Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
symbol arrangement test	ازمون نمادارایی
Search result with all words
kahn's test of symbol arrangement	ازمون نماد ارایی کان
Other Matches
picture arrangement test	ازمون تنظیم تصویرها
symbol digit test	ازمون نماد- رقم
symbol substitution test	ازمون جانشین سازی نمادها
arrangement	پیش بینی
arrangement	طرح
arrangement	ترکیب
To have ( come to ) an arrangement with some one .	با کسی قرار ومدار گذاشتن
I'm sure we can come to some arrangement.	من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
arrangement	تدبیر
arrangement	مقررات
arrangement	ترتیب تنظیم
arrangement	ترتیب
arrangement	نظم
arrangement	قرار
arrangement	مقدمات
arrangement	تصفیه
arrangement	ارایش
arrangement	قول و قرار
arrangement	تصرف
arrangement	روش وترتیب
arrangement	اصلاح
arrangement	حل و فصل تسویه
arrangement	ضمیمه قرارداد
arrangement	ترتیب اصلاح
connecting arrangement	ترتیب متصل
connecting arrangement	ترتیب پیوسته
pre arrangement	قرار قبلی
to make an arrangement	قرارگذاشتن
to make an arrangement	ترتیب
to make an arrangement	دادن
scheme of arrangement	قرار داد ارفاقی
measuring arrangement	نطم و ترتیب اندازه گیری
Their arrangement has changed .	قرارشان عوض شده است
arrangement for payment by instalment	تقسیط
arrangement for payment by instalment	قسط بندی
bell and hopper arrangement	ترتیب قیف و مخروط
basic circuit arrangement	ترتیب مدار ساده
symbol	اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
symbol	نماد
symbol	علامت
symbol	نشان
symbol	علامت ترسیمی علامت فرمولی
symbol	رقم
symbol	بصورت سمبل دراوردن
symbol	مظهر
symbol	رمز اشاره شاخص
symbol	علامت نمون
symbol	اشاره
symbol	رمز
symbol	نشانه
symbol	رمز اشاره
symbol	سمبل
symbol	نشانه یا تصویری که معرف چیزی است
symbol	نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی در نمودار
symbol	لیست بر چسب ها و نام ها در کامپایلر یا اسجلر که مربوط به آدرس آنها در برنامه که ماشین است
authority symbol	نماد قدرت
base symbol	علایم قراردادی مبنا
mnemonic symbol	نماد حفظی
logical symbol	علامت منطقی
logic symbol	علامت منطقی
accounting symbol	علایم مشخصه حساب
appropriation symbol	کد اعتبار
appropriation symbol	کد بودجه
phallic symbol	نماد قضیب
logic symbol	نماد منطقی
nonterminal symbol	نماد غیر پایانی
status symbol	نشانهی شان و اعتبار
status symbol	علامت مقام
annotation symbol	علامت حاشیه نویسی
status symbol	نماد منزلت
terminal symbol	علامت پایانی
special symbol	نماد خاص
distinguished symbol	نماد متمایز
Symbol font	نوع نوشتار Trve Type در ویندوز که حاوی تمام نشانه ها و حروف یونانی است
symbol manipulation	دستکاری نمادها
symbol stringe	رشته نمادی
symbol table	جدول نمادها
symbol table	جدول علامت
symbol table	جدول نمادها جدول نمادی
flowcharting symbol	علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
aiming symbol	ی که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است
external symbol	علامت خارجی
flowchart symbol	نماد نمودار گردشی
flowchapt symbol	نماد روند نما
term symbol	نشانه جمله طیفی
terminal symbol	نماد پایانی
special symbol	نماد ویژه
decision symbol	علامت تصمیم
universal symbol	نماد همگانی
abstract symbol	نماد بی مسما
variable symbol	نماد متغییر
processing symbol	علامت پردازش
tracking symbol	علامت کوچکی روی صفحه نمایش تصویر که محل مکان نما را نشان میدهد
tracking symbol	نماد پیگردی
punctuation symbol	نماد نقطه گذاری
terminating symbol	نماد پایان بخش
composite symbol	علامت ترکیبی
connector symbol	علامت اتصال
shorthand symbol	مخفف
external symbol dictionary	فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
It is not much of a reputation (status symbol) for one.	اینهم برای آدم شهرت نشد
predefined process symbol	نماد فرایند از پیش تعریف شده
predefined process symbol	علامت فرایند از پیش تعریف شده
input output symbol	علامت ورودی- خروجی
token [symbol, abbreviation]	مخفف
the Green Dot® [recycling symbol]	علامت نقطه سبز [بازچرخی در محیط زیست]
test	محیط ی برای آزمایش برنامه ها
test	شهادت گواهی بازرسی کردن
test	آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
test	اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
test	بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
test	عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند
test	قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
test	امتحان
test	داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
test	معاینه کردن
test	ازمایش کردن
test	امتحان محک
test	تست کردن ازمایش
test	تست
self test	ازمایش خودکار
self test	خودازمایی
test	اختیار
t test	ازمون تی
test value	نمره ازمون
test	اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
to do a test	امتحان کتبی نوشتن
x o test	ازمون ضربدر و دایره
test	آزمون
z test	ازمون " زی "
test	ازمودن کردن
test	معیار
f test	ازمون اف
test	محک
test	امتحان کردن
u test	ازمون یو
test	تست
test	محک زدن
test	امتحان
test	ازمایش کردن امتحان
test	آزمایش
test course	مسافت ازمایش
substitution test	ازمون جانشین سازی
tensile test	ازمایش کشش
psychological test	ازمون روانی
szondi test	ازمون زوندی
recognition test	ازمون بازشناسی
sorting test	ازمون دسته بندی
spinning test	تست ویژگیهای چرخش هواپیما
spiral test	ازمون مارپیچ
spot test	ازمایش فوری
tensile test	ازمایش کششی
tapping test	ازمون ضربه زدن
subjective test	ازمون غیرعینی
system test	ازمون سیستم
tensile test	ازمون کششی
stripping test	ازمایش زدودگی
stilling test	ازمون استیلینگ
static test	ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
standardized test	ازمون میزان شده
stripping test	ازمایش زدودن
smoke test	بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
nonlanguage test	ازمون غیر کلامی
oseretsky test	ازمون اوزرتسکی
performance test	ازمون عملکردی
performance test	ازمون عملی
personality test	ازمون شخصیت
nonverbal test	ازمون غیرکلامی
post test	پس ازمون
power test	ازمون قدرت
preliminary test	ازمایش مقدماتی
proverbs test	ازمون ضرب المثلها
ordering test	ازمون رده بندی
oral test	ازمون شفاهی
objective test	ازمون عینی
occupational test	ازمون شغلی
omnibus test	ازمون مختلط
non destructive test	ازمایش بدون خرابی
myokinetic test	ازمون جنبش عضلانی
mosaic test	ازمون موزائیکها
one sided test	ازمون یکسویه
one tailed test	ازمون یک دامنه
opposites test	ازمون کلمات متضاد
puncture test	ازمایش قدرت نارسانایی
put to test	ازمودن
put to test	امتحان کردن
sampling test	ازمون نمونهای
sedimentation test	ازمایش تهنشینی
self administering test	خودازما
service test	ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
shear test	ازمایش برشی
shearing test	ازمون برشی
shop test	ازمایش کارگاهی
sign test	ازمون علامتها
similarities test	ازمون شباهتها
saliva test	ازمایش بزاق دهان اسب
rorschach test	ازمون رورشاخ
random test	ازمایش نامنظم
random test	ازمایش پیشامدی
rattler test	ازمایش تورق

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com