیمانه ریخت
it is quite another story now
اوضاع اکنون دگرگون
the story goes
اورده اند
the story goes
گویند
to tell a story
حکایت
to tell a story
گفتن
sob story
<idiom>
داستان اشک آور
story=storey
طبقه
story=storey
اشکوب
story board
مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
short story
داستان کوتاه
fish story
ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
That story is as old as the hills.
داستان خیلی طول و دراز است.
story teller
افسانه نویس
story teller
افسانه گو حکایت نویس
story teller
راوی
Read the story
فرم تریو
story teller
ناقل
story teller
نقال
storey=story
اشکوب
storey=story
طبقه
tall story
داستانیاچیزیباورشمشکلباشد
success story
همیشهموفقوغیرطبیعی
scare story
داستانترسناک
love-story
رمانیاداستانعشقی
to heighten a story
داستانی رابزرگ کردن حکایتی رابسط دادن
this story is improbable
این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
the story is probale
این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد
the story is at an end
استان به پایان رسیده است
story teller
دستان سرای
an interesting story
حکایت جالب توجه
story teller
قصه گو
To cook up a story
<idiom>
[یک مشت راست ودروغ سر هم کردن]
The whole story was faked up .
تمام داستان قلابی وساختگه بود
The moral of the story is that …
نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
an interesting story
داستان با مزه
sob story
داستان گریه اور
cock-and-bull story
چاخان
to tell a coke-and-bull story
<idiom>
[یک مشت راست ودروغ سر هم کردن]
hard-luck story
نالهوزاریکردنبهقصدکمکگرفتن
The moral point of this story is that…
مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
stick to (a story/the facts)
<idiom>
وفادارماندن
invention of a false story
جعل داستان دروغی
cock and bull story
داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull story
داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock and bull story
چاخان
to make a long story short
<idiom>
خلاصه کردن قصه
to make a long story short
<idiom>
قصه را کوتاه کردن
A shocking tale . A moving story .
داستانی تکان دهنده
I dont believe a word of it ! A likely story ! Tell that to the marines!
تو گفتی ومنهم باور کردن !
Her sad story moved us to tears.
داستان غم انگیزش همه ما را بگریه انداخت
test
امتحان کردن
test
اختیار
test
امتحان
test
محک
test
معیار
test
اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
test
آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
u test
ازمون یو
test
محک زدن
test
ازمودن کردن
test value
نمره ازمون
test
امتحان محک
self test
خودازمایی
test
شهادت گواهی بازرسی کردن
test
ازمایش کردن امتحان
test
ازمایش کردن
test
معاینه کردن
test
تست کردن ازمایش
test
تست
self test
ازمایش خودکار
test course
مسافت ازمایش
test
محیط ی برای آزمایش برنامه ها
test
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند
test
اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
to do a test
امتحان کتبی نوشتن
test
تست
test
آزمون
test
امتحان
test
آزمایش
test
داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
z test
ازمون " زی "
t test
ازمون تی
f test
ازمون اف
test
بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
test
قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
x o test
ازمون ضربدر و دایره
standardized test
ازمون میزان شده
system test
ازمون سیستم
test bar
میله ازمایش
spot test
ازمایش فوری
spiral test
ازمون مارپیچ
tensile test
ازمایش کشش
test battery
مجموعه ازمون
test bay
حوزه ازمایش
spinning test
تست ویژگیهای چرخش هواپیما
sorting test
ازمون دسته بندی
smoke test
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
slump test
ازمایش فرو نشستن
test announcement
نتیجه ازمایش
test announcement
اعلام نتیجه ازمایش
sampling test
ازمون نمونهای
subjective test
ازمون غیرعینی
substitution test
ازمون جانشین سازی
tensile test
ازمون کششی
tensile test
ازمایش کششی
tapping test
ازمون ضربه زدن
szondi test
ازمون زوندی
stripping test
ازمایش زدودن
stripping test
ازمایش زدودگی
stilling test
ازمون استیلینگ
static test
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
test age
سن ازمونی
similarities test
ازمون شباهتها
matching test
ازمون جور کردن
one tailed test
ازمون یک دامنه
opposites test
ازمون کلمات متضاد
oral test
ازمون شفاهی
ordering test
ازمون رده بندی
oseretsky test
ازمون اوزرتسکی
performance test
ازمون عملکردی
performance test
ازمون عملی
personality test
ازمون شخصیت
post test
پس ازمون
one sided test
ازمون یکسویه
omnibus test
ازمون مختلط
mental test
ازمون روانی
psychological test
ازمون روانی
mosaic test
ازمون موزائیکها
myokinetic test
ازمون جنبش عضلانی
non destructive test
ازمایش بدون خرابی
nonlanguage test
ازمون غیر کلامی
nonverbal test
ازمون غیرکلامی
objective test
ازمون عینی
occupational test
ازمون شغلی
power test
ازمون قدرت
proverbs test
ازمون ضرب المثلها
puncture test
ازمایش قدرت نارسانایی
rorschach test
ازمون رورشاخ
saliva test
ازمایش بزاق دهان اسب
preliminary test
ازمایش مقدماتی
sedimentation test
ازمایش تهنشینی
self administering test
خودازما
service test
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
shear test
ازمایش برشی
shearing test
ازمون برشی
shop test
ازمایش کارگاهی
road test
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
rivet test
ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
put to test
ازمودن
put to test
امتحان کردن
random test
ازمایش نامنظم
random test
ازمایش پیشامدی
rattler test
ازمایش تورق
rattler test
ازمایش تردی
reasoning test
ازمون استدلال
recognition test
ازمون بازشناسی
repeated test
ازمون دوباره
sign test
ازمون علامتها
test bay
میدان ازمایش
test score
نمره ازمون
tollen's test
ازمون تولن
torsion test
ازمایش پیچش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com