English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 194 (8 milliseconds)
English Persian
strict profile view نمای نیمرخ کامل
Other Matches
strict profile نیمرخ کامل
strict یک دنده
strict محض
strict سخت گیر
strict اکید
strict سخت
strict نص صریح محکم
strict enclosure انزوای سخت [در آن حالت یا جایی]
strict liability مسئوولیت بدون تقصیر
He is curt ( rigid , strict ) . آدم خشکی است
strict liability offence جرم مادی صرف
strict nature reserve اندوختگاه طبیعی بازداشته
profile فرم
profile نیمرخ
profile سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
profile امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile شناسه، شاخصه، شناسنامه
profile برش عمودی تصویر جانبی
profile پروفیل
profile نمودارخصوصیات
profile برش طولی
profile مقطع عرضی
profile نیمرخ برش عمودی
profile نقشه برش نما
profile برجسته نمودار یا منحنی مخصوص نمایش چیزی
profile عکس نیمرخ
profile نیمرخ خصوصیات
profile برش
profile شکل
profile فرم دادن
profile شکل دادن
profile نمایه
profile برش نما
profile برش عمودی
profile مقطع
soil profile مقطع خاک
river profile نیمرخ رودخانه
profile of the road خط پروژه
profile of the road نیمرخ جاده
profile line نیمرخ زمین
profile drag پسای مقطع پسای نیمرخ
profile drag پسای مزاحم
profile chart نمودار نیمرخ
profile analysis تحلیل نیمرخ
rolled profile نیمرخ نورد خورده
test profile نیمرخ ازمون
outboard profile نیمرخ خارجی
low profile <adj.> بی سر و صدا
bottom profile نمایه بستر
soil profile پروفیل خاک
physical profile نیمرخ بدنی
electromagnetic profile مجموعه اطلاعات مربوط به وسایل الکترومانیتکی والکترونیکی و رادار
physical profile براوردبنیه کلی بدنی یاقدرت بدنی و کارایی
user profile جدول نمودار استفاده کننده
longitudinal profile پروفیل طولی
tooth profile شکل دندانه
downstream profile at crown نیمرخ پایاب در کلید
tooth profile error خطای فرم دندانه
age earnings profile برنامه درامد در دوران زندگی
downstream profile at crown نیمرخ کلید در پایین دست
he took a different view نظردیگری پیداکرد
he took a different view نظریه دیگری اتخاذ کرد
in view of نظر به
on view در معرض نمایش
outside view منظره خارجی
outside view نمای خارجی
view نما
view نما
view نگاه
view دید
view منظره
view نظر
in view of <idiom> به خاطر اینکه
view from above منظرهبالایی
with the view of از نظر برای
with the view of از لحاظ
with the view of به منظور
with a view to از نظر برای
with a view to از لحاظ
with a view to به منظور
to have in view در نظر داشتن
view چشم انداز
view نمایش
view نیمرخ
to the view اشکارا
view نظریه
view منظور
view بازدیدکردن
view جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است
view دید
view نظریه عقیده
view چشم انداز قضاوت
view دیدن
view منظره
view از نظرگذراندن
view نظر
view دیدگاه
view نقطه نظر
general view نگاهکلی
view halloo فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
view finder ویزر
they view it favourably بانظرمساعد به ان مینگرند
view favourably با نظر مساعد نگریستن
top view نمای فوقانی
view camera دوربیننما
to pass one's view از نظرگذشتن
to interrupt a view جلو منظرهای را گرفتن
to burst upon the view ناگهان به چشم عموم پدیدارشدن
three view drawing رسم فنی با سه نما
world view جهان بینی
In view of the fact that … whereas … نظر به اینکه
take a dim view of <idiom> مخالف بودن
view type نوع نما
Do you have a room with a better view? آیا اتاقی با چشم انداز بهتر دارید؟
to have a different view of [ opinion about] something در باره موضوی عقیده دیگری داشتن
what's your view [of it] [or opinion [on it] ] ? و نظر شما [در آن مورد] چیست ؟
As I see . In my view ( option) . به نظرمن ( درنظرمن )
She was fascinated by the view. غرق تماشای منظره بود
anterior view شکلمقدماتی
dorsal view منظرهپشتی
exterior view منظرهبیرونی
retrospective view [on] نگاه به گذشته
posterior view نمایپشتیبدن
rear view منظرهپشتتراکتور
retrospective view [on] پس نگری [به]
city view نمای شهر
these two view are polesapart این نظریه یک دنیاباهم فرق دارند
field of view منظره
maxwellian view نظریه ماکسولی
maxwellian view نگرش ماکسولی دید ماکسولی
detail view نمای فرعی در یک نقشه که جزئیاتی از ان را در برمیگیرد
close up view نمای درشت نمای نزدیک عکس درشت
close up view نمای کلوزاپ
birds view چشم اندازهوایی
panoramic view منظره پهنه نما
partial view نمای جزیی
auxiliary view نمای کمکی
angle of view زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
front view پیشانی
plan view نمای بالا
plan view نقشه کف
exploded view منظره بریده
keping with one's view مطابق نظرکسی بودن
isometric view رسمی که سه بعد شی را به نسبت متعادل نشان میدهد
field of view حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
front view نمای جلویی
front view نمای جلو
front view جبهه
full view نمای تمام رخ
full view نمای روبرو
half view نیم نما
field of view میدان دید
exploded view شرحی از یک ساختمان جامد
in the public view در ملاء عام
exploded view منظره شکافته شده مدل بریده
in view of the fact that نظر به اینکه
points of view لحاظ
point of view نقطه نظر
points of view دیدگاه
points of view نقطه نظر
sectional view نمای برشی
side view نیمرخ
side view از پهلو
side view نمای جانبی
side view نمای پهلویی
side view نمای جنبی
point of view لحاظ
point of view دید
point of view دیدگاه
points of view نظریه
points of view دید
point of view نظریه
plan view دید از بالا
rear-view mirrors آیینهی جلو
rear-view mirror آیینهی پسنما
personal computer (view from above) کامپیوترشخصی
rear-view mirror آیینهی عقبنما
with this end in mind [view] <idiom> با این هدف در ذهن [نظر] [اصطلاح]
rear-view mirrors آیینهی عقبنما
rear-view mirrors آیینهی پسنما
trail-view mirror آینهبغلتریلی
rear-view mirror آیینهی جلو
bird's eye view دید کلی
bird's eye view منظرهای که از بلندی دیده میشود
To view something approvingly ( favourably ) . چیزی را با نظر موافق ( مساعد ) نگریستن
bird's eye view دورنما
to be of [or share] the same view [or opinion] هم عقیده بودن
bird's eye view چشمانداز
we camw in view of that house د رچشم رس ان خانه واقع شدیم
bird's eye view منظرهی هوایی
How do you predict(view)the situation? اوضاع را چگونه می بینی ؟
bird's eye view نظر اجمالی
I hope it serves ( answerew ) your purpose ( meets your view ) . امید وارم نظرتان را تأمین کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com