English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
system dynamics پویائی نظام
system dynamics شناخت اثرعوامل تغییر دهنده نظام
Other Matches
dynamics درس دینامیک
dynamics دینامیک
dynamics مجموعه نیروها
dynamics مکانیک حرکت
dynamics مبحث حرکت اجسام
dynamics پویایی شناسی
dynamics علم دینامیک
economic dynamics پویائی اقتصادی
gas dynamics دینامیک گازها
group dynamics مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
group dynamics پویش گروهی
social dynamics پویش شناسی اجتماعی
linear system [system of linear equations] دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
system اسلوب
system اصول وجود
system سازگان
system هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
value system نظام ارزشها
an system سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
system سامانه
i.f.f. system دستگاه تشخیص
c.g.s. system دستگاه سگث
the system of the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
the system of رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
p system سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
system نظم ترتیب
system جهاز
system سازمان
system سیستم
system همست
system همستاد روش
system طریقه
system سلسله رشته
system دستگاه
system طرز اسلوب
system نظام
system نظم منظومه
system قاعده رویه
system منظومه
system مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system مجموعه سازمان
system ترتیب
system سلسله
system رشته دستگاه
system طرز روش
system روش اصول
system تشکیلات
system نظام سیستم
system programmer برنامه نویس سیستم
system program برنامه سیستم
household system نظام خانوادگی
household system نظام تولیدخانوادگی
system resource منبع سیستم
system standard معیار سیستم
system programming برنامه نویسی سیستم
system software نرم افزار سیستم
system security حفافت سیستم
system resource وسیله سیستم
system resolution تفکیک سیستم کار دستگاه
system reset راه اندازی مجدد سیستم
system prompt اعلان سیستم
system programs برنامههای سیستم
hexagonal system دستگاه شش گوشهای
system priorities تقدم های سیستم
system of units دستگاه یکانها
system of forces دستگاه نیروها
information system سیستم اطلاعاتی
information system سیستم اطلاعات
System Monitor امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
system mangement مدیریت سیستم
system maintenance تامین و نگهداری سیستم
inquiry system سیستم پرسش- پاسخ
integrate system سیستم مجتمع
system log گزارش روزانه عملیات سیستم
system log شرح ماوقع سیستم
interactive system سیستم فعل و انفعالی
system of units سلسه احاد
system of units دستگاه واحدها
hydraulic system سیستم هیدرولیک
system planning طرح ریزی سیستم
system overhead مازاد سیستم
system overhead بالاسری سیتم
ignition system سیستم احتراق موتور
illuminating system سیستم روشنایی
vantilating system سیستم تهویه
incentive system نظام تشویقی
indeterminate system سیستمی که وضعیت منط قی
indeterminate system آن قابل پیش بینی نیست
system of ventilation سیستم تهویه
induction system سیستم مکش
system loader بارکننده سیستم
system standard استانداردسیستم
three wire system دستگاه سه سیمی
planetary system سیستم خورشیدی
organ system دستگاه
spoils system سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
the vascular system سلسله اوندهاومجراها
feedback system سیستم باز خوردی
file system سیستم پرونده ها
filing system نظام بایگانی
filing system نرم افزار مرتب سازی فایل
filing system روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
the nervous system سلسله پیهای نباتی
text system سیستم متن
planetary system شمسی
factory system نظام کارخانهای
executive system سیستم اجرایی
exhaust system سیستم تخلیه دود
exhaust system سیستم اگزوز
software system سیستم نرم افزاری
point system شرط بندی براساس امتیاز
three phase system شبکه سه فاز تاسیسات سه فاز
expert system سیستم خبره
expert system سیستم هوشمند
three phase system سیستم سه فاز
planning system نظام برنامه ریزی
extrapyramidal system دستگاه برون هرمی
first signal system دستگاه علامتی اول
fixer system سیستم اکتشاف و تعیین محل هواپیماهای در حال پرواز
tetragonal system دستگاه چهار گوشهای
system's design طرح سیستم
system's design ساختمان سیستم
geniculostriate system دستگاه مخطط زانویی
geocentric system دستگاه زمین مرکزی
giorgi system دستگاه جورجی
system unit محفظه سیستم
system time ساعت سیستم
system time زمان سیستم
system testing ازمایش سیستم
system test ازمون سیستم
system study مطالعه سیستم
freshwater system سیستم لوله کشی اب شیرین
system's design مدل سیستم طرزساخت سیستم
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
fixed system توزیع ثابت اب
telephone system سیستم تلفن
tectopulvinar system دستگاه بامی- پروانهای
tax system نظام مالیاتی
foreign value system نظام ارزشی بیگانه
formmal system سیستم صوری
target system سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
target system سیستم هدفها
physiocratic system روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
tandem system سیستم دو پشته
heliocentric system دستگاه خورشید مرکزی
intercommunication system ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
system check مقابله سیستم
multiprocessing system سیستم پردازش چند گانه
multiprogramming system سیستم عملکرد چند برنامهای
multiprogramming system سیستم برنامه سازی چندگانه
multiuser system سیستم چند استفاده کننده سیستم چند کاربر
system analyst تحلیل گر سیستم
system analyst تحلیلگر سیستم
neurovegetative system دستگاه اعصاب نباتی
non quantized system دستگاه ناکوانتایی
non quantized system دستگاه کلاسیک
number system سیستم عدد نویسی
multiprocessing system سیستم چند پردازی
multiprocessing system سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiplex system سیستم چندگانه
system chart نمودار سیستم
system catalog پرونده شاخص
multicomponent system سیستم چند جزیی
multicomputer system سیستم چند کامپیوتری
multilink system سیستمی که بیش از یک اتصال بین دو نقط ه دارد
system bus گذرگاه سیستم
system board برد سیستم
system balance تعادل سیستم
system availability دسترس پذیری سیستم
multiple well system سیستم چند چاهی
multiplex system سیستم چند سیمه
number system سیستم عددی
numeral system سیستم عددی
numeration system سیستم شمارشی
open system سازگان باز
symmetrical system جریان متقارن
operating system/ سیستم عامل دو
swiss system نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
swiss system سیستم سویس
orthorhomobic system دستگاه راست گوشه
rhombic system دستگاه راست گوشه
supervisory system سیستم نافر
open system سیستم باز
open system نظام باز
oblique system سیستم مایل
system analysis انالیز سیستم
system analysis تحلیل سازگان
system analysis روش تجزیه وتحلیل جریان کار
system analysis سیستم انالیز
on line system سیستم درون خطی
one component system سیستم یک جزیی
system analysis تحلیل سیستم
synchronous system سیستم همگام
phonetic system سیستم صوتی
payroll system سیستم پرداخت حقوق
parallel system شبکه موازی
monoprogramming system سیستم پردازش دستهای که در هر لحظه یک برنامه را اجرا میکند
intercommunication system سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
system generation ایجاد سیستم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com