English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English Persian
summer tree شاه تیر
summer tree حمال
summer tree تیرسردر
Other Matches
tree bench [bench encircling a tree trunk] نیمکت [دور تنه ] درخت
summer تابستان
summer تابستانی
summer چراندن تابستان را بسر بردن
summer ییلاق
summer is in تابستان رسید
summer house کلاه فرنگی
summer house کوشک
summer schools کلاس تابستانی
summer house خانه باغچه دار
summer house خانه ییلاقی باغچه دار
summer resorts ییلاق عشایر [فرش های بافته شده در این هنگام از کوچ عشایر بدلیل مرغوبیت بهتر پشم، دارای کیفیت بهتری است.]
high summer وسط تابستان
summer camp پایگاهتابستانی
full summer چله تابستان
full summer عین تابستان
With the onset of summer. .با آمدن (فرارسیدن )تابستان
summer pudding پودینگ تابستانی
summer house خانه تابستانی
summer solstice انقلاب تابستانی
summer solstic انقلاب تابستانی
summer school کلاس تابستانی
summer school مدرسه تابستانی
summer ide فصل تابستان
Indian summer هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
summer time فصل تابستان
summer schools مدرسه تابستانی
summer draft سطح بار امن تابستانی
summer draft خط ارتفاع بار تابستانی کشتی
humid - short summer تابستانکوتاهمرطوب
one swallow does not make a summer <proverb> با یک گل بهار نمی شود
summer bed of a river بستر تابستانی رودخانه مسیل
humid - long summer تابستانبلندمرطوب
We wI'll go to the seaside this coming ( next ) summer . امسال تابستان می رویم کنار دریا
Tourists have stayed away in droves this summer. این تابستان دسته های زیادی از گردشگران نیامدند.
Now that it's summer the thing to do would be to use the bicycle to commute to work. حالا که تابستان است کاری که می توان کرد این است که از دوچرخه برای رفت و آمد به سر کاراستفاده کرد.
the f. of a tree برگهای درخت
tree مین میکند
tree شجره النسب درخت کاشتن
tree درخت
tree شجر
tree بدرخت پناه بردن
tree درتنگنا قرا ردادن
tree بشکل درخت شدن
tree فرمان TREE
tree سیستم داده که هرداده یا گره آن فقط دو انشعاب دارند
tree مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
tree سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
tree روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
before the tree جلو درخت
tree شاخسار
tree قالب کفش چوبه دار
strawberry tree توت فرنگی درختی
tree house خانه بالای درخت
tree network شبکه درختی
tree of heaven درخت عرعر
tree planting درختکاری
tree sort مرتب کردن درختی
tree structure ساخت درختی
tree structure ساختاردرختی
tree structure ساختار درخت
tree farm محوطه درخت کاری جنگل
tree farm خزانه درخت
the pith of a tree مغز درخت
the root of a tree ریشه درخت
threaded tree درخت پیچ دار
to girdle a tree پوست درخت راحلقهای بریدن
to girt a tree دوردرختی راپیمودن
to shin up a tree از درختی بالارفتن
to spray a tree داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
to truncate a tree شاخههای درختی را زدن
tree diagram نمودار درخت
stunted tree درخت رشد نکرده وکوتاه
tree surgeon ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
Deciduous tree درخت برگریز
oak tree درخت بلوط
the foot of the tree پای درخت
tree of life درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
walnut tree درخت گردو
cross-tree [رابط عرضی دکلها]
pulm tree درخت نارگیل
to lop a tree سرشاخه درختی را زدن
to prune a tree سرشاخه درختی را زدن
to lop a tree درختی را آراستن
to prune a tree درختی را آراستن
Coniferous tree درخت جوزدار [ از فامیل کاج ]
lemon tree درخت لیمو
tree surgery تشریح علمی درخت
tree traversal تقاطع درختی
unordered tree درخت نامرتب
gum tree درخت صمغ
ornamental tree درختتزئینی
tree frog قورباغهدرختی
tree pruner درختآرا
tree trunk ساقهاصلیدرخت
tree-lined درختکارینشده
The tree wI'll die . درخت خشک خواهد شد
He uprooted the tree . درخت را از ریشه ( جا ) ؟کند
A tree is known by its fruit . <proverb> درخت با میوه هایش شناخته مى شود .
A tree is known by its fruit. <proverb> درخت از میوه اش شناخته مى شود.
date tree درخت خرما
spindle tree اونموس
he is up a gum tree کاردبه استخوانش رسیده است
decision tree اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
decision tree مسیر تصمیم گیری
ebony tree خرماندو
crown tree شمع
cross tree رابط عرضی دکلها
cornel tree درخت زغال اخته
coffee tree درخت قهوه
clothes tree چنگک لباس
clothes tree چوب لباسی
decision tree درخت تصمیم
dragon tree درخت خون سیاووشان
fig tree درخت انجیر
hat tree کلاه اویز
grass tree نوعی زنبق استرالیایی
genealogical tree نسب نامه
genealogical tree شجره نامه
gender tree سلسه دودمان نسب نامه
gender tree شجره نامه
gallows tree چوبه دار
flame tree درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
fir tree درخت صنوبر
christmass tree ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 7 و 01 را برای راست دست و میلههای 2 و7 و 01 را برای چپ دست باقی می گذارد
chocolate tree درخت کاکائو
axle tree میله میان دو چرخ
apple tree درخت سیب
almond tree درخت بادام
agriot tree چوب چپق
abel tree درخت سپیدار که نام لاتین ان alba populus است
Christmas tree جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
family tree شجره نامه
family tree نسب نامه
family tree شجره
china tree شالسنجان
china tree زیتون تلخ
balsam tree درخت بلسان
cherry tree درخت گیلاس
chaste tree فلفل بری
chaste tree دل اشوب
box tree درخت شمشاد
boot tree قالب چکمه یا پوتین
binary tree درخت دودوئی
binary tree درخت دودویی
bean tree درخت خرنوب
barren tree درخت بی میوه
plane tree درخت چنار
spanning tree زیرگرافی از یک گراف
plum tree درخت گوجه
plum tree درخت الو
planer tree درخت ازاد
pear tree درخت گلابی
peach tree درخت هلو
parse tree درخت تجزیه
ordered tree درخت مرتب شده
mulberry tree درخت توت
minimal tree درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند
ridge tree کش بالای شیروانی
roof tree کش بالای شیروانی
spanning tree روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود
spanning tree درخت پوشا
sorrel tree درخت ترشک
sorrel tree ترشک درختی
smoke tree بوته سماق
shoe tree قالب کفش
saddle tree یکجورگل لاله درامریکای شمالی
saddle tree قلتاق
roof tree کش دیرک افقی چادر
minimal tree درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
mastic tree درخت چاتلنغوش
locus tree درخت خرنوب
locus tree درخت اقاقیا
locust tree درخت اقاقیا
judas tree درخت ارغوان
margosa tree زیتون
in the green tree بخت سبز
in the green tree سرسبز
in the green tree خوشبخت
i saw one climbing the tree یکی را دیدم که از درخت بالامی رفت
margosa tree تلخ
mastic tree درخت بنه
margosa tree ازاد درخت شالسنجان
huffman tree درختی با کمترین مقادیر
joshua tree درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
snow ball tree گل بدماغ
backing up the wrong tree <idiom> [دنبال چیزی در جای اشتباهی گشتن]
to lop off a branch [from a tree] شاخه ای را [از درختی] بریدن
The apple does not fall far from the tree. <proverb> درست شبیه پدر.
bald animal or tree درخت یا حیوان برهنه
to chop dowm a tree درختی را انداختن
optimal merge tree نمایش درختی یک ترتیب که در ان رشته ها قرار است درهم ادغام گردند تا اینکه حداقل تعداد عملیات رخ دهد
optimum tree search جستجوی بهینه درخت
the tree shoot out brances ازدرخت شاخه هایی بیرون زد
the tree sheltered us fromrain درخت مارا ازباران پناه داد
bark up the wrong tree <idiom> [درمورد چیزی گمان اشتباه کردن]
He hitched the horse to a tree. دهنه اسب را به درخت گره زد ( بست )
to snag a tree trunk ته شاخههای درخت را زدن وانرا صاف کردن
Tilia [lime tree] درخت نمدار [زیرفون]
wild oriental a tree ارژن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com