English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (8 milliseconds)
English Persian
symbolic string رشته علائم
Other Matches
symbolic حاکی
symbolic نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود
symbolic مط العه دلایل و عقاید
symbolic name نام سمبلیک
symbolic رمزی اشاری
symbolic کنایهای
symbolic دال بر
symbolic علامت دار
symbolic نشان دار
symbolic رمزی
symbolic نمادین
symbolic 1-هرزبان کامپیوتری که در آن محل ها با نام مشخص شده است .2-هر زبان که برای نوشتن که منبع به کار می رود
symbolic برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
symbolic دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی
symbolic نمادی
symbolic آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic نوشتن برنامه به زبان منبع
symbolic آدرسی که با نشانه یا نام مشخص شود
symbolic programing برنامه نویسی نمادی
symbolic address نشانی نمادی
symbolic address آدرس سمبلیک
symbolic address آدرس نمادی
symbolic code رمز نمادی
symbolic coding کدگذاری نمادی
symbolic code کد نمادی
symbolic coding برنامه نویسی نمادی
symbolic logic منطق نمادی
symbolic coding کدگذاری سمبلیک
symbolic data داده سمبلیک
symbolic device دستگاه سمبلیک
symbolic editor ویرایشگر سمبلیک
symbolic table جدول علائم
symbolic representation بازنمایی نمادی
symbolic programming برنامه نویسی سمبلیک
symbolic processes فرایندهای نمادی
symbolic parameter پارامتر نمادی
symbolic notation نشانگذاری نمادی
symbolic logic زبان علایم یاعلامتی
symbolic logic منطق سمبلیک
symbolic logic منطق رمزی
symbolic language زبان نمادی
symbolic interpretation تفسیر نمادی
symbolic i/o assignment نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی
symbolic form علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
second string بازیگر ذخیره
string along موافق بودن
string along وفق داشتن معوق گذاردن
string course هره
string course رخبام
string course قطاربندی
to string up somebody کسی را دار زدن
to string up somebody بدار آویختن کسی
to string up دارزدن
string out <idiom> کش دادن چیزی
to string up به هیجان اوردن
to string up خفه کردن
to string up اماده کردن
to string up کوک کردن
G-string لنگ باریک
G-string پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
inner string زهداخلی
string along <idiom> فریفتن
first string درجه یک
first string منظم
string رشته کردن
string اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
string عملیات برنامه که روی رشته ها اجرا میشود
string یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
string سری پیام یک سری گلوله
string یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
string زه دارکردن
string بصف کردن
string به نخ کشیدن
string بخشی از حافظه که رشتههای حروف الفبا عددی در آن ذخیره شده اند
string متغیر در زبان کامپیوتری که میتواند شامل حروف الفبا- عددی و نیز اعداد باشد
string تعداد حروف یک رشته
string سری از حروف به ترتیب الفبا- عددی یا کلمات که تغییر کرده اند و به عنوان واحد مجزا درکامپیوتر به کار می روند
string فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
string رشته خالی
string رشتهای که فقط حاوی اعداد است
string برچسب مشخصات یک رشته
string زبان برنامه نویسی سطح بالا که از روشهای پردازش رشته استفاده میکند
string چسبناک دراز
string ریشهای
string قطار
string رشته
string ردیف سلسله
string نخ ریسمان
string : زه
string رشته کردن نخ کردن
string زه انداختن به
string کشیدن
string : ریش ریش
string نخ مانند
first string دائمی
string مربی خم کردن کمان و بستن زه
string زهی
string سیم
to harp on one string پیوسته روی یک موضوع بحث کردن
string's heddle ورد
string's heddle نخ کجی
outer string زهبیرونی
casing first string عایقاولینطناب
the look end of a string ان سر نخ که باز و ازاد است
string variable متغیر رشته
to harp on one string پاتوی یک کفش کردن
shot string ساچمههای دراز خارج شده از تفنگ
string hand دستی که زه را می کشد
string bean انواع لوبیا سبز
follow the string وضع مشخصی نسبت به زه گرفتن
string arm بازوی زه کش
string band دسته موزیک سازهای سیمی
string bass ویولون سل بم
string bass کنترباس
string board تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
character string رشته کاراکتری
character string رشته دخشهای
string operation عملیات رشتهای
check string ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
draw string بند لیفه
search string رشته جستجو
head string خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
leading string ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
long string خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
navel string بند ناف
null string رشته پوچ
null string رشته تهی
empty string رشته خالی
string dampener صداگیر
string silencer صداگیر
string file پرونده رشتهای
string walking تمرین تیراندازی با تیر وکمان
stup string رشته تنظیم
bit string رشته بیتی
bit string رشته ذرهای
alphabetic string رشته الفبائی
string quartets ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
string quartet ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
shoe string بند کفش
string tie کراوات باریک
string beans انواع لوبیا سبز
string fingers سه انگشتی که زه کمان را می کشند
string formula فرمول رشتهای
string handling بکارگیری رشته
string length طول رشته
string manipulation دستکاری رشته
string manipulation دستکاری رشتهای
string picture روزنه کمان
string operation عملکردرشتهای
suspension insulator string عایقسیمهایمتراکم
string processing languages زبانهای پردازش رشته
cut-string stairs بغل بند باز
bow string truss خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com