English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (7 milliseconds)
English Persian
surgeon's knot گره بخیه جراحی
Other Matches
surgeon جراح
surgeon رئیس بهداری
surgeon پزشک جراح
ENT surgeon جراح گوش و حلق و بینی [پزشکی]
veterinary surgeon جراح دامپزشک
surgeon general پزشک ارشد
flight surgeon افسر پزشک نیروی هوایی
tree surgeon ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
house surgeon جراح مقیم بیمارستان
house surgeon انترن
surgeon general رئیس قسمت پزشکی ارتش افسر پزشک
veterinary surgeon بیطار دامپزشک
knot کانون [کاموا]
knot میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot گیرانداختن
knot گره خوردن
knot گره زدن
knot گره دریایی
knot گره
knot گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot [واحد سرعت دریایی معادل ۱۸۵۲ متر درساعت]
knot بقچه [کاموا ]
knot گره خوردن
knot دژپیه
knot بهم پیوستن
knot گره زدن
knot واحد سرعت دریایی معادل 01/ 6706 فوت درساعت
knot مشکل عقده
knot برکمدگی
knot غده چیز سفت یا غلنبه
knot منگوله دار کردن گره دریایی
knot نات
knot گره پیشاهنگی
knot گره
knot میل دریایی
knot گره دریایی
figure-eight knot شکلگره8تایی
To unite a knot . گره را باز کردن
The knot has come loose . گره شل شده است
tie the knot <idiom> ازدواج کردن
alternate knot گره یک در میان (نوعی گره تقلبی)
angular knot گره زاویه ای مثل گره آویز
asymmetric knot گره نامتقارن
asymmetric knot گره سنه
windsor knot گره بزرگ کراوات
Gordian knot گرهی گوردیان گوردیوس
Gordian knot مسئلهی گیجکننده
Gordian knot مشکل معما مانند
top-knot کاکل
top-knot موی فرق سر
top-knot پرهای تارکسر
top-knot سر پر
knot stitches کوکگره
hand knot گره دستی
symmetric knot گره ترکی [گره نامتقارن] [که بدور دو تار زده می شود و معمولا از قلاب جهت خفت زدن استفاده می شود.]
tie [knot] خفت
tie [knot] ایلمک
tie [knot] پیچه
tie [knot] ریشه
turkish knot گره ترکی
turkish knot گره متقارن
Danish knot گره رنی
Spanish knot گره اسپانیایی [این گره بدور یک نخ تار زده شده و به آفریقا منسوب می باشد.]
senneh knot گره نامتقارن
knot count رجشمار [گره زرعی] [تعداد گره در طول مشخصی از فرش]
knot density چگالی گره [تراکم تعداد گره در مساحتی مشخص از فرش می باشد که اغلب بصورت متر مربع و یا اینچ مربع محاسبه می گردد.]
knot strength استحکام گره
knot ratio نسبت تعداد گره [این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
packing knot گره زدن بدون پود
Persian knot گره فارسی
Persian knot گره نامتقارن
senneh knot گره فارسی
berber knot گره مراکشی که بدور دو تار دو مرتبه گره می خورد
reef knot گره راست
fisherman's knot گره ماهی گیر
fisherman's knot گره
granny knot گره عامی
granny knot گره غلط
half knot نیم گره
half knot گره خفتی
knot tie گره مقرهای
knot hole محل گره
knot hole محل حفره
top-knot گره زینتی
macrame knot گره توری بافی
manrope knot head s"turk
figure of eight knot گره هشت فرانسه
figure eight knot گره هشت کوهنوردی
elf knot گیس جنی
blood knot نوعی گره
butterfly knot گره پروانه
clinch knot گره ثابت
constrictor knot گره فشاری
crown knot گره تاج
dead knot گرهای که با عضوهای اطراف خود اتصال نداشته باشد
diameter of a knot قطر یک گره
double knot گره دوبل
elf knot موی درهم برهم
elf knot زلف ژولیده
nail knot گره بین نخ فرعی و اصلی ماهیگیری
overhand knot گره ساده
overhand knot گره اضافی
square knot گره مربر
square knot گره مربع
surfer's knot ورم یا برجستگی زیر زانو یابالای پای موج سوار
sword knot شرابه شمشیر
tight knot گره سخت
to cut the g. knot گره یامشکلی رابزورحل کردن
to tie a knot گره زدن
to untie a knot گرهی رابازکردن
turtle knot گره وصل کردن طعمه ماهیگیری به راهنما
wall knot گره حصیری
square knot گره مرکب از دونیم کره
slip knot گره زود گشا
slip knot گره خفت
pruisik knot گره پروسیک
psyche knot ارایش گیسو بصورت گوجه فرنگی
running knot خفت
running knot گره بند
wall knot گره تخت
sailor's knot گره کراوات
shoulder knot روبان یاحمایل زینتی روی شانه
shoulder knot واکسیل
French knot stitch گرهفرانسوی
perfection loop knot نوعی گره قرنیهای در انتهای نخ ماهیگیری
loop knot tie گره حلقوی
Tie a knot in the rope . طناب را یک گره بزنید
See if you can unite the dead knot . ببین این گره کور را می توانی باز کنی
asymmetric knot [farsi] گره فارسی
heaving line knot گره هبلین
Tie a rope in a firm knot . طناب را گره محکمی زدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com